اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
حقوق بشرو میثاق های آن |
|
جان و مال مردم ایران و دیگر کشورهای اسلامی، مسلط ساختند تا با برپایی حکومت ولایت فقیه ظهور امام زمان را تدارک ببینند. وابستگی در تار و پود هستی ما آنچنان رخنه کرده است که خود نمی دانیم که وابسته ایم . ملایان سرسپرده و وابسته را غیروابسته و تنگ نظر می خوانیم ، طرفداران ولایت فقیه را اصلاح پذیر و اصلاح طلب می دانیم. آرزو می کنیم که جورج بوش جنگ طلب برایمان صلح و آزادی به ارمغان بیاورد. نگاه کنید به حکومت ورشکسته و وابسته ی جمهوری اسلامی، نه متخصص مان متخصص است، نه سیاستمدارمان سیاست مدار است، نه تاریخ نویس مان تاریخ نویس است. به قوز بالای قوزمان فیلترینگ رایانه های الکترونیکی نیز افزوده شده است و برخی از سایت ها نیز با پخش دروغ و دغل های رجاله های سیاسی مشکل را مشکل تر می کنند. این بدان معنا نیست که من بخواهم زحمات شبانه روزی کسانی را می کوشند با این ابزار بسیار ارزشمند و مفید حقایق را به مردم ما برسانند، ندیده بگیرم. اما از این رایانه ها هم مانند کوزه، تراوشاتی می شود که مصداق واقعی همان مثل فارسی است. به راستی هم می شود از تراوشات این کوزه ها به مایه و سرمایه ی آن ها پی برد و دانست که ازچه قماشند و چگونه اند. چندین نفر از دوستانی که به همه ی سایت ها سرمی زنند و گاهی تکه های برجسته ، مفید و یا شگفت انگیز را با چاپارهای الکترونیکی به یکدیگر گسیل می دارند، با گلایه و برخی نیز با شگفت زدگی از وارونه نمودن تاریخ ، چند صفحه از فرمایشات ام الملوک ، تاج الملوک «ملکه ی پهلوی» را برایم فرستادند. با خواندن آن فرمایشات دلم به حال ملت مفلوکی سوخت که باید وقتش به نوشتن ، چاپ کردن وخواندن چنین اباطیلی تلف شود. این همان استعمار زدگی است اما به شیوه ی الکترونیکی اش، رمال و جنگیر الکترونیکی هم داریم. خرافات را با تمام ابزارها می شود پخش کرد. بنظر من این نوشته رازهای بسیاری را آشکار می کند. این نوشته دست گوینده ، نویسندگان و چاپ کنندگان آن را باز می کند. این مصاحبه میزان سواد ، آگاهی و فرهنگ آن ام لملوک را نشان می دهد و به کسانی که سنگ این « خاندان جلیل » را به سینه می زنند آشکارمی سازد تا چه اندازه استعمار زده هستند که در این دوره به چنین چیزهایی می بالند! آن سه نویسنده ی «عالی مقامی» که با ابتکار خود و یا با اشاره ی کارفرمایی کاردان ، حاضر شده اند چنین مصاحبه ی « پرارزشی » را سامان دهند و با « همت والای » خود فرمایشات ام الملوکانه ی ام الآریا مهر را با سریشم سواد خود ، سرهم و راست و ریس کرده اند، فرهنگ ودرک سیاسی خود را در معرض قضاوت تاریخ قرارداده اند. راستی آدم تا چه اندازه شگفت زده می شود وقتی به چشم خود رویدادهایی را دیده و باگوش خود شنیده است ناگهان کسی پیدا شود وبر چشم و گوش وهوش ودانش ملتی خط بطلان بکشد و آنچه استاد ازل گفته بسپارد به دست نویسندگان مصاحبه ی ام الملوکانه! این مصاحبه یا همنوشته یک باره تاریخ پنجاه سال گذشته را که ما خود در آن زندگی کرده ایم در برابر چشم ما درهم می ریزد و از قول یکی از بزرگان بسیارکوچک می خواهد به ما الغاء کند که علی رغم تمام کتاب ها و روزنامه هایی که در ایران و جهان خوانده ایم ، از آنچه در دربار و در حکومت پهلوی گذشته است بی اطلاعیم و ام الملوک که خود رییس آن خانه ی فساد بوده است از حقایق تازه ای پرده بر می دارد. تاریخ معاصر ما را نیز کسانی از همین دست و بر اساس همین سیاست نوشته اند و میلیون ها دانش آموز ودانشجو نیز طی ده ها سال همین دروغ ها را از برکرده و چه بسا نمره های ممتاز هم گرفته اند. کم بود شمار کسانی که خود در کتابخانه ها از لابلای کتاب ها ، روزنامه ها و مجله های ایرانی و خارجی ، تاریخ راستین را بیرون می کشیدند. راز دیگری که از خواندن مصاحبه ی ام الملوکانه بر ما آشکار می شود این که برخی سایت های سیاسی با پخش چنین نوشته های بی اساس و بی ارزش می کوشند تا حقایق را وارونه جلوه دهند و در واقع آب به آسیاب حکومتگران و عوام فریبان می ریزند. این چنین روزنامه نگارانی بدرستی از سلیقه و سطح آگاهی فرهنگی خوانندگان خود