ارتباط با ما

دانشجو لینک ها

درباره آزادگی

شماره جدید آزادگی 

بایگانی


نیشگونه

موسیقی و تصویر

اطلاعیه و پیام ها

صدا

مقالات

 

  نامه سرگشاده سازمان حقوق بشر اهوا ز  به رئيس  کميسيون حقوق بشر اتحاديه اروپا      

رونوشت:  آقای كوفي عنان دبيركل سازمان ملل؛ سازمان های عفو بين الملی و ديدبان حقوق بشر، رسانه هاي گروهي بين المللي، سازمان هاي تخصصي سازمان ملل.                   

1 شهریور 1382  -  23 اگوست 2003

پس از مراجعت نمايندگان کميته های حقوق بشر آن اتحاديه از ايران در 14-15 مارس؛  و ملاقات 21 جولای وزرای خارجه  آن اتحاديه در بروکسل-که در مورد حقوق بشر در ايران اظهار نگرانی نمودند،  متاسفانه تا کنون هيچ اقدامی در مورد پايمال کردن حقوق بشر در ايران-  بخصوص حمله اخير جمهوری اسلامی به کليه احزاب و فعالين سياسی اقليتهای ملی در سراسر کشور، نشده است.

محض اطلاع،  در خلال يورش وحشيانه رژيم جمهوری اسلامی در يکی دو ماه گذشته

  به احزاب و فعالين سياسی عرب در خوزستان و تهران، ده ها تن دستگير، زندانی و بعضاً در تحت شکنجه ميباشند.

افراد، اعضاء  و فعالين سياسی عرب، از جمله  اعضائ حزب وفاق اسلامی در اهواز - -که حزبی است علنی، قانونی و در ايران به ثبت رسيده است،  و نيز  فعالين فرهنگی " بيت العرب"، جمعيت فرهنگی عربهای خوزستان در تهران-که نهادی قانونی ودارای  مجوز از دولت برای فعاليتهای  فرهنگی واجتماعی ميباشد و همچنين آقای علی الجلداوی- از فعالين سياسی و فرهنگی خلق عرب اهواز در خوزستان كه بجرم  شرکت در تظاهرات و راه پيمايی مسالمت آميز اخير در اهواز دستگير  شده- کماکن در درزندانهای اهواز وتهران محبوس و تحت شکنجه ميباشند.

تنها دو نشريه نيمه عربی ـ نيمه-فارسی، صدای ملت (صوت ا لشعب) وا لشورا- که در اهواز منتشر و پخش ميشدند- در ماه گذشته بوسيله نيروهای امنيتی رژيم- توقيف شده اند.

 اين آخرين موج اختناق و دستگيريها، در حقيقت ادامه فشار سياسی رژيم بر عليه فعالين سياسی- فرهنگی  مردم عرب خوزستان است که  بنابرسازمان عفو بين الملل دريکسال گشته 5 نفر بنامهای فدهل مقدم، رحيم سوارى، امير سعيدى، هاشم باوى، عباس شرهانى به اعدام محكوم وهمگى درشهر اهواز بوسيله جرثقيل و در ملاء عام حلق آويز شدند- و نيز در همين  سال 17 نفر از فعالين حقوق بشرعرب در ايران باعدام محكوم وهر لحظه امكان اعدام آنها موجود ميباشد.

طبق اخبار واصله از ايران در چندهفته گذشته، بيش از50 نفر اززندانيان سياسی عرب خوزستانی که محکوم به حبسهای طولانی بوده را از زندان اهواز، بدلايل مشکوک و نا معلومی،  به زندانهای ارتش برده اند.  جان اين زندانيان بشدت در خطر است.

ما عربهاى منطقه اهواز (خوزستان) يک مليت ستمديده هستيم كه از كليه حقوق انسانى واوليه خود در ايران بى بهره ميباشيم، بخشى از اين حقوق شامل تدريس وتكلم به زبان مادرى, آزادى  فرهنگى  در ترويج  و توسعه آداب ورسوم ملى ميباشد، ما طالب آزادى زبان وفرهنگ خود مطابق با منشور جهانى حقوق بشر سازمان ملل متحد ميباشيم.

