ارتباط با ما |
دانشجو | لینک ها |
اطلاعیه و پیام ها |
قارچهای اتمی رژیم در محروسه تضاد اقتصادی اروپا و امریکا و در بین نا همخوانی اپوزیسیون با واقعیت های سیاسی بین المللی رشد میکند.
نوید اخگر
Nawid_Akhgar@hotmail.com
اظهارات چند روزه اخیر خانم شیرین عبادی بخوبی بر جهانیان و مردم ایران آشکار ساخت که نقطه حرکت و مبدا جایزه صلح! نوبل جز جنگ طلبی و خرید زمان برای رژیم اسلامی جهت دستیابی به سلاحهای هسته ای نبوده است.
به چند نمونه از گفتار اخیر خانم شیرین عبادی اشاره میکنم ( عطف به مضمون):
خانم عبادی اظهار داشتند که مجلس ششم از صدر مشروطیت تا امروز بعنوان تنها خانه ملت مطرح بوده، و بدین سان تئوری اصلاح طلب غیر قلابی را باطل کردند.
خانم عبادی گفتند که اگر من بودم جایزه نوبل را به آقای خاتمی میدادم یعنی هنوز جایزه را نگرفته آنرا در دامن اصلاحات آقای خاتمی نهادندو بر تئوری اصلاح طلب غیر قلابی که میخواست رژیم را به سلاح سنگین صلح مجهز کند مهر باطل کوفت.
خانم عبادی گفتند که مردم بایستی بطور گسترده در انتخابات آینده شرکت کنند و گفته خانم مریم رجوی را که انتخابات آینده رژیم را تحریم کرده بودند رد کردند، و بدین صورت ثابت کردند که طرح تئوری اصلاح طلب غیر قلابی یک ایلیشون و توهم بیش نبوده و نیست. بدین صورت با خالی کردن سنگر انتخابات آزاد با حضور سازمان ملل که در گذشته توسط شورا و مجاهدین مطرح میشد و جایش را با پشتوانه صلح نوبل و فشار استعماری به رفرندام کذائی توهم زا برای توده ها داد توسط خانم عبادی مورد توجه قرار نگرفت.
خانم عبادی گفتند تا ده سال دیگر کار ها درست میشود، منظورشان حتما این بود که تا ده سال دیگر رژیم به سلاحهای هسته ای دست خواهد یافت و بعد از آن دیگر مردم ایران نبایستی غصه نان را داشته باشند چون تا ده سال آینده ایران مقام نخست در فرار مغز ها و استفاده از مواد مخدر را نیز نخواهد داشت. تا ده سال دیگر اصلاح طلبان قلابی به نفع امرای ارتش جا سازی شده در مجالس قانون گذاری بطور کلی از بین خواهند رفت و ایران با پشتیبانی جایزه نوبل صلح مقام اول را در فروش ارگانهای کودکان خیابانی به کشور های همسایه و صدور فحشا و دختران زیر 15 سال به کشور های عرب نشین منطقه را نیز کسب خواهد کرد. و از تمام این برنامه آقای بیضائی در ایران یک فیلم دکومنتر خواهند ساخت و نقش اول را هم به صبیه گرامی که اینقدر برای جایزه صلح اشک ریخته و دست و پا زده و جیغ کشیده و خود را به زمین و آسمان کوبیده خواهند داد زیرا پس از اینهمه تلاش و تقلا در انظار استعماری که همیشه مایل به حق کشی هستند بایستی حق به حق دار برسد. و تا آقای مخلملباف نتواند صبیه کوچک را در فستیوالهای بین المللی بیخود و بیجهت بجای دیگران جا بزند،
خانم عبادی غیر مستقیم مردم را در صورت به خیابان آمدن و اعتراض کردن به زندان تهدید کردند و گفتند که اعتراض های خیابانی و سنگ پرانی و آتش زدنها ( ودر یک کلام گرفتن حقوق مردم) مربوط به قرنهای گذشته است و افرادی که دست به این کار ها میزنند تا بحال زندانی شده اند. قابل توجه آقای مخملباف که تجربیات گرانبهائی از شکنجه و قطع دست و پا در زندانها دارند، پیشنهاد خانم شیرین عبادی میتواند سوژه فیلمهای مقتدری در سینمای ایران باشد و راه را برای گرفتن جوائز بین المللی آینده فراهم تر گرداند. و نیز بردن چند تئاتر بر روی صحنه از دستگیری و زندانی شدن مردم پس از فرمایشات خانم شیرین عبادی که توسط صبیه آقای بیضائی در اروپا و امریکا اجرا خواهد شد میتواند چشمان کور این غربیان را بر فجایعی که روزانه در ایران از حبس و شکنجه و اعدام صورت میپذیرد باز گرداند.
