ارتباط با ما

دانشجو لینک ها

درباره آزادگی

شماره جدید آزادگی 

بایگانی


مسئله ملی و فدرالیسم

اطلاعیه و پیام ها

مقالات

سید ابراهیم نبوی

صدا

ملاحسنی

 

خیزش مردم مازندران و فریدون کنار و خاطرات سیاهکل سخنی با شاعران نویسندگان وفرهنگ ورزان

نوید اخگر

Nawid_Akhgar@hotmail.com

شعرا- نویسندگان و فرهنگ ورزان متعهد وانقلابی ایران!

آنچه که امروز با نام حماسه سیاهکل معروف است، نتیجه و جوهره اعتراض چندین دهه زجر و شکنجی بود که یک حکومت جبار و دیکتاتور بر مردم ایران تحمیل کرده بود.

 

 حماسه سیاهکل و دست بردن جوانان یک سرزمین به سلاح ، برای خلاصی از سیطره زور گوئی و قلدر منشی و استبداد یک الزام تاریخی گردید بود.

 

اگر چه خود حماسه سیاهکل فی نفسه نمی توانست و قصد سرنگونی رژیم شاه را نداشت ، اما همانطور که حماسه همیشه مایل است جاودانگی را معنا کند، و در مسیر، معنا بخشیدن به جاودانگی، اکنون خویش را فدا نماید، تا نام فدائی را زیبنده قامت راستای خود گرداند، حماسه سیاهکل بوقوع پیوست و جان و دل انقلابیون و مردم ایران را گرما بخشید و موتور محرک انقلاب را روشن کرد و به فضای سیاسی آن دوران روشنائی  بخشید.

 

حماسه سیاهکل مشعلی شد در دست مردم و انسانهای راستینی که در قیام 57 دیکتاتوری شاه را سرنگون کردند ، ولی بعلل تاریخی شناخته شده ، ارتجاع مذهبی به سرکردگی خمینی قیام را از مردم ایران ربود و دیکتاتوری خونخوار تری را جایگزین آن نمود.

 

  تاریخ صد ساله اخیر ایران به گرد پای جنایات و در بدری هائی که این دیکتاتوری مذهبی برای مردم ایران آفرید از بنیاد و اساسا نمی رسد.

 

 دیکتاتوری شاه و  نظام پلید اسلامیون ارتجاعی دامن فرهنگ عطر آگین ایران را که صلح و انسان دوستی سراسر پیکرتاریخی اش را مغروق در زیبا ترین دست آورد های ادبی و فرهنگی نموده بود و جهان روزانه از آن وام میگرفت و میگیرد را بخون کشیدند.

 

سمبل هائی همچون فرخی یزدی دهان دوخته شده و کریم پور شیرازی پیکر سوزانیده شده تا راست قامتانی همچون گلسرخی ها جوهر و الماس حماسه آزادیخواهی و آزادی طلبی مردم ایران را در مقابل، شبه فرهنگیان خود فروخته و مزدور و گوش بفرمان روزانه صیقل زدند، تا پرچم حماسه آفرینی فرهنگ ورزان انقلابی در دستان سعید سلطانپور جای میگیرد و سعید با بلندترین و رسا ترین آوا دست در گلو کرده وفریاد خون خویش را بر جغرافیای ایران می پاشاند.

 

سئوال: آیا پیوستن سازمان چریکهای فدائی خلق عضوشورای ملی مقاومت و پذیرفتن طرح رفرندام و انداختن حلقات گل بر سر و گردن یکی از هواداران جناح دوم خرداد و از جارچیان آخوند خاتمی ( شیرین عبادی) این استروکتور توضیح داده شده فوق را از مبنا ویران نمی نماید؟

 

 بطوری که این سازمان را مجبور میکند که جشن مربوط به سیاهکل را با یک ویراژ سیاسی تعطیل نماید و گناهش را بگردن زلزه زده گان فلک زده بم بیندازد؟

 

بایستی به آقای مهدی سامع و اعضای و هواداران این سازمان که زیبندگی نام سازمانیشان را از حماسه سیاهکل و افق بینشی آنان به عاریت گرفته بودند قبل از تسلیت به  زلزله زدگان بم تسلیت گفت.

 

گویا زلزله ای که بر سر سازمان چریکهای فدائی ! عضو شورای ملی مقاومت نازل گردیده، بطوری که توانسته جشن سیاهکل را مختل کند و گل بر گردن شیرین عبادی بیندازد و در پروسه 25 ساله شورا در کنار ارتجاع فرهنگی برای دولت آبادی ها و گلشیری ها و مخملبافها بجای فرهنگ مبارز و انقلابی کف بزند و سینه چاک بدهد و در انتها بجای شعار انقلاب، رهبر و سخنگوی سازمان نتواند در تلویزیون مجاهدین اعلام کند که رفرندام پرستی تاکتیک است یا استراتژی و شعار رفرندام را سر لوحه حرکتهای انقلابی مردم ایران در مازندران و فریدون کنار نماید، بایستی معتقد بود که زلزله نازل شده  بر این سازمان از زلزله بم شدید تر بوده و باید به اعضا و هواداران این سازمان بعلت ویرانی ساختارهای ارزشی شان که با خود ارجمندترین انقلابیون ایران را نابود میکند تسلیت گفت.