مطالبات ما براى احقاق حقوق اوليه وانسانى از جمله تدريس بزبان مادری وديگر خواستهاى فرهنگى را رژيم ايران كما كان با بر چسب " تجزيه طلبى " و "وابستگی به کشورهای اجنبی "  و " خطر براى تماميت ارضى " سركوب كرده ويا در بهترين حالت ناديده ميگيرد.

مبارزه ما جزيی از مبارزات دمکراتيک مردم ايران است. ما طالب زندگى و همزيستی مسالمت آميز در جوارديگر مليتها واقوام متشكله كشوردريک ايران دمکراتيک و فدرال ميباشيم، وهمچنين خواستار خود مختاری يا خود گرداني كامل در خوزستان هستيم.  ما نه خواهان تجزيه ونه خواهان مقابله خشونت آميز هستيم.

احساس هويت ملى وقومى  درميان جمعيت غير فارس كه بيش از 60% جمعيت ايران را تشكيل مى دهند يك واقعيت انکار ناپذير است . جمعيت تقريبی مردم عرب خوزستان طبق منابع مختلف رسمی و غير رسمی بين 4 تا6 ميليون نفر است (گزارش سال 2002 حقوق بشر وزارت خارجه آمريکا جمعيت انان را بيش از 4 ميليون ذکر ميکند) .

با  اينکه در سالهاى اخير(قبل از يورش و اختناق چند ماه گذشته) تعدادى راديو وتلويزيون آذربايجاني وكردى، ونيز تعدادى روزنامه ومجلات به اين زبانها درصحنه ظاهر شدند ولی حتى اين نوع آزادى محدود نيز به عربهاي خوزستانى در ايران داده نشده است. ازسال 1995 تا بحال بيش از 30 تقاضاى نشريه به زبان عربى درمنطقه خوزستان به وزارت فرهنگ وارشاد اسلامى براى گرفتن مجوز انتشار ارسال شده كه همگى رد شده اند. 

اين برخورد مدعيان "اسلام راستين" باعث تعجب وتأمل است چرا که قرآن ، کتاب مقدس   مسلمانان جهان ،  بزبان عربى نوشته شده، واصولا اسلام بمقدارزيادى متأثر از فرهنگ عرب میباشد ،  با اينحال رژيم جمهوری "اسلامی" به شهروندان عرب خوزستان حق آموزش وتدريس

بزبان مادرى خود، «  زبان عربى » ، يعني زبان قرأن را نميدهد. 

مطا لبا ت و خواستهای ملت عرب خوزستان عمدتاً در چهارچوب قانون اساسي وازاينقرارند:

·        تدريس و تکلم بزبان مادری، سهيم شدن در منابع ملی و اقتصادی، مشارکت در امور سياسی و اجتماعی ( كما كان استاندار خوزستان، فرمانداران وتمامى افراد بلند پايه وميان پايه استان خوزستان مستمراٌ از غير بوميان عرب انتخاب وگمارده ميشوند).

·        تخصيص بخشی از درآمد نفت برای آبادانی و توسعه استان خوزستان،  بنابه آمارهای دولتی، درآمد نفت کلاٌ بسوی تهران سرازير شود.

·        اقدام عاجل  دولت به جمع آورى مين هاى باقيمانده از جنگ 8 ساله ايران وعراق. اين مينها زندگى ساكنان مناطق عرب نشين به خصوص كودكان را بشدت بخطر انداخته است.

·        دادن مجوز قانونی برای تشکيل و فعاليت علنی و قانونی اتحاديه های  کارگران نفت و گاز و پتروشيمی و سازمانهاى فرهنگى، سياسى و صنفی در سطح استان خوزستان.   بعد از سقوط رژيم شا ه وپيروزى جمهورى اسلامى در انقلاب 1979 مردم عرب ايران بويژه كارگران صنايع نفت جنوب با اعتصابهاى طولانى خود سقوط رژيم استبدادی شاه را تسريع بخشيده و رل مهمى در پيروزي انقلاب بازى كردند.

