خود سوزی و زنان
نگاهی به پديده خودسوزي زنان در غرب كشور
لیلا جعفری
تهرانی 7 دسامبر 2003
اشاره:
خودكشي
فريادي است براي كمك ، كه از گلوي انساني برمي خيزد؛خودكشي پيش از آنكه
استقبال از مرگ باشد، گريز از واقعيت هاي زندگي است. خودكشي مرگ يك انسان
نيست ، مرگ يك زندگي است.
زندگي زناني كه پس از سالها صبر
و انتظار در سياهيها و تلخيهاي زندگي جز خودكشي طريق ديگري را براي رهايي
نديده اند. در اين ميان خودسوزي زنان مدتي است در غرب كشور افزايش يافته
است. زناني كه به اين كار دست مي زنند دردآورترين راه خودكشي رابرگزيده اند
تا با كمك آتش ، مظلوميت خود را به همگان ثابت كنند. اين گزارش به بازبيني
پديده خودسوزي در ميان زنان غرب كشور مي پردازد. دختر، نفت را بر سر و روي
خود مي ريزد. ترديد نمي كند و كبريت را مي كشد. گر مي گيرد، مچاله مي شود و
زير فشار حجم خويش درهم مي شكند، اما در دل خوشحال است ، از به پايان رسيدن
دردها، حسرت ها، محكوميت ها و سرگرداني هاي روحش. او نمي خواهد بسوزد و خود
را نابود كند، فقط به دنبال تهديد و ترساندن آدمياني است كه سالها، جان
اندوهگين او را خراشيده اند. اما شعله هاي آتش تا عمق جانش پيش مي رود و
مرگ او را به زانو در مي آورد، دريغ كه او زندگي را دوست داشت.
تو در عصر ارتباطات و اطلاعات و
در شهري زندگي مي كني كه انسانهاي آن دغدغه هايي مدرن چون رسيدن به جامعه
مدني ، توسعه سياسي وفرهنگي و فراهم آمدن زمينه اي براي گفت وگوي تمدن ها
دارند و هر چه بيشتر به سوي اخلاق جهاني گام برمي دارند.آنان كمتر درگير
سنت ها و آداب و رسوم قديمي خود هستند و مشكلاتشان نيز همچون رابطه هايشان
پيچيده شده است. باور نداري كسي در اطرافت ، حق انتخاب مسير زندگي خود را
نداشته و از هرگونه استقلال فكري محروم باشد و از اين تنگناها به بن بست
برسد. اما در فاصله اي نه چندان دور، درو ديوار بيمارستانهاي غرب كشور مرگ
انسانهايي را اعتراف مي كنند كه به دليل نداشتن حق انتخاب ، خودكشي را نقطه
رهايي يافته اند. آنان ، انسان هايي فرعي و حاشيه اي ، دختران ، همسران ،
مادران و فراموش شدگاني هستند كه سالها بي خستگي دويدند، ناملايمات را تاب
آوردند، خودخواهي را در پاي دگرخواهي ذبح كردند و امروز گر مي گيرند، مي
سوزند و سرانجام خاموش مي شوند.
خودسوزي را برگزيده اند تا با مدد جستن از آتش فريادهاي بي پاسخ خود را در
تاريخ به ثبت برسانند. شايد بتوان فلسفه مرگهاي اينچنيني را در سخنان دختري
١٧ ساله جست وجو كرد كه با چهره اي كاملا سوخته ، آخرين لحظات عمر خود را
روي تخت بيمارستان مي گذراند: "انسان ، بسياري از مسائل را پرده پوشي مي
كند، ولي من خواستم با اين كار راز مظلوميت خود را برملا سازم. "
خودكشي زنان تبديل به پديده اي
اجتماعي شده است
خودسوزي زنان در برخي شهرها،
مدتهاست كه رايج است. در كشور ما آمار خودكشي نشانگر آن است كه اين پديده
به ويژه در بين زنان به صورت يك مساله اجتماعي درآمده است. طبق آمارهاي
موجود، ميزان خودكشي زنان كشور در سال ١٣٧٥ تعداد ٨٨/٥ در هر ١٠٠هزار نفر،
در سال ٧٦ به ٢/٤ نفر، در سال ٧٧ به ٥٣/٤ نفر و در سال ٧٨ به ٢٤/٣ نفر
رسيده است. آمار نشان مي دهد در سال ٧٧ شاهد افزايش ميزان خودكشي بوده ايم
اما خوشبختانه اين ميزان در سال ٧٨ كاهش چشمگيري يافته است.
