انتخابات مجلس و
داستان های آن
امیر راد
بالاخره بیش از یکصدوبیست
نفر از نمایندگان مجلس آخوندی در اعتراض به اقدامات شورای نگهبان در زمینه
حذف برخی از داوطلبان نمایندگی مجلس شورای آخوندی برای دوره هفتم و بخصوص
رد صلاحیت خود این نمایندگان، استعفا دادند.
البته زمان زیادی به پایان این دوره و انتخابات برای دوره
بعد نمانده و این نمایندگان از نظر حقوق ماهیانه و غیره ضرر چشمگیری نکرده
اند. آنها بدون تردید در این مدت سه سال و چند ماه بار خودشان و همه اقوام
و خویشانشان را برای همه عمر بسته اند. به قول شاعر:
عجب خوشمزه است و ترش و شیرین
مربا خامه است این انتخابات
…
در مورد علت یا علتهای واقعی این استعفای جمعی سوالات
زیادی مطرح می شود که در پاسخ هرکدام می توان ساعتها بحث کرد و چندین و چند
صفحه نوشت.
مثلا اینکه چرا اینها دوره قبل؛
وقتی قرار بود خودشان انتخاب شوند، به رد صلاحیت شدن بقیه
اعتراض نکردند؟.
یا اینکه اینها که اینقدر دم از مردم و حق مردم می زنند و
در استعفا نامه شان هم یادآوری کرده اند که " ما اينك در پايان اين راه...
تنها و تنها برای رسيدن به رای خالص مردم در تعيين سرنوشت خويش بيهيچ
واسطه يا واسطهگانی، دست به تحصنی مسالمتآميز و مدنی زديم"
چرا مثلا آن زمان که در انتخابات به اصطلاح رئیس جمهور،
نزدیک به هشتصد نفر رد صلاحیت شدند و فقط صلاحیت ده نفر و از جمله خاتمی (و
حتی فرد جانی و قاتلی همچون فلاحیان که در دو ماه قبل هم پسر 19 ساله اش
استوار نیروهای انتظامی را با شلیک کلوله گشت و حتی بازداشت هم نشد )مورد
تایید شورای نگهبان قرار گرفت، نه اعتراضی کردند و نه اعتصابی کردند. تازه
چون خودشان برای انتخاب خاتمی تلاش می کردند، اگر از دکتر اله کرم !!!؟
خجالت نمی کشیدند، حتما پیشنهاد می کردند که آن هفت نفر دیگر هم رد صلاحیت
بشوند و فقط خاتمی صلاحیتش تایید شود و نیازی به برگزاری انتخابات که هم
خرج دارد و هم ممکن است باعث ایجاد شلوغ پلوغی های هم بشود، نباشد.
یا چرا موقعی که همین مردم در جریان اعتراضات هجدهم تیرماه
سه سال پیش به دستور خامنه ای و تایید خاتمی توسط پاسداران و عوامل
اطلاعاتی به گلوله بسته شدند، اینها نه اعتراض کردند و نه تحصن کردند و نه
استعفا دادند.
چرا راه دور برویم؟
همین چند روز پیش که کارگران (که لابد جزو مردم باید به
حساب بیایند!!) در شهر بابک کرمان بابت دریافت نکردن حقوق معوقه شان دست به
تظاهرات زدند و توسط پاسداران حکومتی از آسمان و زمین گلوله باران شدند،
نمایندگان مجلس آخوندی نه تحصن کردند و نه حتی اعتراض. حالا از حوادثی نظیر
زلزله ویرانگر بم و نقش دولت خاتمی در تعداد وحشت آور تلفات بگذریم.
نمایندگان به شورای نگهبان خرده گرفته اند که:
". همچنان معتقديم «ميزان رای ملت است » و ترديد نداريم
اين كلام امام (ره) فريب و فسانه نبوده و حقيقتی انكار ناپذير است".
این حرف در واقع کم لطفی در حق شورای نگهبان است. شاید هم قصد شوخی داشته
اند. این نمایندگان همگی اوایل انقلاب و اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری
را به یاد دارند.( همه شان همان موقع جزو نیروهای حزب اللهی و مردم همیشه
در صحنه بودند که شبها موقع خواب زنجیر و پنجه بکس و هفت تیرشان را زیر
بالششان می گذاشتند که خواب بهشت ببینند). در همان اولین دوره ای که قرار
بود مردم فرد مورد اعتماد و علاقه خودشان را برای ریاست جمهوری انتخاب
کنند، به فرمان شخص خمینی، نام مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق از
کاندیداتوری حذف شد. و همین نمایندگانی که دم از حق آزادی مردم برای انتخاب
می زنند، پوسترهای تبلیغاتی مسعود رجوی را پاره می کردند و پوستر چسبان ها
را به ضرب چماق روانه بیمارستان.
بعد رسیدیم به انتخابات دوره اول مجلس شورا که قرار بود ملی
باشد. اگرچه که به دلایل خاص زمانی، خمینی جرات حذف کاندیداهای مترقی و چپ
را نداشت اما اجازه نداد حتی انتخاب شده ها هم به مجلس بروند.
خمینی اینگونه به نظر و گفته خودش (و به تکرار همین
نمایندگان) یعنی "میزان رای ملت" است اعتقاد داشت و در واقع نشان داد که آن
بار برخلاف همیشه که خودش را به اسم "اسلام" و گاه "اسلام عزیز" معرفی می
کرد، منظورش از "مردم" خودش بود و "میزان رای خمینی" است.
و حالا معلوم نیست که این نمایندگان مستعفی چرا خودشان را
به آن راه زده و نوشته اند: " همچنان معتقديم «ميزان رای ملت است » و ترديد
نداريم اين كلام امام (ره) فريب و فسانه نبوده و حقيقتی انكار ناپذير است".
حالا هم که ارث امام مرحول به خامنه ای و شورای نگهبان
رسیده معلوم نیست این نمایندگان چه مرگشان است. اما آنها هرچقدر خودشان را
به نفهمی بزنند، دیگر زمان گول زدن مردم به اسم "دین" و "امام" و "اصلاحات"
و "امت همیشه در صحنه" و غیره گذشته.
مردم به خوبی می دانند که این دعواها برسر چیست. به قول
شاعر:
بود دعوا سر اموال مردم خوراک و جامه است
این انتخابات
لباسش پای تا سر
انگلیسی سرش عمامه است این انتخابات
اگرچه در حقیقت خنده دارد ولی غمنامه است این
انتخابات
عجب هنگامه است این انتخابات
نمایشنامه است این انتخابات |