آگاهی دارند و به این ترتیب بر محبوبیت خود نزد خواننگان سایت می افزایند. این که چرا از همه ی آن مصاحبه ی ارزشمند و گوهربار، آن سایت ویژه درست این بخش را نوشته است این خود راز « نفتی » بودن چاپ کنندگان را نیز فاش می کند. عنوان درشت و عکس مجلل امیرعباس هویدا درمهمانی مجلل دربارپهلوی، شاید هوشداری به دکتر عباس میلانی پرتره پرداز امیرعباس هویدا که گویا در پژوهش های خود چنین گنجینه ی پر بهایی را نا دیده گرفته و یا از آن غافل مانده است. ام الخاقان « ملکه ی پهلوی » در مصاحبه ی گهربار خود، از بی وفایی وبی توجهی هویدا به زنها، در دربار شکایت کرده، این نشان می دهد که زنان دربار حتا از هویدا هم نمی گذشتند. مشارالیها در این مصاحبه از عیاشی ها و رسوایی های درباری ها و « شاهزاده ها . . . ». . . یشان ؛ مانند علی رضا، محمدرضا، حمید رضا، عبدالرضا، غلامرضا، اشرف، شمس و شهناز سخنی به میان نمی آورد، در عوض پای آن پیرمرد محترم هفتاد و چند ساله را به میان می کشد که در نهم اسفند ۱۳۳۱درهمان دربار قصد جانش را کرده بودند واو به گونه ای معجزه آسا چنگالشان و از چنگال مرگ رهایی یافت. صفحات تاریخ سرشار از شاهکارهای شاهانه ی شماست لازم نیست دیگر چیزی به آن اضافه بفرمایید. همه می دادند که اگر به فرض محال مصدق برای حلالیت طلبی سراغ شما آمده بود شما تمام خبرنگاران و عکاسان جهان را خبر می کردید. این اتفاق نیافتاده شما این همه دروغ سرهم می کنید وای به روزی که او به دربار می آمد. بزرگ خانواده ی پهلوی در این مصاحبه، نفت را که بزرگ ترین ثروت « یک ملت فقیر» است که خانواده وی ۵۷ سال خون آن ها را مکیده است چنین توصیف می کند: «. . . هدف یک چیز فقط یک چیز بود و آن هم ماده ی سیاه وبد بوی نفت. . . ». آری نه تنها رونق دربار شما و ثروت افسانه ای خانواده ی شما و همان رجالی که حتا شما آن ها را دزد می نامید، از فروش غیرقانونی وغارت همین نفت و دیگر ثروت های همان ملت فقیر است، بلکه رونق دربار انگلیس و پیروزی دولت انگلیس در دو جنگ جهانی گذشته از برکت همین « ماده ی سیاه و بد بوی نفت » بوده است. آقا خان نوری یکی از رجال بی لیاقت قاجاریه نیز در زمان ناصرالدین شاه هنگام دادن امتیاز شیلات شمال به لیازانوف، دریای خزر را آبی شور متعفن نامیده بود. شرم آور است که در این مصاحبه « ملکه ی دزدان » که دزدی های خانواده اش زبانزد جهانیان است، به سران ارتش و وزیران خود دزد خطاب کند ، نه این که آن ها دزد نبودند بلکه از« ملکه ی دزدان » بعید است که حرمت زیردستان خود را نگاه نداشته است. از دروغ هایی که هیچ آدم خردمندی باور نمی کند یکی هم این است که حزب توده در سال ۱۳۳۲ قصد کودتا داشته است. لابد سند این کودتا فقط در صندوقچه ی اسرار ام الملوک پنهان بوده است وگرنه هیچ تاریخ نویسی ، هیچ روزنامه نگاری، هیچ محققی و حتا هیچ جنگیر یا پیشگویی از آن یاد نکرده است. بعلاوه حزب توده ای که همیشه همراه با انقلاب اسلامی حرکت کرده بود و در پایان مأموریتش، اسناد و میکروفیلم هایش را معاون وابسته ی نظامی شوروی در تهران به انگلیس ها سپرد و آن ها هم همه ی آن اسناد را به حکومت خمینی تحویل دادند، نیاز به کودتا نداشت کارد که دسته اش را نمی برد. از این مصاحبه که به صورت کتاب نفیسی هم به چاپ رسیده است آشکار می شود که روزنامه نگاران ، استادان تاریخ ، پژوهندگان و سیاستمداران جهان از چه منبع ذیقیمتی در این ۵۷ سال غافل مانده اند. فرمایشات بلیغ و گوهربار تاج الملوک همسر گرانقدر « رضاشاه کبیر» و مادر محترم « شاهنشاه آریا مهر» و مادربزرگ شاه آوارگان « رضا شاه دوم » راز درونی محیط فرهنگی دربار ایران در دوران پهلوی ها را آشکار می سازد و نیز آشکار می سازد چرا لرد کرزن و آیرون ساید برای یک کشور نیمه مستعمره چنین رهبرانی را بکار گماشته اند و چرا اردشیر جی و شاپور جی به طور دائم راه و رسم دست نشاندگی را به آن ها دیکته می کرده است . ام الملوک خود در این مصاحبه می فرمایند که : « . . . من درست نمی دانم چه را بگويم وچه چيزرا نگويم. میترسم بعد بيايند بگويند چرا اين حرفها را گفتی! حالا يك چيزی بوده وگذشته. . . »
با آرزوی استقرار حاکمیت مردم |