 

 سئوال: از نیروهای فرهنگی مبارز و انقلابی :

 

آیا علت بر خوردهای خصمانه رفرندام پرستان را با فرهنگ ورزان انقلابی تا بحال از خود سئوال کرده اید؟

 

 

غرب برای بدست آوردن سود های سرشار اقتصادی به تئوری گفتگوی انتقادی متوصل شد ، تا به این ترتیب هم بتواند بگوید که من در پی جلوگیری از نقض حقوق بشر در ایران هستم و هم نمی توانم از منافع سرشار اقتصادیم چشم پوشی نمایم.

 

 

در مقابل این شعار ما و فرهنگ انقلابی با شعار با ایران بایستی همچون آفریقای جنوبی رفتار نمائید وارد میدان شده بودیم. و به جهان غرب میگفتیم که از یک طرف میبایستی آخوند ها و نظام تروریستی ایران را ایزوله کنید و از طرف برای ایجاد ثبات در منطقه و بسط دمکراسی در ایران از اپوزیسیون دمکرات حمایت نمائید.

همان کاری را جهان با بایکوت کردن رژیم آپارتهاید و حمایت از آ.ان .سه به انجام رسانید.

این بحثها از طریق مطبوعات کشورهای اروپائی به گوش رهبران سیاسی آن میرسید.

 نیروهای رفرندام پرست امروز چه آنها که در درون رژیم جای داشتند و چه طیف ساواکی و سلطنت طلبها و چه مجاهدین و شورا از تئوری بایکوت رژیم دفاع نمی کردند و حامی رفت و آمد های نمایندگان فرهنگی رژیم به داخل و خارج بودند و طاق بالای تقاضاهایشان از دولتهای غربی توسط شورا و مجاهدین اعلام میشد و آن هم تحریم نفتی – تسلیحاتی بود، و البته در ملاقاتهای سیاسی همین درب باز گله گشاد بسیار گشاد تر عرضه میگشت.

 

 سیاست همکاری چند در صدی نیروهای ذکر شده فوق با سیاستهای غرب باعث میشد که درب حمله و هجوم بسمت نیروی رادیکال فرهنگی باز بماند و به محض طرح یک تئوری انقلابی از طرف ما، حمله از چندین جهت یعنی از جانب رژیم و حامیانش، از جانب ساواکی ها و سلطنت طلبها، از طرف شورائیان در نشریه مجاهد و از طرف نیروهای استعماری در کشیدن به دادگاه و پرونده سازی آغاز میشد. بطوری که در عرض یکسال رقم احضار به دادگاه برای ما از 24 فقره برای یک نفر در سوئد تجاوز میکرد.

 

رفرندام پرستان امروزی و انواع سیاستهایشان:

 

 نیرویی که با دسائس الحیل، یکروز با نام عضو شورا در کشور های نوردیک، نکبت بار ترین اراجیف ضد انقلابی را نثار فرهنگ مبارز میکرد.

  روز دیگر با نام مسئول سایت کذا نمایندگان فرهنگ انقلابی را از تروریست های رژیم خطر ناکتر معرفی میکرد و شورا هم خفقان میگرفت  و روز دیگر بنام هواداران آشنا و ناآشنای مقاومت در تئوری پرده بکارت پاره میدریدند ولی در اطلاق عمل در عرق وهن ناتوانی وعجز غوطه میخوردند.

در کنسرت های لندن و درتموند و واشنگتن شعار رفرندام رفرندام این است شعار مردم با لهجه و گویش آمریکائی گوشها را کر میکردو در عمل مردم فریدون کنار

و مازندران با الهام گرفتن از حماسه سیاهکل بانکها و مراکز سپاه را تسخیر مینمودند و منزل امام جمعه را ویران میکردند.

 

آیا تضاد این رفرندام پرستان را با خیزش مردم دریا کنار که هست و نیست آخوند ها را به آتش میکشند و حماسه سیاهکل را زنده میگردانند ومراکز سپاه و سرکوب رژیم را تسخیر میکنند و خانه امام جمعه شهر را ویران مینمایند احساس میکنید؟

 

 آیا این مردم که کفن میپوشند و به خیابانها میآیند و دست به چنین اقدامات تعرضی و انقلابی میزنند به جوهر سیاهکل نزدیکترند و یا سازمانی که حتی جشن سیاهکل را بر سر مردم زلزله زده بم میشکند و از زیر این حماسه مایل است شانه خالی کند؟

 

هنر متعهد و هنرمند انقلابی نه دست بسته تئوری های عقب افتاده و ارتجاعی و ضد انقلابی اپورتونیسم راست را میپذیرد و نه آزادی هنر را به قربانگاه دستورات تشکیلاتی میکشاند و به ثمن بخس بفروش میرساند.