چرا خودسوزي؟
خودكشي و بدترين شكل آن خودسوزي
، حاصل تعارض فرهنگي درون يك نظام اجتماعي است. اين روند به خصوص در
شهرهايي چون ايلام و كرمانشاه به صورت يك معضل اجتماعي ، تقريبا غيرقابل
پيشگيري و كنترل شده است. دربيمارستانهاي كرمانشاه و ايلام فريادهاي زنان
سوخته و رنجوري به گوش مي رسد كه در حصاري تنگ خاموش شده و مي شوند.بر روي
تخت هاي بيمارستان امام خميني كرمانشاه دختراني آرميده اند كه با چهره و
بدني سوخته ، مچاله شده و غير قابل تشخيص ، مرگ را لحظه شماري مي كنند. يكي
از آنها به دليل ازدواج ناخواسته و بدبيني هاي افراطي شوهرش اقدام به
خودسوزي كرده است. "بسيار پشيمانم... " تنها جمله اي كه برزبانش جاري است.
كمي آن طرفتر، مهين. الف دختري
١٩ ساله از كوهدشت لرستان ، ماجراي غم انگيز به انتها رسيدن خود را اين
گونه شرح مي دهد: "ما پدر نداريم ، برادر بزرگترم مي خواست به زور مرا به
پسر عمه ناتني ام كه عقب مانده ذهني است ، شوهر دهد. من زيربار نمي رفتم ،
اما، فاميل هاي پسر گفتند اگر جواب رد بدهم ، مرا مي دزدند. شما بهتر مي
دانيد. اگر كسي دختري را تهديد كند، او تمام مي شود. " مهين مي گويد: "هيچ
چاره اي نداشتم ، بايد خود را مي سوزاندم... " و چند روز بعد دست سرد بي
عدالتي ها، شعله هاي هستي او را خاموش كرد.
زنان قربانيان اصلي آسيب هاي
اجتماعي در غرب كشورند
در غرب كشور و در استانهاي ايلام
، كرمانشاه و. . . مردم از فقر فرهنگي- كه يكي از علل عمده خودكشي زنان
درآن مناطق است - رنج مي برند. در سال ٧٦، در استان ايلام از مجموع ٣٤١
خودكشي ، ٦٣ درصد مربوط به زنان بوده است كه تنها ٣/٢٢ درصد به مرگ منجر
شده و ٧/٧٧ درصد ناموفق بوده است. در سال ٧٧ از مجموع ٣٤٤ مورد خودكشي ،
٥/٦٤ درصد متعلق به زنان بوده كه ٢/٢٤ درصد منجر به فوت شده و ٨/٧٥ درصد
ناموفق بوده است. آمار سال ١٣٧٨ نيز نشان مي دهد از مجموع ٢٧١ مورد خودكشي
، ٢/٦١درصد مربوط به زنان بوده كه ٧/٣٧ درصد به مرگ انجاميده و ٣/٧٢ درصد
ناموفق بوده اند. همچنين در سال ٧٩ از ٣٤٨ مورد خودكشي ، ٦٥ درصد آن را
زنان انجام داده اند. آمار استان كرمانشاه نيز درخورتامل است. درسال ٧٦،
٦/٦٢ درصد، در سال ٧٧، ٥/٦٣ درصد و در سال ٧٨، ١/٦٥ درصد خودكشي هاي اين
استان مربوط به زنان بوده است. گروه سني ١٩-١٠ ساله و ٢٩-٢٠ ساله به ترتيب
بيشترين فراواني خودكشي را به خود اختصاص داده اند.
