اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
بر تركمنصحرا مستولي ميشود و متحجران بهانهي خوبي براي محدود ساختن قوم تركمن و به حاشيه راندن آنان و عدم استفاده از آنها در مسؤوليتها و ... مييابند، درحاليكه نظام بهتر از همه ميداند كه عوامل اصلي ايجاد كنندهي جنگ فوق، تركمنها نبودند و تركمنها مردمان ساده و صادق و صلحجويي هستند. دورهي اميد: حماسهي دوم خرداد بارقهي اميد تازهاي بهميان مردم آورد. "خاتمي" كه با شعار شايستهسالاري و شهروند درجه اولي براي تمام ملت ايران پا ميدان گذاشت، روحي تازه در مردم تركمن دميد. چنان كه بالاتر از %90 آراي تركمنصحرا به خاتمي اختصاص يافت. | دورهي حكومت هشت سالهي خاتمي با اينكه ضعفها و كاستيهاي بيشماري دارد كه منكرش نميتوان شد، در مجموع براي مردم تركمنصحرا دورهي اميد را شكل ميدهد. مردمي كه سالها در انزوا بودند و حتي بخشدار و شهردار يك شهر كوچك نيز از ميان آنها انتصاب نميشد، براي اولين بار پس از انقلاب شاهد يك معاون استاندار تركمن اهل سنت (ياغمير قليزاده) و سپس چند فرماندار و بخشدار بودند. تركمنهايي كه در انتخابات مجلس با نتايج آراي غيرواقعي مواجه بودند، در اين دوره شاهد شمارش دقيق آرا شدند و 3-2 نماينده به مجلس فرستادند كه متأسفانه با سقوط هواپيماي ياك 40 نمايندگان آنان بههمراه نمايندههاي استاني ديگر، مردم ديار خود را ترك كردند. | در دورهي اصلاحات، مطبوعات تركمن نيز جاني تازه يافت. اولين نشريهي تركمنصحرايي با نام "صحرا" در اسفند 76 منتشر شد و سپس فصلنامهي ياپراق و فراغي و... در كل، تركمنها در دورهي اصلاحات شاهد تحولاتي اساسي بودند كه اميد مشاركت در حد شهروند درجه اولي را به آنان ميداد. در اين دوره تركمنها شور و نشاط خاصي پيدا كردند و به جرات ميتوان گفت كه در طول تاريخ ايران پس از دورهي پهلوي، اولين بار بود كه احساس كردند آنها نيز در اين مملكت ميتوانند جايگاه والاي سياسي - اجتماعي كسب كنند و اين مملكت متعلق به خود آنهاست و بايد در مسؤوليتهاي آن مشاركت كرد و براي شكوفايياش از جان مايه گذاشت. در يك كلام، خاتمي در دل تركمنها عشق به ايران را زنده كرد. البته برخي از مسؤوليني كه در دورهي دوم رياست جمهوري خاتمي روي كار آمدند آن روحيهي مردمياي كه تركمنها انتظارش را داشتند، نداشتند و حضورشان در ميان تركمنها كم رنگ بود. اما بههرحال پروسهي اصلاحات آغاز شده بود و تازه به ميدان رسيدهها نيز بايستي هرچند نسبي در جريان آب اصلاحات شنا ميكردند. تركمنها در اواخر دورهي خاتمي چندان دلِ خوشي از مسؤولان اصلاحطلب استاني نداشتند و انتقادات بسياري را بر آنان وارد ميدانستند؛ اما در كل، نميتوانستند تحولات ايجاد شده، فضاي نسبي باز سياسي، توسعهي فرهنگ و مطبوعات بومي و... را ناديده بگيرند و از اينرو در انتخابات رياست جمهوري 1384 از كانديداي اصلاحطلبان پيشرو استقبال كردند. البته روشنفكرانِ اصلاحطلب تركمن هرچند كه اكثراً هيچ پست و منصب سياسي و دولتي هم نداشتند، تلاش زيادي براي تفهيم مردم كردند و اين ايده را بين مردم ترويج كردند كه اصلاحات يك پروسه است كه بايد در درازمدت ثمرهي واقعي آنرا ديد و همچنين توضيح ميدادند كه اگرچه امروز اصلاحطلبان مخصوصاً اصلاحطلبان محلي كه بعضي بيشتر در پي منافع شخصي خود بودند داراي ضعفهايي هستند، بههر تقدير به مرور زمان چهرههاي جديد روي كار خواهند آمد و در گام دوم اصلاحات گامهاي مصممتري برداشته خواهد شد. تركمنها و كانديداي اصلاحطلبان پيشرو : واقعيت اين است كه در ميان اقوام مختلف، اهرمها و طيفهاي متفاوتي روي مردم تاثيرگذار هستند. بهطور مثال در سيستان و بلوچستان روحانيان علاوه بر مسايل مذهبي و اجتماعي در امور سياسي نيز دخيل هستند و شخصيتي چون "مولوي عبدالحميد" در عرصهي سياسي - اجتماعي كاملاً روي مردم تأثيرگذار است. اما در تركمنصحرا قضيه فرق ميكند و روحانيان مشهور و بنام اين منطقه بهطور محسوس وارد ميدان سياست نميشوند و اين مسؤوليت را بيشتر به جوانان و تحصيلكردگان محول كردهاند. از اينرو در مسايل انتخاباتي و سياسي تحصيلكردگان و روشنفكران تركمن نقش محوري را دارند و در انتخابات رياست جمهوري گذشته نيز اين طيف نقش