بازگنجي
چو
پردهدار به شمشير ميزند همه را
کسي مقيم حريم حرم نخواهد ماند.
(حافظ)
همميهنان،
اعتصاب غذاي نويسنده و روزنامهنگار در بند، اکبر گنجي، وارد مرحلهاي
شده است که اگر قطع نشود او به زودي خواهد مرد و اگر قطع شود نيز، او
از آسيبهائي که، قطعاٌ، به ارگانهاي حياتياش وارد آمده است، هيچگاه
رها نخواهد شد.
دور نوين اعتصاب غذاي او، در پي دستگيريِ دوبارهاش، آنگاه صورت گرفت
که در مرخصيِ استعلاجياش، با تحريم انتخابات، عدم مشروعيت کل رژيم را
اعلام کرد که خواست رفتن خامنهاي را در پي داشت. او نوشت: «اين شمع
خاموش خواهد شد؛ اما، اين صدا نمىميرد.»
اکبر گنجي يکي از دستاندرکاران همين رژيمي بودهاست که او را به خاطر
افشاگريهايش به بند کشيد؛ هستند، شايد، کساني که از اکبر گنجي اظهار
ندامت طلب ميکنند؛ به گمان ما، اما، او با اين خودکشي يا خودويرانگريِ
داوخواهانه، در کنار آنچه نوشته است و گفته است، يکي از تراژيکترين
ندامتنامههاي تاريخ را ارائه دادهاست؛
او
نشان داده است که ديگر مقيم حريم حرم پردهداري نيست که به شمشير همه
را ميزند؛ با اين همه، اگر چنين نيز نمی بود، ما بر دفاع از اکبر گنجي
تاکيد ميداشتيم؛ کانون نويسندگان ايران، نه براي دفاع از آزاديهاي
انديشه، قلم و بيان هموندانش، يا همانديشانِ هموندانش، که به منظور
دفاع بي قيد و شرط، از آزاديهاي بيحصر و استثناي ياد شده، براي همگان
و حتي مخالفانش و مخالفان هموندانش است که بنياد گرفته است؛ عدول از
فراگيريِ دامنة دفاع از آزاديهاي ياد شده چيزي جز تجويز سانسور و
زندان سياسيِ مشروط نيست: «زندان سياسي آري، به شرط آن که من و
همانديشان من زنداني نشويم؛ سانسور آري، به شرط آن که من و همانديشان
من سانسور نشويم.»
بنابراين، ما همة ايرانيان آزاديخواه و آزاديکوش را، حتي اگر مخالفان
نظري و شخصيتيِ اکبر گنجي هستند، فرا ميخوانيم که براي وارد آوردن
فشار بر جمهوريي اسلامي، در جهت آزاد کردن او و همة زندانيان سياسيِ
ديگر، گو که مخالفان نظري وسياسيِ ما باشند، هم امروز، يکصدا به پا
خيزند. فردا دير خواهد بود.
کانون نويسندگان ايران (در تبعيد)
14.08.05