قابل توجه آن است كه در سالهاي
٧٦، ٧٧و ٧٨ به ترتيب ٧/٦٧ درصد،٢/٥٧ درصد و ٨/٥٣ درصد زناني كه اقدام به
خودكشي كرده اند، متاهل بوده اند. دراين استان نيز همچون استان ايلام ،
تعداد خودكشي هاي ناموفق بيشتر از خودكشي هاي منجر به مرگ بوده است. دكتر
رضا طبيبي سرپرست بخش سوختگي بيمارستان امام خميني كرمانشاه معتقد است:
خودسوزي به اين استان محدود نمي شود. دليل عمده خودسوزي را بايد مربوط به
عدم رابطه تعريف شده بين زن و مرد دانست. اكثر اين ظلمها به ازدواجهاي
تحميلي باز مي گردد.
دكتر طبيبي باذكر مثالي تاكيد مي
كند، در مناطق حاشيه اي بايد برروي اين مسائل بيشتر كار كرد: "چند وقت پيش
دختري را با ٦٧ درصد سوختگي به اين بخش آوردند، چهره او براي پرسنل
بيمارستان آشنا بود. پس از تحقيقات متوجه شديم خواهر او نيز سال گذشته با
٩٠درصد سوختگي ، فوت كرده است. علت را جويا شديم ، معلوم شد خواهر او سال
گذشته به اجبار با فردي معتاد ازدواج كرده و دست به خودسوزي زده است. پس از
مرگ خواهر بزرگتر، خانواده ، دختر ديگر خود را نيز به اجبار به همان مرد مي
دهند و او نيز دست به خودسوزي مي زند."
در بيمارستان مصطفي خميني ايلام
نيز دختري ديگر به نام "پريناز ملكي" به وسيله نفت اقدام به خودسوزي كرده و
اكنون با ٤٧ درصد سوختگي عميق در آستانه به پايان رساندن عمر ٢١ ساله خود
است. در كنار بستر او، مادرش ، پيرزني است كه ردپاي فقر عظيم در چشمانش به
خوبي نمايان است.
او مادري با ٩ فرزند، نماينده
خانواده اي است ١٠ نفره كه در حومه ايلام زندگي مي كنند و به علت ناتواني
مالي كميته امداد مبلغي در حدود ٦ تا ٧ هزار تومان ماهيانه به آنان كمك مي
كند و اين خانواده با همين مبلغ اندك شب و روز را به سر مي آورند.
پريناز نمونه اي از دهها دختري
است كه در ايلام اقدام به خودسوزي كرده اند. "علي چشمه چاهي "، مسئول بخش
سوختگي بيمارستان مصطفي خميني ايلام مي گويد: ماهانه به طور متوسط ١٠ مورد
خودكشي داريم كه ٦ يا ٧ مورد آن دختراني هستند كه اقدام ،به خودسوزي مي
كنند.
او علت روند رو به افزايش
خودسوزي ها در ايلام را فقر و فرهنگ نازل خانواده ها مي داند و مي افزايد:
اكثر كساني كه در اينجا اقدام به خودسوزي مي كنند از ازدواجهاي اجباري ،
فقر و محدوديت هايي كه خانواده برايشان به وجود مي آورند به بن بست مي
رسند. همچنين خانم نافه اي ، كارشناس بهزيستي استان ايلام ، فقر اقتصادي را
مهمترين دليل خودسوزي زنان در اين استان مي داند و مي گويد: اكثر خانواده
ها بين ٧ تا ٨ فرزند دارند و مسائل اقتصادي ، بسيار به آنها فشار مي آورد.
همچنين ازدواجهاي تحميلي و اختلافات خانوادگي از مهمترين دلايل اين پديده
هستند.
وي يكي از دلايل اصلي گسترش آسيب
هاي اجتماعي در ميان دانش آموزان دختر را ضعف نهاد آموزش و پرورش مي داند و
مي گويد: مشكلات دختران در آموزش و پرورش بيان نمي شود، در ضمن آموزش و
پرورش با سختگيريهاي بي مورد، ذهن دانش آموزان را خراب كرده است. در مسائل
و مشكلات اجتماعي ، اين نهاد با ساير گروهها و نهادها، هماهنگ نيست.
