ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات شماره جدید

 

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

حقوق بشر

دانشجو

 
 

را در اسفند – سال ( 1329 ش - 1950 م ) در مسجد شاه تهران!؟ و دکتر زنگنه رئيس دانشگاه تهران را ترور کردند!؟ و با ترور نافرجام " علاء " نخست وزير ، رعشه بر جان حکومت متزلزل شاه و دولت های وی انداختند. فدائيان اسلام ابزار شومی برای نقشه های استعماری در ايران گشتند که پيآمد های ويرانگر آن را در سراسر سال های حکومت اسلامی در ايران به وضوح می بينيم.

[ حاج مهـدی عراقی در مورد دخالت " آيت الله کاشانــی " و جبهه ملی در ترور " رزم آرا " و ديگران اعتراف می کند : « " آيت الله کاشانــی " به ديدار " نواب صفوی " آمد و بعد از مباحثات طولانی " آيت الله کاشانــی " به نواب صفوی گفت : " تنها مسئله ای که اينجا مطرح است هفت نفر بايد زده ( ترور ) بشوند تا ما بتوانيم برنامه مان را پياده بکنيم . اوليش رزم آرا است ، دفتری ، دکتر فلاح ، دکتر طاهری ، دو سه تا ديگر که من الان يادم نيست. گفت : " هفت نفر بايد زده شوند... ملاقات انجام شد و به قول بعضيها گفتنی، آن آقايان فتوای قتل رزم آرا را از بـُعد سياسی صادر کردند ، اين آقا " آيت الله کاشانــی " هم فتوای قتل رزم آرا و شش نفر ديگر را از جهت شرعی صادر کرد ، چون مجتهد بود ".

مهدی عراقی در ص 132 – 133 خاطراتش به نقل جريان دادگاه نواب صفوی می پردازد و می گويـــــــــــــــــــــد : " از نواب صفوی در دادگاه « راجع به زدن رزم آرا » می پرسند. وی خائن بودن رزم آرا را از يک طرف مطرح می کند و از طرف ديگر هم فتوای قتلش را از جهت سياسی و از جهت دينی منتسب می کند به جبهه ملی و " آيت اللـــه کاشانــی "].با تاًسيس و ادامهً آزادانه فعاليت سازمان تروريستی « فدائيان اسلام » شاه و رجال سياسی ايران ساده لوحانه در تله سياست جنگ سرد قدرت های خارجی و همچنين قشر قدرتمند ارتجاع مذهبی افتاده و از پيامد های خطرناک و تاثير دراز مدت آن در جامعه سنتی ايران بی خبـر ماندند. [ برای اطلاع بيشتر پيرامون واکنش رجال سياسی ايران پيرامون قتل های « فدائيان اسلام » ( ترور های مقـُدس ) – مراجعه کنيد به مقالات مستند « دکتر جلال متينی » در مجله « ايرانشناسی » شماره های 1 تا 4 ، سال دوازدهم - سال ( 1379 ش - 2001 م ) . ]

کشاکــــش بـــــرای رسيــــدن به قـــــدرت

در 16 اسفند سال ( 1329 ش -- 26 زوئن 1950 ) سپـهـبـد رزم آرا نخست وزير به دست " خليل طهمـاسبی " از اعضای « فـدائيان اسلام » به قتل رسيد ( تــرور شد !) و خليل طهماسبی دستگير شد و بلافاصله اعلاميه " مجتبی مير لوحی معروف به نواب صفوی رهبر فدائيان اسلام تحت عنوان « ای پسر پهلوی » منتشر شد که در آن اخطار شده بود اگر « حضرت خليل طهماسبی » آزاد نشود ، عده زيادی از رجال سياسی دچار سرنوشت رزم آرا خواهند شد. [ يک روز پس از ترور سپهبد رزم آرآ ، " آيت الله کاشانــی " در يک مصاحبهً با خبرنگاران خارجی و داخلی « قتل رزم آرا را واجب دانست و خليل طهماسبی را منجی ملت ايران معرفی کرد »]در 18 اسفند - سال ( 1329 ش - 1950 م ) حسين علاء تشکيل کابينه داد.

در 28 اسفند – سال ( 1329 ش - 1950 م ) دکتر عبدالحميد زنگنه رئيس دانشکدهً حقوق و وزير سابق فرهنگ هنگام خروج از دانشکدهً حقوق هدف گلوله شخصی به نام " نصرت الله قمی " از سازمان " فدائيان اسلام " قرار گرفت و به سختی مجروح شد و پس از چند روز در بيمارستان جان سپرد.

حسين علاء در 6 ارديبهشت – سال ( 1330 ش – 1952 م ) پس از يک ترور نافرجام از جانب فدائيان اسلام به علت ناتوانی در حل بحران نفت و فشار دولت انگليس از نخست وزيری کناره گيری کرد.

در 7 ارديبهشت – سال – ( 1330 ش – 1952 م ) – دکتر محمد مصدق به نخست وزيری رسيد.

بين 27 تا 30 تير - سال – ( 1331 ش – 1952 م ) – پس از تظاهرات خونين خيابانی ، دکتر محمد مصدق نخست وزيری مجدد خود را ظاهراً مديون فعاليت های همه جانبه " آيت الله کاشانــی " بود. اما غير مستقيم پشتيبانان واقعی او بازاريان و اعضاء فدائيان اسلام بودند.

