اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
آیا در کشوری که بدترین وضعیت آزادی رسانه ها را دارد و تبلیغ بسیاری از مکاتب سیاسی و اجتماعی در آن ممنوع است، می توان مدعی «پیشرفت علمی» در آن شد. آیا در کشوری که هر روز 2 نفر در اثر انفجار مینهای باقی مانده از جنگ 8 ساله مجروح می شوند، صرف میلیاردها دلار برای دست یابی به سلاح اتمی سیاستی عمیقا ضد ملی و ضد مردمی نیست؟ در همان روزی که خامنه ای در نماز جمعه با عوامفریبی از پیشرفت علمی دم می زد، هفته نامه سلامت از وجود ۱۶ ميليون مين در ايران خبر داده که از جنگ هشت ساله با عراق بر جای مانده و روزانه دو نفر بر اثر انفجار مين مجروح می شوند. به نوشته سلامت، ايران بعد از مصر دومين کشور آلوده به مين در دنياست و نزديک به سه ميليون هکتار از مناطق غربی ايران آلوده به مين است.با گذشت نزديک به هفده سال از پايان جنگ تنها يک ميليون و ۲۰۰ هزار هکتار از مناطق آلوده به مين پاکسازی شده است و اگر همين روال ادامه يابد خنثی سازی مينها دهها سال طول خواهد کشيد. این واقعیتهای تاسف آور جامعه و کشور ایران قطره ای از اقیانوس نابسامانیها و موانع پیشرفت است و محصول یک نظام استبدادی و مذهبی است. وجود این نظام نافی پیشرفت علمی و تکنولوژی است. وقتی خامنه ای برای امنیت ولایتش به تبلیغ ملی گرایی می پردازد با نیشخند مردم مواجه می شود. اما وقتی افراد و گروههایی کوشش می کنند ارتجاعی ترین و ماجراجویانه ترین سیاست نظام حاکم بر ایران را به یک گفتمان «ملی» تبدیل کنند، دانسته و یا ندانسته به تحکیم نظامی می پردازند که هر اقدام کوچک و یا بزرگش علیه عالیترین مصالح و منافع مردم ایران است. دفاع از صهیونیزم به بهانه نفی آنتی سمیتیزم = نقدی بر مقاله نیما راشدان = آرش کمانگر نیما راشدان طی مقاله ای با عنوان " اسرائیل و دشمنانش" در سایت گویا نیوز ، مورخ ٢ نوامبر ٢٠٠٥ ، اظهارات نژاد پرستانه ، شوونیستی و یهودی ستیزانه احمدی نژاد ( رئیس جمهور اسلامی ایران) را بهانه قرار داده تا نوع دیگری از راسیسم و شوونیسم یعنی صهیونیسم را غسل تعمید داده و با چشم گذاشتن بر متجاوز از نیم قرن جنایات ، تبعیضات و نسل کشی دولت اسرائیل علیه مردم فلسطین ، آنرا پاک و مطهر جزئی از جهان مترقی و مدرن معرفی کند و دشمنان و مخالفان آنرا – یکجا و بی هیچ تفکیکی – جزو نیروهای عقب مانده با شیوه زندگی متعلق به هفت هزار سال قبل!! وانمود نماید. اومی نویسد : " خوشتان بیاید یا نیاید، دوستان یا دشمنان اسرائیل ملاک انتخاب است میان تمدن و بدویت . این یک حکم راست گرایانه ، نو کنسرواتیو و غیر انسانی نیست ، بلکه واقعیت دنیای امروز ماست ." وی سپس برای اثبات ادعای خود به دسته بندی دوستان ودشمنان اسرائیل می پردازد . مثلاً در صف دوستان اسرائیل، افرادی مثل آلبرت انیشتن و برندگان جوایز نوبل، شاخص ترین هنرمندان و آکادمیس های جهان و کلاً کشورهای پیشرفته و مدرن را نام می برد و متقابلاً در صف دشمنان اسرائیل، از بن لادن و جمهوری اسلامی و سوریه و سایر کشورها و نیروهای عقب مانده و مستبد اسم می برد . شامه تیز او حتی متوجه بوی پا و بدن مخالفین اسرائیل هم شده و می نویسد که " سیمای او ( دشمن اسرائیل) پوشش او، بوی بدن و پاهایش ، رفتار او با همسرو فرزندانش، خانه یا غاری که در آن زندگی می کند، کلماتی که برای حرف زدن انتخاب می کند، میزان آگاهی اش از پدیده های دنیای جدید و خیلی چیزهای دیگر." مشخصات دشمن اسرائیل بشمار میآیند .