اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
متن سخنرانی آقای گلزار از مجامع اسلامی ایرانیان در جلسه 4 دسامبر کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در شهر برمن حقوق پایمال شده نسل جوان ایران و راه حل بدست آوردن این حقوق تنظیم : مینا بگوهی در آغاز سعی می کنم وضعیت سنجی از مشکلات جامعه ایران بدست بدهم جامعه ایران جزو جوامعی است که از نوع خود استثنایی است . از این لحاظ استثنایی به حساب می آید که از 68 میلیون جمعیت ایران حدود 27 میلیون زیر 15 سال هستند و 34 میلیون آنها زیر 18 سال و حدود 41 میلیون نفر زیر 35 سال می باشند . بنا بر این جامعه ایران جوان و آینده را پیش روی خود دارد . این نیروی مولد احتیاج به فضای اجتماعی دارد که در آن بتواند رشد کند و چون این فضا در ایران موجود نیست سالانه بیش از 150 هزار نفر از کشور می گریزند . از این بابت ایران از لحاظ فرار مغزها در جهان رتبه اول را دارد . در زمینه اعتیاد نیز میانگین سنی اعتیاد را بین 15 تا 27 سال عنوان می کنند و تعداد معتادین را 8/2 میلیون از طرف رژیم اعلام می شود و از طرف سازمان بهزیستی تعداد معتادان را 7/3 میلیون اعلام کرده اند . در صورتی که تعداد معتادان به مواد مخدر و مشروبات الکلی حدود 5 میلیون نفر می باشند .بر اساس رشد اعتیاد سالانه 170 هزار نفر به معتادان ایران افزوده می شوند . از نظر اعتیاد نیز ایران مقام اول را در جهان دارا شده است . از لحاظ فرار سرمایه ها و نبود امنیت اقتصادی نیز ایران جزو 5 کشور آخر جدول در جهان می باشد . از لحاظ اعدام مقام اول را داراست . از لحاظ فشار به مردم و مخصوصا زنان نیز در جهان بی همتاست . از نظر فشار به نویسندگان و روشنفکران و دگر اندیشان و دانشجویان نیز مقام بالا را به خود اختصاص داده است . در رابطه با فقر نیز طبق آمارهای منتشره از طرف دولت 14 در صد از شهر نشینان و 10 درصد روستائیان زیر خط فقر هستند . یعنی حدود 6 میلیون نفر شهر نشین و حدود 3 میلیون نفر روستایی زیر خط فقر هستند . خط فقر را 200 هزار تومان اعلام کرده اند و تا 2 سال قبل خط فقر 120 هزار تومان بود . در ضمن 900 هزار تا 1700 هزار نفر بنا بر داده های آماری مختلف زیر خط فقر مطلق ادامه حیات می دهند . بنا بر تعریف ، زیر خط مطلق کسانی هستند که غذا و پوشاک و مسکن نداشته و از ضعف غذایی توان حرکت را ندارند .
در رابطه با اشتغال نیز وضعیت ایران با داشتن نیروی جوان ذکر شده بسیار بحرانی است . سالی 800 هزار نفر وارد بازار کار می شوند و دولت عنوان می کند که 600 هزار نفر از آنها می توانند جذب بازار کار شوند . که این دروغ بزرگی است . توان جذب نیروی جدید به اشتغال کمتر از 400 هزار نفر در سال است . تعداد بیکاران در حال حاضر 5/4 میلیون نفر می باشند و 400 هزار نفر سالانه به آنها اضافه می شوند . در بعضی مناطق مثل کردستان و لرستان و سیستان و بلوچستان تعداد بیکاران از مرز 25 در صد هم بالا تر است . ازدواج : میانگین سن ازدواج 29 سال شده است . در صورتی که در دو دهه قبل میانگین سن ازدواج 22تا 25 سال بوده است . در حال حاضر 5/2 میلیون نفر بالای سن ازدواج هستند و نتوانسته اند تشکیل خانواده بدهند . طلاق : در سال 84 – 7/15 در صد به آمار طلاق اضافه شده است و طی سالهای 79 تا 83 ازدواج 17 در صد و طلاق 40 در صد رشد داشته است . رشد طلاق از بحرانهای اجتماعی و