در اين ميان دكتر جعفر مرواريد
رئيس دانشگاه علوم پزشكي ايلام ، مشكلات اجتماعي را مهمترين علت خودسوزي
زنان مي داند و مي گويد:
"ايلام بيشترين آمار خودسوزي
كشور را داراست و اين امر به دليل استضعاف شديد زنان در اين منطقه مي باشد.
در اين مناطق زنان از ابتدايي ترين حق خود كه
انتخاب همسر است محروم هستند و
ديگران نظرات خود را بر آنها تحميل مي كنند.
از مشكلات اقتصادي و فقر اجتماعي
نمي توان به سادگي گذشت. هرچند معتقديم فقر علت اول خودسوزي نيست ، اما به
هرحال فقر اقتصادي متغيري نيست كه ما آن را دست كم بگيريم. حالا علت واقعي
فقر چيست ؟ ما بايد آنرا در مسائل كلان كشور جستجو كنيم. " رئيس دانشگاه
علوم پزشكي ايلام معتقد است: خودسوزي در اين مناطق به صورت همه گير در آمده
است.طبيعي است وقتي در يك اجتماع قبح مساله از بين رفت ، براي مسائل كوچك
هم افراد دست به خودسوزي مي زنند. كساني كه خودسوزي كرده و فوت مي كنند در
مراسم ترحيمشان بسيار از آنان تجليل مي شود. اين امر برروي جوانهاي ديگر
بسيار تاثير مي گذارد. بحث خودسوزي به عنوان يك عكس العمل شديد در برابر
ناملايمات مطرح شده است. يعني حتي جواني هم كه بخواهد خانواده خود را تهديد
بكند، دست به خودسوزي مي زند.
*چرا مشكل حل
نمي شود؟
طي سالهاي اخير تحقيقات بسياري
پيرامون خودسوزي زنان توسط نهادهاي گوناگون انجام شده است ، اما هيچ كدام
نتوانسته اند در حل اين معضل ثمربخش باشند. دكتر مرواريد در اين زمينه مي
گويد: "تحقيقات به خودي خود در حل مشكل چندان كمك نمي كند. تحقيقات راه را
نشان مي دهد، اما دليل اينكه چرا نمي توانيم در مساله خودسوزي تاثير
چشمگيري بگذاريم بايد عوامل و متغيرهاي ديگر را جستجو كرد. حل اين مشكلات
با چند تحقيق و جلسه و كميته قابل حل نيست. يك كار درازمدت و دنباله دار را
مي طلبد. "
رئيس دانشگاه علوم پزشكي ايلام
مي افزايد: "دليل عدم رسيدگي به اين مشكلات نبود ابزار مناسب است. كسي كه
امروز اقدام به خودسوزي مي كند و ناموفق است در نگاه ما بيمار رواني محسوب
مي شود. چنين فردي احتمال خودسوزي و خودكشي دوباره اش بسيار زياد است. ما
چه سيستمي داريم كه از او حمايت كنيم ؟ ما احتياج به سيستم مددكاري و
كاريابي داريم ، اما ابزار آن وجود ندارد. مي خواهيم كار بسيار بزرگي را با
ابزار بسيار كوچك انجام دهيم. اكثرا كميته و شورا تشكيل مي دهيم ، اما
ابزاري براي جلوگيري از اين گونه مسائل نداريم.
*سايه بي
عدالتي همچنان گسترده است
در مرگ يك شمع ، راز منوري است
كه فلسفه سوختن را بازگو مي كند. خودسوزي ، تلخ ترين سرود تهي دستي زناني
است كه بي گناه در اين دوزخ بي عدالتي ، خاك را در آغوش كشيده اند و ننگ
حيات را تاب نياورده و با خود زمزمه كرده اند:
خوشا اگر نه رها زيستن ، مردن به رهايي
ايلام ، سرزمين دختران خاكستر را
كه گذرگاه دردي بيش نبود، به سوي شهر دود و آهن و انسانهايي با دغدغه هايي
مدرن ترك مي كني و در نظرت مي آيد، شايد همين امروز دختري تصميم به خودسوزي
گرفته است
پي نوشت:* تمام
آمارهاي موجود برگرفته از گزارش مركز امور مشاركت زنان پيرامون خودكشي زنان
است. |