خانم عبادی نگفتند که زندانی کردن معترضین همچون باطبی ها که تنها یک پیراهن را سر دست کرده و یا دانشجویانی که از طبقات فوقانی خوابگاه به پائین پرتاب شده اند اشتباه رژیم بوده، بلکه در مضمون، هر نوع اعتراضی را چه کارگرانی که سالیان است حقوق خود را دریافت نکرده اند ، و چه معلمینی که برای گذران زندگی مجبور به داشتن چند شغل هستند و با شعار " معلم میمیرد ذلت نمی پذیرد" به خیابانها آمده اند و یا پرستارانی که از زور فشار اقتصادی و اجتماعی عاصی گشته اند و نیز خانم عبادی اعتراض دانشجویان آگاه را محکوم دانستند و بجای ایستادن در کنار مردم، لولو خور خوره زندان را در صورت اعتراضات خیابانی این محرومان اجتماعی برخ آنان کشیدند و بجای در کنار مردم ایستادن خود را به تریبون مجلس ارتجاع رسانیده و در کنار بنگاه مافیائی قدرت سیاسی به جهانیان نمایاندند که تئوری اصلاح طلب غیر قلابی جز سنگی بر سر توده های بجان آمده و کارگران و دانشجویان معترض و انقلابی نیست و سازمان چریکهای فدائی و آقای سامع تا دیر نشده باید از مردم پوزش بخواهند
سیاست امروز رژیم در برخورد به اپوزیسیون و دولتهای غربی چگونه است؟
همانطور که در گذشته بارها در تحلیل های سیاسی متذکر شده ام و بر کانال رشد تروریزم رژیم یعنی تضاد منافع اروپا و امریکا انگشت گذاشته ام بایستی متذکر شوم که امروز نیز این سیاست برای دستیابی به سلاح اتمی از طرف ایران به شدت پیگیری میشود.
حمله امریکا به عراق در ابتدا دولتهای اروپائی را به مقابله جزئی با ایالات متحده کشاند، ولی پس از سقوط صدام اروپائیان بدلیل پیروزیهای سریع نظامی امریکا،مفتون این هژمونی گشته و در خیلی روابط در مقابل امریکا کوتاه آمدند. در این دوره از سیاست های بین المللی مخصوصا در رابطه با ایران شاهد یک همگونی یکپارچه جهان در برخورد به رژیم جمهوری اسلامی هستیم.
پس از چندی که از پیروزی نظامی امریکا در عراق گذشت ،رژیم اسلامی ایران با سازماندهی گسترده در درون عراق و گسیل تروریست های دست پرورده خود از طریق مرز های زمینی به این کشور و همکاری با باقی مانده نیروهای بنیادگرا، طرح ترورهای گسترده انتحاری و وارد آوردن ضربات مقطعی به نیروهای امریکائی و ائتلاف را در دستور کار خود قرار داد.