خانوادگی خبر می دهد . قابل توجه اینکه زنان در ایران تقاضای طلاق می توانند بکنند ولی این مرد است که باید رضایت و موافقت به طلاق بدهد . با زنانی که تقاضای طلاق می کنند (که اکثریت تقاضا کنندگان را شامل می شوند )، قوه قضاییه به سختی پرونده آنها را مورد قبول قرار می دهد. مشکلات اقتصادی و بودجه نیز جزو مشکلات اساسی مردم ایرانمی باشد. بودجه وابسته به نفت، بیماری لا علاج اقصادی است که هرچه زودتر باید علاج شده و عدم وابستگی به نفت جزو سیاستهای اولیه این کشور بشود . زیرا نفت بجز فقر و عدم رشد اقتصادی در دولتهای وابسته به خارج و قدرت مدار ، چیز دیگری به ارمغان نیاورده است . در این شرایط تمام شدن نفت مساوی است با مرگ اقتصادی ایران . افسردگی : مردم ایران جزو افسرده ترین مردمان کشورهای جهان هستند . تعداد بیماران روحی و روانی و افسرده از طرف دولت 15 میلیون نفر اعلام شده است . مهم این که دلایل افسردگی را فقر ، خشونتهای اجتماعی ،خشونت در چهار چوب خانواده ، بیکاری ، طلاق ، نبود آینده روشن ، اعتیاد ، نبود آزادیها ، سرخوردگی های اجتماعی ، خیانتها به امید مردم ، فحشا ، گرانی ، بودجه های بدون پشتوانه ، تبعیضها ، رعایت نشدن حقوق ، آگاه نبودن مردم از حقوق خود ، باور نداشتن مردم به حقوق خود ، پایمال شدن حقوق مردم از طرف رژیم و ...می باشند . قابل توجه اینکه دلایل افسردگی یک مجموعه است . مثل زنجیر به هم متصل هستند . هر شخص افسرده دارای یک سری از مشکلاتی است که باید حل شود و یا خود حل کند تا ناراحتی افسردگی او از بین برود . آدمهای بیکار افسرده هم هستند ، دارای مشکل خانوادگی هم می شوند ، احتمالا از مواد مخدر جهت تسکین مشکلات خود استفاده می کنند که منجر به اعتیاد می شود . امکان دست به کار خلاف زدن نیز در آنها هست و ... این آدم وارد سلسه تبعیضها و فشارها می شود که بخشی از آنها را باید مدیریت اجتماعی یعنی دولت حل کند و مهمترین بخش بخشی است که باید مردم خود حل کنند . جوان ایرانی چگونه باید از زنجیره افسردگی و مرگ تدریجی نجات یابد ؟ جوان ایرانی یا دانشجو است و می داند که بعد از تحصیل آینده ای ندارد . یا کارمند و می داند که مطیع دستگاهی است که کار مفید انجام نمی دهد و روزانه کار مفیدش بین 3 تا 20 دقیقه نیست . یا کارگر است و در سیستم منتاژ می باشد و در آن رشدی و اظهار نظر و ابراز وجودی برای او نیست . یا دست فروش و واسطه گر است . یا بیکار است . یا در قاچاق کالا و مواد مخدر فعال است و یا ... در تمامی این زمینه ها احساس سرخوردگی و غیر مفید بودن را حس می کند . خوب مشکل جامعه ما و مخصوصا نسل جوان ایران باید حل شود و نمی شود ناظر مرگ این نسل باشیم . چگونه مردم می توانند مشکلشان را خود حل کنند ؟ راه حل چیست ؟ راه حل اول راه حلی است که اکثر مردم از رژیم انتظار دارند . راه حلی که مخصوصا از دوران آقای رفسنجانی شروع شد . فشار بیش از حد به مردم و روزنامه ها و جوانان بود . و در زمینه اقتصادی ایران و مردم را مقروض کرد و مافیاهای حاکم را قوی تر و بزرگتر از قبل نمود . دوران آقای خاتمی نیز اصلاحات او به نفع مافیای حاکم تمام شد و وعده ها که داد و عمل نکرد ضربه های بزرگ به روح جوانان این کشور وارد نمود . بحرانها و فسادها و اعتیاد و فحشا و بیکاری و ... بیشتر از زمانی شدند که او دولت را در دست گرفت . پس نه آقایان رفسنجانی و خاتمی که سعی می کردند |