 

اگر سیاست و تبیین سیاسی مراحل مختلف تاریخی یک پدیده ایستا و پا بر جا نیست و با شرایط روز تعییر میکند، پس بر هنرمند انقلابی است که ایستا در مراحل مختلف تاریخی عمل نکرده و با تحلیل درست از شرایط  تاریخی مشخص پای در رکاب انقلاب نهد.

 

نیروهائی که تا دیروزسنگ خاتمی را بر سینه میکوفتند، نیروهائی که به نحوی دیروز موافق رفت و آمد هنرمندان به داخل و خارج ایران بودند، نیروهائی که بوی کباب سیاست گفتگوی انتقادی نیروهای استعماری مستشان کرده بود وبه این هوا که لقمه ای هم به آنان برسد به ریش و سبیل خویش دود کباب تزریق مینمودند، نیروهائی که دیروز بهر علتی با مبارزه مسلحانه مخالفت میکردند وحتی ارتش مجاهدین را بزیر علامت سئوال میبردند. نیروهائی که نه از رفتن به زیر قبای آخوند به لحاظ تئوریک و عملی ابائی داشتند و نه از لاسیدن با ساواک سابق و نیروهای سلطنت و نه از همکاری  با بختیار و امینی و نزیه و داریوش همایون و منوچهر گنجی ها. نیروهائی که اسلام برایشان عزیز بود موقعی که مایل بودند والده آقا مصطفی حجاب را رعایت بفرماید و در وقت و بیوقت نماز و دعا و قرآن را با دو چت عرق کشمش و دو صیغه گرانقیمت خارجی فراموش مینمودند، همه و همه هواداران رفرندام گشته و سعی میکنند رفرندام و شعار آنرا با غلظت لهجه شوخ و زیبای آمریکائی ادا بفرمایند ، درست در زمانی که مردم مازندران و دریا کنار با تسخیر مراکز سپاه پاسداران و به آتش کشیدن بانکها خانه امام جمعه شهر را ویران مینمایند و جواب تاریخی کنسرتهای دست ساخته خارج کشوری را در اطلاق عمل کف دست عاجزین از انقلاب میگذارند.

 

مردم ایران برای تسخیر قله اورست و بالا بلند ترین بلندی های جهان آزادی قیام میکنند آنگاه  رهبران به اصطلاح سیاسی مترقی! مردم را در پشت تپه ماهور های پیش کوه و پشت کوه نگه میدارند تا شعله های انقلاب را نابود بفرمایند .

 

 

شعرا – نویسندگان ! هنرمندان مردمی و انقلابی ایران!

 

با طرد شعار ضد انقلابی و افشا شده رفرندام پرستان  دست رد به سینه سیاست های نو استعماری حامیان استعمار و اپورتونیستهای راست بکوبید و به حرکت رادیکال فرهنگ ایران بپوندید و از کانالهای قابل دسترس ندای حق طلبانه انقلاب در پیش روی مردم ایران را بگوش جهانیان برسانید!

 

سیاست های شکست خورده اپورتونیسم راست و رفرندام پرستی حتی اگر به لهجه و گویش امریکائی هم مسلح شود چون سلاح مردم برای قیام یعنی انقلاب را در کف ندارد نخواهد توانست به کمک مردم فریدون کنار در تسخیر مراکز سپاه پاسداران پای به میدان نهد،این نیرو امروز عملا و بصورت تاریخی  در رد مبارزه مسلحانه و نفی سیاهکل و رادیکالیزم وارد میدان گشته است بطوریکه مسئول کمیسیون ملیت ها آقای محمد رضا روحانی بوضوح در تلویزیون مجاهدین به طرف حسابهای خارجی اعلام نمود که:

اگر ما ( شورا و مجاهدین) نباشیم کسی نیست که جلو حرکتهای رادیکال ایران را بگیرد. و عملا شورا را بعنوان نیروئی که مایل است جلو انقلاب و رادیکالیزم را سد کند به نیروهای خارجی معرفی نمود.

 

نیروی فرهنگی – سیاسی غیر وابسته ومستقل امروز میباید در کنار مردم و با شعار های مردم راه را برای جاری شدن سیل عظیم انقلاب آماده نماید.

 

 

نوید  اخگر

 

2004.03.15

 
 

 

برگشت