کودک در
حکومت اسلامی
میلاد مهابادی
نظام اسلامی با
توسل به ولایت فقیه و بهانه ظهور امام زمان در تمامی بخش های زندگی مردم
اثر منفی خود را گذاشته است و من اینک نگاهی گذرا به وضعیت کودک در این
نظام .
با وجوديكه قريب
نيمی از جمعيت كشور در زير سن كودكی قرار دارد و به تعبيری جامعه ايران
امروز جامعهای كودكانه بشمار میرود وليكن جايگاه كودكان و به تبع آن
پديده كودكی در ايران از ابعاد مختلف از ابـهام و ناروشنی بسياری برخوردار
است. مروری كوتاه بر تعاريف حدود و ثغـور اين مفهوم در ادبيات مختلف قانونی
، شرعی ، سياسی و اجتماعی موءيد اين نكته خواهد بود.
۱.
براساس تعهدی كه دولت به
كنوانسيونهای بينالملل داده است اين تعريف پذيرفته شده است كه كودك شامل
كليه افراد تابعهای است كه در فاصله سنی بين صفر تا
۱۸
سالگی قرار دارند.
۲
. از نظر قانون كار كشور
كودك شامل كليه افرادی است كه زير
۱۵
سال تمام قرار داشته و هيچ كارفرمايی حق بكارگيری آنان را ندارد.
۳.
از منظر قانون استخدام
كشوری كه شامل نيروی كار شاغل در بخش دولتی میگردد ، افراد زير
۱۸
سال بدليل قرار گرفتن در سن تحصيل و به تعبيری كودكی از اشتغال منع شدهاند.
۴.
از زاويه فقهی و شرعی
افراد صغير شامل كسانی است كه در بين دختران زير سن
۹
سالگی و بين پسران زير سن
۱۴ سالگی قرار دارند.
۵.
از نظر سياسی نيز افراد
واقع در زير ۱۵
سالگی بدليل عدم بلوغ سنی وكودك سالی نمیتوانند در انتخابات سياسی كشور
شركت كرده و رای دهند.
۶.
از نظر قانون تامين
اجتماعی نيز تنها فرزندان آن دسته از بيمه شدگان ميتوانند از خدمات بيمهای
و درمانی بهرهمند شوند كه دختران تا سن
۲۵
سالگی و پسران تا سن ۱۸
سالگی بصورت مجرد در خانه پدری باشند.
۷.
در نهايت از منظر نظام
آمارگيری كشور نيز افراد زيرسن
۱۰
سال كودك معرفی شده و در مورد بيان وضعيت اشتغال افراد بالای
۱۰
سال از زمره كودكان خارج شده است.
اينك با توجه به
اين وضعيت ناهمگون در شناسايی كودكان ، مسائل متعددی بروز میكند كه برخی
از اهم آنها عبارتند از:
الف) اختلاط در
مخاطب شناسی و تعيين گروههای هدف در امور برنامهريزی اجتماعی و فرهنگی
كودكان از سوی سياستگذاران ، قانونگذاران و مجريان در امور آموزشی ، تربيتی
، بهداشتی و درمانی و….
ب) برخورداری
نامتوازن و محروميت گروههای كودكانی كه از نظر سنی در آستانههايی قرار
دارند كه در تعاريف مذكور محل اختلاف میباشد ولذا آسيبپذيری مضاعف اين
گروه ازكودكان.
پ) نامشخص بودن
وضعيت شناخت كودكان از حيث آمار جمعيتی و موقعيت اقتصادی ، اجتماعی و
فرهنگی جهت برنامهريزی پايدار در زمينه تقويت پتانسيلها و رفع محروميتها.
ت) فرار از
مسئوليتپذيری و عدم پاسخگويی مسئولان مختلف امور اقتصادی ، اجتماعی و
فرهنگی در زمينه مصائب و مشكلات مبتلابه اين قشر آسيبپذير.
ث) بلاتكليفی و بی
سرپرستی گروههای سنی محل اختلاف در بين كودكان در زمينه بهرهگيری از
امكانات اجتماعی و فرهنگی در جامعه همانند ساير اقشار سنی واقع در اين گروه
سنی.
بنابراين پيش از هر
اقدامی برای برنامه ريزی پيرامون ارتقای سطح زندگی كودكان میبايست در وهله
نخست نسبت به يكسان سازی مفهوم و دامنه پوشش و فراگيری كودك در متون و
ميثاقهای مختلف پيش گفته اهتمام كرده و با اين روش زمينه مسئوليتپذيری و
ارتقای كيفيت خدمات و برابری در ارائه خدمات به اين قشر را فراهم ساخت.
|