بسيار مؤثري در تركمنصحرا داشتند. | اصلاحطلبان تركمن با جلسات مكرري كه در شهرهاي مختلف برگزار كردند و با استفاده از تريبون هفتهنامهي صحرا كه تنها نشريهي قومي تركمنها محسوب ميشود، در ميان كمبود امكانات و تنها با اتكا به عشق و ايمان خود، حركت نويني در ميان مردم تركمن ايجاد كرده و تبليغات گستردهي ساير كانديداها را در تركمنصحرا كه با اتكا به منابع مالي هنگفت و تمام ناشدني آغاز كرده بودند، تا حدود زيادي خنثي كردند. اصلاحطلبان تركمن نشستهاي مستقيمي با "دكتر معين" داشتند و به بيان مطالبات خود پرداختند كه اين از لحاظ رواني تأثير بهسزايي در ميان تركمنهايي داشت كه بزرگترين شكايتشان اين بود كه ما از مركز بريدهايم و دوستان غيرتركمن استاني ما آنطور كه بايد صداي نيازها و خواستههايمان را به گوش پايتختنشينها نميرسانند. در نتيجهي اين فعاليتها معين بيشترين راي را از تركمن صحرا گرفت. يعني بدون استثنا از تمام شهرهاي تركمننشين از بندرتركمن گرفته تا مرواه تپه و جرگلان (در خراسان شمالي) دكتر معين اولين راي تركمنها را از آن خود كرد و بيشتر از پنجاه درصد آرا به اين كانديداي اصلاحطلبان پيشرو اختصاص يافت2. نميدانيم كه اصلاحطلبان پايتختنشين از اين موضوع اطلاع دارند يا نه! چون راي تركمنصحرا هرگز جداگانه احتساب نميگردد. بهعنوان نمونه راي شهرهاي تركمننشين گلستان را با ديگر شهرهاي اين استان بهصورت كلي حساب ميكنند و ميگويند معين در گلستان دومين راي را آورده است. درحاليكه كانديداي اصلاحطلبان پيشرو در تركمنصحرا اولين راي را با فاصلهي بسيار آورده است.| اما دوستان اصلاحطلب شهرهاي ديگر موفق به جذب آراي بيشتر نشدهاند و اينجاست كه يك تركمن آروز ميكند كه ايكاش استاني بنام تركمنصحرا وجود داشت كه آراي ما را دقيقاً نشان ميداد و در قبال آن ميتوانستيم خواستههاي خود را نيز بهطور رسمي و صريح نزد دولت منتخب اعلام كنيم. جالب اينجاست كه خود اصلاحطلبان پيشرو از مركز استان يعني گرگان نتوانستند آراي خوبي براي معين جذب نمايند. در گرگان "كروبي" با حدود 45000 راي رتبهي اول را بهدست آورد، "رفسنجاني" با حدود 40000 راي رتبهي دوم و "معين" با تعداد تقريبي 20000 راي رتبهي سوم؛ حال شهرهاي ديگر بماند. البته كسر راي معين در مركز گلستان دلايل بسياري دارد كه در اين مبحث پرداختن به آنها اطالهي سخن خواهد بود؛ اما با توجه به توضيحات بالا، دور از عدالت خواهد بود اگر به اين موضوع اشاره نشود كه رييس ستاد انتخابات معين در گلستان خالصانه و دلسوزانه در اين مسير از جان خود مايه گذاشتند و با اصلاحطلبان تركمن نيز ميانهاي بسيار خوب و رابطهاي صميمانه داشتند و اگر ضعفي بوده، بايد آنرا نزد ديگران و در عناصري ديگر جست. تركمنصحرا منطقهاي دور از انظار: وقتي در ايران به محلهاي سكونت اقوام نگاه ميكنيم، استانهايي را ميبينيم كه بهنام آن اقوام تسميه شدهاند. مثل استان كردستان، استانهاي آذربايجان غربي و شرقي، استان سيستان و بلوچستان و ... اما هيچ استاني بهنام تركمنها تسميه نشده است و هرچند كه اين منطقه بهنام تركمنصحرا شناخته ميشود كه خود شامل چندين شهر چون آققلا، بندر تركمن، گميشان، گنبد، سيمين شهر، نگين شهر، كلاله، مراوه تپه، جرگلان و ... است.تركمنصحرا در واقع به دو قسمت مجزا شده كه بخشي در گلستان و بخشي ديگر در خراسان شمالي قرار دارد و از اينرو است كه گرچه ميشد محل سكونت اين مردم با نام استان تركمنصحرا شناخته شود، اما در عمل چنين نشده است و احساس ميكنيم كه تركمنها در اين زمينه نسبت به ساير اقوام گامي عقبتر هستند كه البته اين موضوع نتايج سويي نيز براي مردم تركمن در بر دارد. تركمنها در مرزهاي شمالي متصل به تركمنستان زندگي ميكنند، از جنوب به شهرهاي غيرتركمن چون كردكوي، گرگان، عليآباد، مينودشت و... منتهي ميشوند و بههمراه آنها استان گلستان را تشكيل ميدهند. استان گلستان قبل از خرداد 1376 بخش شرقي استان مازندران محسوب ميشد. پس از آنكه بخش شرقي از غرب مازندران جدا شد و در آن هنگام كه استاني تازه در حال شكلگيري بود، بحث بر سر اين بود كه آيا گرگان مركز استان خواهد شد يا گنبد؟ گنبد شهري تركمننشين محسوب ميشد و گرگان مركز غيرتركمنها.
|