 عليرغم اينكه "تحمل " جمهورى اسلامى ايران در برابر مطالبات اقليتهاى قومى وملى كمى بيش از رژيم سابق پهلوى مى باشد واينكه اخيرا حتى رژيم برگزارى سمينارها وكنفرانسهاى نويسندگان، شاعران وهنرمندان را در آذربايجان وكردستان تحمل ميكند، با اينحال كما كان وبطور مستمر از تقاضاى مردم عرب خوزستان براى برگزارى اين چنين كنفرانسها وسمينارها در مناطق عرب نشين سرباز زده است.

قبل از سال 1925 خوزستان، كه تا 5 قرن بيش از آن عربستان ناميده ميشد، داراى خود مختاری كامل بوده وزبان عربى درآن تدريس ميشده است.  بعد از آمدن رضا شاه بر قدرت وتشكيل دولت متمركزدرسال 1925 براى اولين بار دولت زبان فارسي را كه کمتراز 40% کل جمعيت ايران بآن صحبت ميكنند- زبان رسمى وسراسرى اعلام كرد.

سياستهاى رژيم كنونى در خوزستان، بمانند رژيم سابق، عموما بر مبناى محو ونابودى هويت ملى وفرهنگى ايرانيان عرب استان استوار است.  هدف سياستهاى غير دمکراتيک، ضد قومى و ضد اقلیتهای  مذهبی دولت مختص عربها نبوده بلكه بتناسبى كمتر، شامل اقوام ديگر غير فارس مانند آذربايجانيها، كردها، بلوچها، لرها و تركمنها نيز ميشود.  ماهيت اين سياستها كه در زمان رژيم شاه نيز بر عليه قوميتهاى غير فارس اعمال ميشد،  كما كان يكى است.  سياستهاى رژيم سابق مشخصا بر اساس يك دستور كار كه همه چيز را بايد  فارسيزه ( فارسيزاسيون ) كرد،  استوار بود. بنيان اين سياستها- با بهره جويی ازاوهام نژاد پرستانه قبل از اسلام-  و بر اساس بينش شوونيستى و برتری جويانه مبتنى بوده كه هدف غائى ان تضعيف وتخريب فرهنگهاى غير فارس بود. نتيجه اين سياست ستيزگرانه، عقب نگهداشتن اقتصادى، سياسى، اجتماعى وفرهنگى اقوام غير فارس وسعى در انحطاط انها، كه بيش از60% جمعيت را شامل ميشود، بوده وعملا منجر به يك بحران هويت قومى در ايران شده و باعث  بوجود آمدن يك احساس عميق عدم اعتماد  نسبت به دولت مرکزی در اقليتهاي قومى بويژه در اعراب شده است

جمهورى اسلامى كما كان اين سياست فارسيزاسيون را ادامه ميدهد، منتها اين بار زير لواى اسلام، برابرى،  و اتحاد اسلامى. ادامه اين سياستهاى  غير دمکراتيک، ضد قومى و ضد اقلیتهای  مذهبی دولت، مضاف برشرايط واوضاع بد اقتصادى، سياسى، واجتماعى موجود، اوضاع كنونى را بحالت انفجار نزديك ميكند.

 مقامات ايرانى استان خوزستان به ثبت نام وصدور شناسنامه به نوزادان عرب كه اسامى عرب وياغير فارس اختيار كنند سرباز زده وبزور بآنها اسمهائى ديكته ميكنند كه گاهى اين اسمها با اعتقادات فرهنگى ومذهبى انها مغايرت دارد.

 اسامى منابع طبيعى، مكانهاى جغرافيائى، بناهاى تاريخى وغيره، پس از قرنها که باين نامها معروف بودند،  در زمان رژيم سابق پهلوى، از عربى بفارسى يافارسى نما برگردانده شده اند.
تعويض وبرگرداندن اسامى شهرها، قصبات، ورودهاى استان، بنامهاى تاريخى وسابق  
بارها از دولت تقاضا شده ولى بآن ترتيب اثر نشده است.