الف: ابتدا به این خاطر که حصول پیروزی نظامی را که سریع در دسترس ایالات متحده قرار گرفته بود و سبب همدلی گسترده اروپائیان با امریکا کشته بود با طرح ترور های گسترده به شکست بکشاند و حصول صلح را که بسا مهم تر برای ثبات منطقه بود به تاخیر بیاندازد ، و با به تاخیر انداختن پروسه امنیت و صلح که تا پای کشتن آیت الله حکیم نیز پیش رفت به اروپائیان بقبولاند که اتکا بر تئوریها و پیروزیهای ایالات متحده چندان هم با واقعیت های وجودی منطقه سازگار نیست و پس از ایجاد دلسردی در بین رهبران اروپائی از امریکا، و در انتها با کشاندن رهبران اروپائی به تهران این شکاف را هر چه گسترده تر کرده و به کشت قارچهای اتمی خویش در محروسه تضاد منافع اروپا و امریکا اقدام نماید تا بتواند بدین طریق از فشار های مستقیم اسرائیل بر رویش خویش نیزبکاهد.
طرح ضرب الاجل شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی و خطر ارجاع پرونده رژیم به کمیسیون امنیت سازمان ملل در زیر هیاهوی اروپائیان در دادن جایزه صلح به شیرین عبادی ( اصلاح طلب غیر قلابی) تا حدودی گم شد و پرواز پرنده صلح در هیبت جایزه نوبل به ایران و اشتباه محاسبه ادمینیستراسیون آقای بوش و تبریک گوئی به این جایزه از طرف رئیس جمهور امریکا فضای یکدست بین المللی پس از سقوط صدام را به ضرر منافع امنیتی امریکا و اسرائیل شکست و رهبران اروپا را برای کسب منافع جدید در زیرفشار تروریزم اعمال شده رژیم اسلامی به ایالات متحده در عراق به ایران گسیل داشت.
اشتباه محاسبه شورای ملی مقاومت در تبریک گوئی به جایزه صلح و حمایت خانم رجوی از این جایزه و گلباران آن توسط آقای مهدی سامع چه به لحاظ مقطعی و چه به لحاظ استراتژیکی فشار بین المللی را از روی رژیم برداشت و این توهم را نیز در بین اروپائیان ونیز حتی نو محافظه کاران امریکائی دامن زد که آری گوئی یک اصلاح طلب غیر قلابی دیگر در عرصه حیات سیاسی ایران ظهور کرده که سرمایه گزاری بر روی آن بی تاثیر در کل روابط داخلی این کشورنخواهد بود.
یک روی سکه گلهائی بود که با دادن جایزه صلح نوبل به دامن رژیم ریخت در اساس در بغل خامنه ای جای گرفت . آن روی دیگر سکه پا گرفتن سرکوبی جدید و عریان در صورت نظامی کردن صحنه مجلس هفتم توسط جناح سخت سر و ورود امرای ارتش به این صحنه و بسا خطر ناک تر از هر آنچه تا کنون در امر دستیابی به سلاحهای اتمی صورت گرفته جلوه گر خواهد شد.
نتنها پرزیدنت بوش بلکه اپوزیسیون تبریک گوی رژیم را نیز بیش از پیش تحت فشار های ضد انسانی دولتهای غربی قرار خواهد داد و امنیت مردم ایران و جهان را به خطر خواهد انداخت و بر سیاست های بین المللی ایالات متحده در امرمبارزه با تروریزم لطمات جدی وارد خواهد نمود.
چراغ سبز دولتهای اروپائی به رژیم ایران ابعاد ترور را دهها برابر از گذشته چه در عراق و چه در اسرائیل افزایش خواهد داد. و امنیت منطقه و جهان را چه بطور مقطعی و چه بصورت استراتژیک جدا بزیر علامت سئوال خواهد برد.
موضع گیری اخیر آقای مهدی سامع مبنی بر غلت خوردن جایزه صلح بین این جناح و آن جناح ریشه در واقعیت های ملموس داخلی و بین المللی ندارد و اظهارات اخیر ایشان در مورد جایزه نوبل از اهمیت سیاسی برخوردار نیست.