در 16 مرداد – سال ( 1331 ش – 1952 م ) طرح يک ماده ای با قيد سه فوريت برای عفو و آزادی خليل طهماسبی قاتل رزم آرا به تصويب رسيد!؟ به اين شرح : « مادهً واحده : چون جنايت حاج علی رزم آرا و حمايت او از اجانب بر ملت ايران ثابت است بر فرض آنکه قاتل او استاد خليل طهماسبی باشد از نظر ملت بيگناه و تبــرئــــــه شناخته می شود».

در 24 آبان – سال ( 1331 ش - 1952 م ) خليل طهماسبی از زندان آزاد شد و پس از زيارت شاه عبد العظيم به ملاقت ، " آيت الله کاشانــی " که فتوای قتل را داده بود شتافت.

در 25 مـرداد – سال ( 1331 ش - 1952 م ) فرمان برکناری دکتر مصدق از نخست وزيری و سپهبد فضل الله زاهدی به نخست وزيری صادر شد!؟ دکتر مصدق به فرمان برکناری خود وقعی نگذاشت و شاه به رُم رفت.رهبران مذهبی و جامعهً ايران مشتاق بازگشت شاه بود . " آيت الله بروجردی " و " آيت الله کاشانــی " هر دو برای سلامت شاه و دوری وی از کشور مجاس روضه خوانی و عزاداری بر پا کردند و روضهً دو طفلان مسلم بر سر منابر می خواندند!؟ " آيت الله بروجردی " مرجع شيعيان جهان نخستين کسی بود که به شاه تلگراف فرستاد و شاه را به بازگشت به ايران فرا خواند. وی در تلگرافی به تيمسار زاهدی ، او را " حافظ بيضهً اسلام " ناميد و در سرکوب دشمنان دين آرزوی موفقيت کرد. در 28 مـرداد – سال ( 1331 ش - 19 اوت - 1952 م ) شاه به ايران بازگشت.دکتر مصدق وسيله دکتر بقائی و " آيت الله کاشانــی " و شمس قنات آبادی با رهبری سازمان تروريستی فدائيان اسلام تماس دائم داشت و از آنان برای رسيدن به قدرت استمداد و کمک خواسته بود، وی 28 تن از اعضای فدائيان اسلام را که در زندان بودند ، از جمله قاتل رزم آرا را آزاد کرد!؟

سنديکاي شرکت واحد: حرکت بعدي به مراتب قاطع ترخواهد بود

خسرو شميراني shemiranie@yahoo.com

- منصور به روشني وزن کم کرده است و ناراحتي چشم آزارش ميدهد

- من تمام روز در بيمارستان لبافي نژاد بودم. او را از زندان به بيمارستان نياوردند و چشم او روز به روز بدتر ميشود

- آقاي مولايي و دکتر خورشيد مراجعه کرده اند ولي آنها هم موفق به ديدن پرونده نشده اند

- ما همگي به بيگناهي اسانلو ايمان داريم و حرکت ما پس از آکسيون چراغ هاي روشن، پاسخ به مراتب قاطع تري خواهد بود. اميدواريم مسئولان سر عقل بيايند

- ظاهرا قاضي پرونده آقاي راسخ متين، نقش زيادي ندارد

- در دادسرا به من گفتند که همه کاره آقاي سعيد مرتضوي است

- حسينيه را هم پلمپ کردند

- اتحاديه هاي عربي"اي.تي.ف" در اردن، تونس و فلسطين از کارگران شرکت واحد حمايت کردند

منصور اسانلو رئيس هيئت مديره سنديکاي شرکت واحد اتوبوسراني تهران همچنان در زندان اوين به سر ميبرد. اما "سنديکاي شرکت واحد" که او خود از پي ريزان آن است در دفاع از او از نفس نيافتاده است. کارگران اسانلو را آزاد ميخواهند زيرا او "باغبان" است و سنديکا "گل" و به قول يکي از همکارانش " گل بدون باغبان پژمرده ميشود". کارگران نميخواهند سنديکاشان "پژمرده" شود. کارگران از نفس نيافتاده اند زيرا حمايت جهاني از آنها که در روزهاي تعطيل کريسمس و سال نو با قوت آغاز شده بود در اين فاصله هر روز ابعاد وسيعتري به خود گرفته است. تنها در چند روز گذشته علاوه بر سازمان عفو بين الملل که آزادي فوري اسانلو را خواستار شده بود، ده ها سنديکا و اتحاديه و تشکل هاي ديگر کارگري ملي و بين المللي، از سوئد تا برلين و از کانادا تا اردن و فلسطين از خواسته هاي کارگران شرکت واحد تهران حمايت کردند.  از جمله ميتوان از حمايت اتحاديه هاي عربي"اي.تي.ف" در اردن، تونس و فلسطين نام برد که در اعتراض به دستگيري همقطاران خود در ايران نامه اي به دولت ايران ارسال کردند.

بلال مالکو، از دفتر دنياي عرب "اي تي ف" در اين مورد گفته است: "مبارزات کارگران حمل و نقل در همه جاي اين منطقه در جريان است. تنها خواست آنها حق تشکل و بستن قراردادهاي جمعي است. اتحاديه هاي آزاد و مستقل در سراسر جهان بايد با کارگران ايران اعلام همبستگي کنند و دست در دست برادران ايراني خود مقاومت نمايند تا دولت ايران حقوق اين کارگران را به رسميت بشناسد." يکي از فعالان سنديکاي شرکت واحد ميگويد: "اين همبستگي ها نيروي ما را صد چندان ميکند."

 

قبلی

برگشت

بعدی