ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات شماره جدید

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

حقوق بشر

دانشجو

 

ستم دیده

ندای آزادی

تمام هستیم عشق وطن

تمام زندگیم ظلم و بیداد

تمام صدایم ناله زجور

تمام دردم ظلم در وطن

تمام آرزویم آزادی

تمام فکرم رهائی ز دست دشمن خانگی

تمام هدفم شکست ظالم

تمام صدایم ندای آزادی

تمام راهم نبود خائن

تمام هستیم

عشق به آزادی مردم وطنم

 

وطن

زخم وطن را مرهمی نیست

آرامش و امنیتی در وطن نیست

خدا کند پر دهانی را که وعده داد

غمی در وطن نیست

مردان همه خنجر در آستین

زهی سعادت،

رستمی در اینجا نیست

زبان نبستم

به کفر متهم هستم

دروغ است که نا محرمی

 در وطن نیست

چراغ در دست ،

 این سان به جستجوی چه هستی ؟

خیال خام مکن،

 که رحمی در وطن نیست

شعله میرقرائی

نامه ای بینا داراب زند به خامی زاده، رئيس زندان اوین

خلیل رئیسی فرد

 

امروز حدود بیست ماه است که در اسارت جمهوری اسلامی بسر می برم. اکثر این اسارت را در زندانهایی بسر برده ام که تحت ریاست شما قرار داشته اند و در این مدت تحت فشار روحی و روانی بسیار و سوء رفتارهای متناوبی قرار داشته ام و تا به امروز در مورد آنها سکوت اختیار کرده و تنها به طرح خواسته های زندانیان سیاسی از جمله اجرای قانون تفکیک و طبقه بندی جرایم و آزادی تمام ایشان بسنده کرده ام. هرگز مطرح نکرده ام که از روز بازداشت مدت 60 روز در انفرادیهای 209 گذرانده ام که صرف نگهداری در سلولهای انفرادی مصداق شکنجه روحی و روانی می باشد.

هنگامیکه در اندرزگاه 7 بند یک زندان اوین در کمتر از سه ماه دو بار مورد حمله ناجوانمردانه ارازل که غیر قانونی در کنار زندانیان سیاسی جاسازی شده بودند قرار گرفتم، علی رغم حمایتهای بسیاری که دوستان و فعالین حقوق بشری بعمل آوردند سکوت اختیار کردم. هنگامیکه مرا بصورت غیر قانونی به زندان رجایی شهر تبعید کردند و به دستور معاون شما آقای علی محمدی بصورت غیر قانونی به بند قاتلین منتقل کردند و شش ماه در کنار

جانیان خطرناک و مبتلا به انواع اعتیادها و بیماریهای خطرناکی چون ایدز و هپاتیت و سل گذراندم هیچ نگفتم.

سپس به دستور شما به بند 6 رجایی شهر رفتم و آنجا هم مورد سوءقصد دوباره قرار گرفتم و شکایتی نکردم.

آنگاه که جانشین شما آقای حاج کاظمی، ما را به فرعی 5 اندرزگاه 2 فرستادند تا بوسیله سی تا چهل زندانی تیزی بدست قرارگیریم، سخنی به اعتراض نگشودم. در طول این دوران و چنین اتفاقات و برخوردها به خود گفتم

"تعجبی ندارد, ما در دو قطب مخالف سیاسی قرار داریم و این نوع تهاجمات به زندانی دست بسته ای چو من از طبیعت چنین حکومتی برمی خیزد و به قول معروف "نیش عقرب نه از ره کین است، اقتضاء طبیعتش این است".

اما در روز پنجشنبه 4/12/84، در روز ملاقات, همسر اینجانب در حین بازرسی مورد تفتیش بدنی بسیار تحقیرآمیز قرار گرفت و در مقابل مسئولان اتاق ملاقات مورد توهین و اهانت مامور قرار گرفته. این صحنه های موهن دیگر قراری برای من نگذاشته است و اینکه لب به اعتراض می گشایم و به شما می گویم که هرگز در طول سی سال مبارزات خود چنین مورد اهانت قرار نگرفته بودم. هرگز حتی دشمنان خود را مورد توهین و اهانت قرار ندادم که سزاوار چنین برخوردهایی باشم و از همه مهمتر هرگز خانواده های معصوم طرف مقابل را مورد تحقیر و فشار روحی و روانی نبردم و همواره از نام بردن افراد "خاطی" خودداری کردم تا مبادا معصومیت زن و بچه ایشان را مخدوش کرده و خدایی ناکرده ایشان را در خطر اهانت دوستان و مردم قرار دهم. به همین علت است که هرگز به شما و مامورینتان اجازه نمی دهم که به اعضاء خانواده من توهین دگرباره روا دارید.

بدین وسیله به اطلاع شما می رسانم که اینجانب بینا داراب زند، فرزند امیرهوشنگ، ساکن سالن (1) بند 350 اوین در اعتراض به برخوردهای ناشایست و موهن مامورین شما در سالن ملاقات به همسر اینجانب؛ منبط از هرگونه ملاقاتی خودداری خواهم کرد

 

قبلی

ببرگشت

بعدی