اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
بحثهای دور و دراز و بینتیجه، این نظامها را مطالعه كنیم و سعی كنیم تعریفی عینی از دموكراسی از مشتركات آنها به دست آوریم.در همه این نظامها تبعیضات جنسی و مذهبی و عقیدتی و قومی نفی شده است، آن را در تعریف خود بیاوریم. ولی این نظامها همه جمهوری یا سلطنتی نیستند، این ها را در تعریف دموكراسی نگنجانیم. همه این نظامها پارلمان دارند، پس این جزیی از تعریف دموكراسی هست. برخی از این نظامها فدرالند (به انواع مختلف) و برخی دیگر نه، پس فدرال بودن جزیی از تعریف دموكراسی نیست. حاكمیت در همه این نظامها ناشی از رای مردم است و هیچكس به اعتبار موقعیت اجتماعی یا مذهبی یا موروثی خود حق نفی یا محدود كردن حاكمیت مردم را ندارد، پس این شرط لازم دموكراسی است. از سوی دیگر، برخی از این نظامها/رژیمها را لیبرال دموكرات میشناسیم و بعضی را سوسیال دموكرات (گرچه تمایز آنها رو به تحلیل است)، پس این خصوصیات را جزو لاینفك تعریف دموكراسی نگیریم. حتی به لحاظ روشی نیز میدانیم كه همه این دموكراسیها محصول «انقلاب مخملین» نبودهاند...كاربرد مدلهای موجود برای رسیدن به یك تعریف مشترك از دموكراسی برای سهولت كار است و گرنه نمیتوان تمامی تعریف دموكراسی را از این طریق استخراج كرد. در برابر بحثهای دراز و بیحاصلی كه بخشی از نیروهای اپوزیسیون برای تحمیل تعریف خود از دموكراسی دنبال میكنند شاید این ملاك بتواند فصلالخطاب مناسبیعرضه كند. جامعه امروز ما بیش از هر زمان دیگر نیاز به یك حركت فراگیر ملی مبتنی بر ارزشهای دموكراتیك و حقوق بشری دارد. این كه نیروهای سیاسی ما در پاسخ به این نیاز چگونه عمل كنند نه فقط میتواند نقشی تعیینكننده در شكست یا موفقیت این حركت داشته باشد و بلكه درجه شناخت و شعورسیاسی و مسئولیتشناسی آنان را نیز به نمایش خواهد گذاشت.
من ، تو ، او فرید قندی من درس مي خوانم تو درس مي خواني او سر چهار راه آدامس مي فروشد من شام مي خورم تو رستوران مي روي او گرسنه است
من به ييلاق مي روم تو با دوستانت همه ي بعد از ظهر را قدم مي زنيد او با دستمالش شيشه ي ماشين ها را تمييز مي كند من پول تو جيبي ام را از پدرم مي گيرم تو ماهيانه ات را مادرت مي گيري او ترازويش را در پياده رو جلويش گذاشته و 10 تومني هايش را نگاه مي كند من پدرم را دوست دارم تو مادرت را بيش از هر كس دوست مي داري او پدرش معتاد است و مادرش در خانه اي كار ميكند پدر من مادرم را دوست دارد پدر تو به مادرت عشق مي ورزد او پدر و مادرش از هم طلاق گرفته اند من يك خواهر بزرگ تر و يك برادر كوچك تر دارم تو يك برادر بزرگ تر و دو خواهر كوچك تر داري او 6 برادر و 3 خواهر دارد برادر من دانشگاه مي رود خواهر تو دبيرستاني است او برادر هايش يا معتادند يا در زندان يا ... من عاشق شده ام تو مي داني عشق چيست او تا كنون به هيچ چيز عاشقانه نگاه نكرده است من آن لاين هستم تو آن لاين هستي او بي نان است من از سياست متنفرم تو سياست را دوست داري او شكم سير را بيشتر از سياست دوست دارد
من تابستان را دوست دارم تو بهار را و شكوفه ها را دوست داري براي او تابستان و زمستان فرقي ندارند من شب هاي داغ تابستاني را بي روانداز مي خوابم تو شب هاي سرد زمستان را با پتوي گرمت مي خوابي او در زمستان و تابستان فقط يك زير انداز لازم دارد شهر من زيبا نيست شهر تو زيبا است و دوستش داري شهر او را تلي از خاك بر جا مانده از زلزله است تفريح من گوش دادن به موسيقي است تفريح تو ديدن فيلمي است تفريح او آب تني در حوضچه ي وسط ميدان است من از زندگي ام راضي نيستم تو زندگي ات را دوست داري و به خواسته هايت رسيده اي براي او زندگي اجباري است بدون انتخاب من او را ديده ام تو او را ديده اي و تا كنون به زندگي او دقت نكرده اي او براي ما حقيقتي تلخ است
|