آقای مهدی سامع و سازمان چریکهای فدائی خلق میبایستی با احترام گذاشتن به مبانی اصول دمکراتیک نظرات مخالف خود را در سایتهای مطبوعه سانسور نکنند و با نشان دادن صعه صدر انقلابی اگر جیغ کشیدن ها و بالا پریدن های غیر سیاسی افرادی نظیر دختر جوان و خام آقای بیضائی را در حمایت از اصلاحات و افعال ضد انقلابی خانم عبادی درج میکنند نظرات مخالف خود را نیز در معرض قضاوت عموم و مردم ایران قرار دهند، تا مردم تصور نفرمایند که نویسندگان و شعرا و تحلیل گران سیاسی ایران تنها کر مجیز گوی بعضی سازمانهای سیاسی هستند که بکار مجالس عزا و عروسی و کف زدنها و تعریف و تمجید کردنهای غیر انقلابی و انقلابی میخورند.
قابل توجه کمیسیون امنیت و ضد تروریزم شورای ملی مقاومت!
چند روز قبل نامه ای در سایت جبهه همبستگی با نام محمود آرین پور بر علیه من درج گردید که هنوز بر روی این سایت موجود است، نام محمود آرین پور که برای اولین بار بر روی اینترنت برای گل دادن به خانم شیرین عبادی و مجاهدین و شورا وبیحرمتی های چاله میدانی بمن ظاهر شده بود باعث رنجش ایرانیان گردید، و من ایمیلهای فراوانی را در این رابطه دریافت کردم. پس از برسی این نامه، هم من وهم چند تن از اساتید ادبی و فرهنگی ایران بر این اعتقاد بودیم که این نامه توسط یک فارسی زبان نوشته نشده است. این توهین نامه بیش از یک صفحه نبود ولی بیش از 20 اشکال املائی ، انشائی و گرامری در آن دیده میشد. روز بعد شاهد این بودیم که سایت همکاران اطلاعاتی آخوند یونسی ( سایت نگاه نو) همین اطلاعیه را از زبان یک ایرانی با لهجه آذری پخش میکند ( فایل صدا) و سایت دیگر وزارت خوش نام اطلاعات ( سایت سپیده) عین همین اطلاعیه را درج نموده است.(توجه بفرمائید که از این اطلاعیه نقل قول نکرده اند بلکه نتنها آنرا بطور کامل درج کرده اند بلکه آنرا در سایتشان با لهجه آذری موجود در متن اطلاعیه توسط یک فردی با لهجه آذری قرائت فرموده اند) جالب اینکه ابتدا ما تصور میکردیم که نویسنده نامه باید از عوامل استعمار باشد که زبان فارسی را خوب صحبت نمی کند و دست به یک ناشی گری اطلاعاتی زده است، بعدا متوجه شدیم که نویسنده نامه آذری زبانی است ایرانی از تبار خلخالی ها و خامنه ای ها و موسوی اردبیلی ها که در دفاع قلابی از مجاهدین و شورا و پریدن به شخص من مایل به رفت و روب زیر پای استعمار است و غیر مستقیم بوسه برای خامنه ای و خاتمی از کانال شیرین عبادی پرتاب میکند. با افشای این حقه اطلاعاتی آخوند یونسی مسئولین محترم سایتها را به هوشیاری هر چه بیشتر در افشای دسیسه های دشمن فرا میخوانم.
با درود به مبارزین آذری و سمبل های شرف مردم ایران صمد بهرنگی ها حمید اشرف ها محمد آقا حنیف نژاد ها و هزاران آزاده دلیر از خطه آذربایجان که بر استبداد شاه و شیخ نه گفتند و پرچم آزادگی را جاودانه بر افراشتند.
نوید اخگر 28 اکتبر سال 2003 میلادی سوئد استکهلم
|