او سپس با فرو رفتن در لاک یک نژاد پرست آریائی ، می افزاید : " اسرائیل پاره ای از هویت تاریخی ما ایرانیان است . کورش کبیر ودیگرانی که مظاهر ایرانیت ما یند، در اسرائیل از ایران عزیزتر و گرامی ترند " او سپس به خود می بالد که " رئیس جمهور فعلی اسرائیل و بسیاری از مقامات عالیرتبه آن " ایرانی تبار هستند!! نیما راشدان همچنین ابراز عقیده میکند که نوشته او برای قربانیان ماشین تبلیغات استالین و گوبلز ، نا مفهوم است ، اما نوید می دهد که بزودی پرده از روی دروغها کنار رود و چشم این قربانیان به روی حقیقت ( یعنی اسرائیل که " بالاترین ضریب رعایت حقوق بشر در خاور میانه را دارد ") گشوده شود . البته هیچ منصفی با این آخری، نمیتواند مخالفت کند به شرطی که فلسطینی ها را جزو بشر ندانیم . لازم به تذکر است که نیما راشدان در سراسر مقاله خود هیچ تفکیکی میان دولت اسرائیل و سیاست های صهیونیستی آن از یکطرف و حق مسلم یهودیان و ملت اسرائیل برای برخورداری از استقلال، حقوق ملی و منزلت انسانی، از سوی دیگر قائل نمی شود و در سراسر نوشته خود حتی یکبار هم از ضرورت تحقق حقوق عادلانه خلق فلسطین سخن نمی گوید . از این لحاظ او دست به یک نو آوری جدید زده است . چون شخصاً بیاد ندارم که حتی راستگراترین نیروهای سیاسی کشورهای جهان ، این چنین بی گدار به آب زنند و تمام تخم مرغ های خود را در سبد اسرائیل به چینند. راست ترین نیروهای اپوزیسیون ایران – حتی آنها که تا بنا گوش وابسته به آمریکا هستند، واهمه دارند که با این لحن تماماً راسیستی و هیستریک، همه سیاست های اسرائیل را تایید کنند و یک کلمه در مورد حقوق حقه فلسطینی ها سخن نگویند . جورج بوش هم بخود جرأت چنین موضعگیری را نداده است . ظاهراً آقای نیما راشدان عزم کرده همچون موارد گذشته ، از طریق یک شوک ژورنالیستی، شهرت بیشتری برای خود دست و پا کند . او که تا همین چند سال پیش در دامن " پر مهر اسلام ناب محمدی" از مریدان جمهوری اسلامی و سپس جناح دو خردادی آن بود و کار روز نامه نگاری خود را از مطبوعات زنجیره ای همین طیف جمهوری اسلامی آغاز کرده بود و حتی پس از انتقال به خارج، به ارتباط خود با آنان و پخش اخبار و اطلاعات ارسالی آنها ادامه میداد، به محض اینکه آمریکا را نزدیک مرزهای افعانستان و سپس عراق دید، ضمن یک " انتقاد از خود" بابت امید بستن به جمهوری اسلامی، مسیر دولا کردن کمر را تغییر داد و از ته حنجره فریاد بر آورد که حتی سوار بر تانک عمو سام هم که شده باید از شر سید علی خلاص شد !! اینک او در ادامه همین مسیر، مراتب چاکری خود را در برابر یکی از ضد بشری ترین دولتهای جهان معاصر یعنی دولت اسرائیل بجا می آورد و آنرا الگویی برای ایران آریائی ارزیابی میکند . اما نیما راشدان بیهو ده تلاش می نماید که به بهانه یهود ستیزی امثال جمهوری اسلامی، القاعده ، حماس و حزب الله و ماهیت ارتجاعی و ضد بشری این نیروها، اسرائیل را مظهر انسانیت ، آزاده گی و مدنیت معرفی کند. " جدول دوستان و دشمنان اسرائیل" نیما راشدان به کلی مخدوش و غیر واقعی است . او شنیده که اکثریت دولتها، نیروها و افراد جهان از حقوق ملی ملت اسرائیل و حق آنها برای برخورداری از یک کشور و حاکمیت مستقل دفاع می کنند. اما فراموش می کند اعتراف کند که همین دولتها و نیروها و افراد مدرن و مترقی ، برای خلق ستمدیده فلسطین هم چنین حقی را قائل هستند و دقیقاً به خاطر پایمال شدن همین حق مسلم توسط رژیم " قومی – دینی" اسرائیل ، بارها این رژیم را محکوم کرده اند . شاهد مثال اینکه فقط در سازمان ملل با رأی اکثریت کشورهای عضو، چندین بار اسرائیل محکوم شناخته شده و با صدور قطعنامه هایی خواستار خروج بیدرنگ دولت اسرائیل از اراضی اشغالی فلسطینی ها شده اند . ایشان شنیده اند که انسانهای شریفی چون آلبرت انیشتن – که نه تنها یک دانشمند بزرگ بلکه یک سوسیالیست متعهد نیز بود- بعنوان کسی که خود قربانی خفقان دوره نازیها بوده ، از حقوق یهودیان دفاع کرده است ، اما نمی گوید که هم او با هر نوع دولت دینی- قومی مخالف بوده و به مثابه یک روشنفکر چپ از برابری همه ملیت ها ، نژادها و انسانها دفاع میکرده است . امثال چنین روشنفکرانی از حق تعیین سرنوشت ملت اسرائیل دفاع کرده اند . نه از حق ستم آنها بر ملت یا ملل دیگر. " ملتی که بر ملتهای دیگر ستم روا میدارد، خود نمیتواند آزاد باشد" ( این جمله زیبا متعلق به مارکس یهودی تبار میباشد) . رژیم هیتلر در جریان جنگ جهانی دوم، در کنار کمونیستها و دیگر مخالفین سیاسی، میلیونها تن از یهودیان را قتل عام کرد ، همین مسئله |