      ماهمچنين خواستارمنع سياست رژيم در بلوكه كردن و عدم  نشر هر نوع اخبار و مقالاتی دررسانه های ايرانی و خارجی درمورد ملت عرب ايران هستيم. اين سياست همچنان مانعى در رساندن صداى اعتراض آميز خلق عرب خوزستان وفعالين حقوق بشر آنان، در مطرح كردن حقوق اوليه وانسانى انها به مردم ايران ومجامع وسازمانهاى بين المللى شده است.  رژيم فعلى نيز، مانند رژيم گذشته، از مطرح شدن مسئله عربهاى خوزستان در ملاء عام بشدت جلوگيرى ميكند. گرچه در نهان،  مسئله ايرانيان عرب وملت عرب اهواز، بعلت اهميت فوق العاده خوزستان از لحاظ اقتصادى وامنيتى براى رژيم، هميشه در راس يكى از مسائل مهم سياست داخلى وخارجى رژيم در معاملات وروابطش با كشورهاى عرب منطقه، بخصوص كشورهاى همجوار، قرار داشته است.

اهميت استراتژيك خوزستان كه رابط جغرافيائي بين ايران، وكشورهاى منطقه وشط العرب بوده ونيز بدليل داشتن منابع عظيم نفت، كه 90% درآمد كشور را تأمين ميكند وبزرگترين منبع ثروت ايران ميباشد، براى رژيم كاملا روشن است، مع الوصف، وبا بودن خوزستان بعنوان منبع رفاه كشور، خود مردم بومى خوزستان، وبه خصوص عربهای استان، بطور وحشتناكى عقب نگهداشته شده اند. سطح بيسوادى فوق العاده بالا بوده، بدبختى، بي چارگى، بيكارى، بى عدالتى واعتياد جوانان بمواد مخدر، بيداد ميكند.

ما تقاضای قيمت گذارى عادلانه زمينهاى مصادره شده كشاورزان عرب هستيم.  در سالهاى اخير حكومت تهران براى استفاده پروژه نيشكر خوزستان ( كه توفيق چندانى نداشته )، زمينهاى زراعى كشاورزان عرب استان را بزور،  و عليرغم ميل صاحبانشان مصادره كرده،  در اختيار " پروژه " گذاشته وسپس جمعيت غير عرب وغير بومي را از خارج منطقه براى كار روى اين زمينها اسكان داده است. 

ما خواستار  تسريع پروسه تعمير ومرمت شهرهاى تخريب شده در جنگ ايران وعراق، توجه دولت به اكولوژى ومحيط زيست، منع آلودگى آب آشاميدنى بعلت دفع سموم ناشى از پروژه نيشكر، وعدم اغماض دولت در انتشار مواد مخدر در بين جوانان، وبالاخره، منع فساد ادارى  هستيم.

 اميدواريم كه باشرح وروشنگرى كه در اين صفحات شده، شما كاری عملى در پشتيبانى ورساندن صداى مظلوم ملت عرب و ديگر خلقهای ايران به کميسونهای مختلف اتحاديه اروپا و ديگر مجامع بين المللى بنماييد.  

احتمال اعدام دسته جمعی زندانيان سياسی عرب در اهواز کاملاٌ جدی است.  ما آماده هستيم كه با ارائه دلايل ومدارك وشواهد عينى كه دلالت برحقايق بالا دارد، بشما يارى رسانيم تا از بوقوع پيوستن يك فاجعه بشرى در مورد مردم عرب در ايران  که در حال تكوين است جلوگيری شود.    

سازمان حقوق بشر اهوا ز- شعبه آمريکا 

                                                                                               AHRO-USA

Columbia University Station

P.O. Box 250572

New York, New York   10025

ahrousa@yahoo.com

سازمان حقوق بشر اهواز- شعبه انگلستان

                                                      Ahwazi Human Rights Organization-UK

                                                               P.O. Box 17725 London N5  2WP

ahro_uk@yahoo.com  

 

 

برگشت