اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
این شعر زیر گویای وضع فعلی کشور ما شده است این تصنیف و مصاحبه بعدی را بخوانید و معضلات و مظالم رژیم اسلامی به رهبریت خامنه ای بیشتر پی ببرید اقدس جوادپور تصنیف دختران نورس قوچان، سراینده علی اکبر دهخدا، شماره 4 نشریه صوراسرافیل، ستون چرند و پرند
بزرگان جملگی مست
غرورند هفده و هیجده و نوزده
و بیست فلک، دیدی به ما آخر
چه ها کرد؟ هفده و هیجده و نوزده
و بیست گر از کوی وطن مهجور
ماندیم هفده و هیجده و نوزده
و بیست نسیم بوم ما بس جانفزا
بود هفده و هجده و نوزده و
بیست که خواهد برد تا مجلس
پیامم هفده و هیجده و نوزده
و بیست
تنم را می فروشم، وطن را نه!گفتگو با یکی از کارگران جنسی ایرانی در اروپا،میترا روشن، شهروند
"اعلیحضرتا! مملکت خراب، رعیت پریشان و گداست و تعدی حکام و مامورین بر مال و عرض و جان رعیت دراز. ظلمشان اندازه ندارد، از مال مردم هرقدر میل شان اقتضا کند می برند، قوه غضب و شهوت شان به هر چه حکم کند، از زدن وکشتن وناقص کردن، اطاعت میکنند. این عمارت و مبل ها و وجوهات و املاک در اندک زمان از کجا تحصیل شده؟ تمام مال رعیت بیچاره است. اینکه رعایا از شدت فقر فرزندان عزیز خود را بفروشند و بهای آن را به عوض مالیات بدهند و آنوقت اشخاص آن مالیات را به این قسم تاراج کنند، آیا این ظلم نیست؟ حکایت دختران قوچان را شنیده اید؟ ماموران در عوض مالیات و حق الحکومه، طفلان و دختران را بزور از خانواده هایشان گرفتند و به اجنبی ها فروختند. ناموس رعیت ناموس دولت است!هیچ بی عصمتی بالا تر از این نیست که حاکمی راضی به فروش ناموس رعیت شود و آنها را به دست اجانب گرفتارکند. شایع است که فقط ده هزار قوچانی از ظلم به خاک روس فرار کرده اند. هزاران رعیت ایران از تعدی حکام و مامورین به ممالک خارجه هجرت کرده، به حمالی و فعلگی گذران میکنند و درذلت و خواری می میرند. در فرنگستان تجارت کنیز و غلام ممنوع است چه خبر شده دختران ایرانی را اینطور میفروشند؟ این حالت مملکت اگر اصلاح نشود عنقریب این کشور جزء ممالک خارجه خواهد شد. البته آن جناب راضی نمیشوند در تواریخ نوشته شود در عهد همایونی ایران به باد رفت، اسلام ضعیف و مسلمین ذلیل شدند. اعلیحضرتا چاره اینکار، مجلس عدالت است. انجمنی مرکب از تمام اصناف مردم که در آن شاه و گدا مساوی باشند. مجلس اگر باشد این ظلم ها رفع خواهد شد، خرابی ها آباد خواهد شد، خارجه طمع به مملکت نخواهدکرد..." عریضه آیت الله طباطبایی به مظفرالدین شاه قاجار، بهار 1906 فروش دختران قوچانی در بهار و پاییز 1905 در دوران حکومت آصف الدوله در خراسان روی داد، ماموران حکومت صدها طفل و دختر را در عوض سه من گندم مالیات که خانواده ها به دلیل خشک سالی های مکرر و حمله ملخ، نداشتند بدهند، گرفتند وبه بهای گزاف به ترکمان ها و ارامنه عشق آباد فروختند و از دو سر استفاده بردند. برخی از دختران را خود ماموران خریدند! در همین زمان فقط در یک صبح تا ظهر 160 دختر باکره ایرانی در بازار تفلیس به حراج گذاشته شد! کار به جایی کشید که به دلیل زیادی عرضه، قیمت برده در بازارهای آسیای مرکزی از سری 3 پوند استرلینگ به بهای 5 شلینگ سقوط کرد. از میان این دختران نگون بخت که گاه چندین دست معامله شدند برخی به ازدواج های اجباری درآمدند، بعضی به کنیزی گرفته شدند و برخی در قهوه خانه ها و مهمانسراهای آسیای میانه به رقاصی ، آوازخوانی و یا فحشا گمارده شدند. اگر چه فقر رعیت و ظلم حکومت وحتی دختر فروشی در مناطق مختلف ایران واقعه بی سابقه ای نبود اما داستان فروش دختران قوچان حکایتی شد که دهان به دهان گشت، از سر منبرها نقل شد، در شب نامه ها و مناظرات و تصنیف های سیاسی به شعر و طنز و کاریکاتور بازنگاری شد و دختران قوچان تبدیل به دختران ایران شدند. دختر فروشی معادل وطن فروشی تعبیر گرفت و از نخستین ماه های تشکیل مجلس اول رسیدگی به ماجرای دختران قوچان، یکی از موارد تظلم ملت علیه استبداد کهن شد. ولی در میان آنهمه هیاهوی بحث استرداد دختران و مجازات عاملان، خود دختران فراموش شدند. از زندگی یا شرح حال آنان هرگز اطلاعی به دست نیامد. تنها علی اکبر دهخدا روزنامه نگار شهیر زمان مشروطه بود که تصنیفی از زبان حال این دختران ساخت... |