زن در
کتاب بينش دينی سوم دبيرستان
آينا قطبی يعقوبی
Aina2130@hotmail.com
زنان
بايد در صحبت كردن خود دقت كنند تا موجب تحريك مردان نشوند . راه رفتن زنان
كه بايد آرام و به گونه اي كه موجب تحريك مردان نشود باشد . نگرش زن ستيز
كتاب حتي رنگ لباس زنان را هم از ياد نمي برد و در حقيقت زنان تشويق مي
شوند كه تنها سايه اي باشند كه حضورشان به چش
با
اين نگرش زناني تربيت مي شوند كه تنها جايگاهشان ويترينهاي انتخاب مردانه
است
سيستم آموزشي در
ايران از همان ابتداي دبستان ، ديوار جنسيتي عظيمي را به كودكان تحميل مي
كند . كودك هفت ساله اي كه تا ديروز در مهد كودكها و پاركها با همسالانش
خارج از نگاه جنسيتي بازي و تفريح مي كرد ، به ناگاه به جامعه اي پرتاب
ميشود كه ميان او و هر چه تا ديروز داشته ديوار ميكشد . كودك هفت ساله
دبستاني كه هنوز بلوغ را تجربه نكرده تا بتواند حتي ذره اي هم اين تفكيك را
درك كند ، سردرگم باقي سالهاي تحصيل را به يادگيري حريمها و روابط ممنوعه
مي گذراند .
سيستم آ موزشي
در تمام سالهاي بعد فراموش مي كند كه زير مجموعه هاي تحت سلطه اش ماهيت
انساني دارند .شعور و تفكر و احساس و بلوغ .جشن تكليف ساده اي در نه سالگي
دختران و يادآوري وظايف جديد در پانزده سالگي پسران ، جوابگوي نيازهاي جنسي
دانش آموزاني نيست كه در فضاهاي آموزشي به بلوغ مي رسند ، و شايد اولين
احساسات بلوغ را در مدرسه تجربه مي كنند .
سيستم آموزش
تمام اينها را به فراموشي مي سپارد. و تنها بر خطابه هاي آموزشي اش تاكيد
مي كند. احساسات جنسي، نيازهاي جنسي، ارتباط جنسي و هر چه در اين راستاست
جزء مفاهيم ممنوعه تلقي مي شود. اما همين مفاهيم ممنوعه درست در جايي كه
سيستم اراده به تحميل انديشه هايش مي كند از حصار محدوديت خارج مي شوند.
سال سوم
دبيرستان ، كتاب بينش اسلامي درسي با نام حفظ حريم در روابط زن و مرد دارد
. در اين درس اين اين مفاهيم وكلمات ممنوعه به راحتي مورد استفاده قرار
مي گيرند . حتي كلمات و مفاهيمي بيشتر از اينها . مثل : تحريك كردن ،چشم
چراني ، شهوت ، جلب توجه و بسيار كلمات ديگر .
دانش آموزان
بيگانه با اين مفاهيم ( فرض بر پيروزي سيستم آموزش و اينكه دانش آموزان
خودشان به يادگيري نيازهايشان نپرداخنه باشند ) يكباره با دنياي جديدي از
كلمات مواجه مي شود . جالب اينجاست كه اين كلمات و آموزش ها يكسره زنان را
محكوم مي كند و هر چه فساد در جامعه است از بدي عملكرد آنان مي شمارد .
درسي كه هر چند سعي دارد نشان دهد در راستاي تعاليم ديني است ، اما كاملا
مغاير با انديشه هاي الهي وتنها از دريچه نگاه مردسالارانه نگاشته شده است
.
اين درس زنان را
به سايه بودن و گاه حتي سايه هم نبودن تشويق مي كند . رابطه جنسي را كه
رابطه اي است دو جانبه ، كاملا تحت انحصار مردان نشان مي دهند و زنان را
تنها شياطيني براي جلب توجه و تحريك مردان .
در جايي از اين
درس آمده : ” از نظر اسلام روبرو شدن ، زنان و مردان تنها بايد به موارد
لازم و ضروري محدود شود و به بهانه حضور زن در اجتماع حالت اختلاط به خود
نگيرد . “
مگر حضور زن در
جامعه بهانه است ؟
فعاليت اجتماعي
و استفاده از ظرفيتهاي انساني را چگونه بهانه مي انگاريم؟
آيا به راستي
نظر اسلام اين چنين است؟
در زمان پيامبر
زناني مثل ام السلمه در غزوات شركت نمي كردند؟ خديجه همسر پيامبر جزء
فعالين تجاري زمان خودش نبود؟
آيا شركت ام
السلمه در غزوات و خديجه در تجارت لازم و ضروري بوده؟ يا اين زنان به خاطر
داشتن استعدادهاي خاص فعاليت هاي بيشتري هم داشته اند و يا در ساده ترين
حالت تنها علاقه به فعاليتهاي اجتماعي داشته اند .
در جايي ديگر
درباره صحبت كردن زنان نوشته شده كه زنان بايد در صحبت كردن خود دقت كنند
تا موجب تحريك مردان نشوند . و در مرحله بعد راه رفتن زنان كه بايد آرام و
به گونه اي كه موجب تحريك مردان نشود باشد . و پوشش زنان ، نگرش زن ستيز
كتاب حتي رنگ لباس زنان را هم از ياد نمي برد . و در حقيقت زنان تشويق مي
شوند كه تنها سايه اي باشند كه حضورشان به چشم نيايد
در جمله اي از
درس آمده كه :
” مجموعه حركات
، طرز راه رفتن ، لباس پوشيدن ، انتخاب رنگ لباس ، لحن سخن گفتن و غيره
بايد به گونه اي باشد كه موجب جلب توجه مردان بيكانه و بر انگيختن توجه
آنها نشود “
اين جملات نه
تنها زن را زير فشارهاي جامعه مرد سالار خرد مي كند ، كه توهين آشكاري به
مردان نيز هست .مردان به موجوداتي تشبيه مي شوند كه حتي رنگ لباس و يا راه
رفتن زنان آنها را تحريك مي كند .
سيستم آموزشي
فراموش مي كند يا شايد ناديده مي انگارد كه دختران و پسران هفده ساله اي كه
تحت آموزش چنين درسهايي قرار مي گيرند ، به حقير ترين نوع انديشه درباره
جنس مخالف خود مي رسند . انديشه اي كاملا مبتني بر رابطه جنسي . دختران
تنها به مقبول مردان شدن مي انديشند و اينكه هر حركتشان بيدار كننده اميال
جنسي در مردان است و پسران به اينكه زنان فقط براي ارضاي جنسي مردان به
دنيا آمده اند . چرا كه هر حركت ساده آنها مي تواند موجب تحريك جنسيشان شود
.
در بخش بعدي اين
درس به زنان آموزش داده مي شود كه چگونه در نظر مردان عزيز و گرانبها شوند
جملاتي مثل : جمله اي از ويل دورانت :
” زنان به طور
تجربي دريافته اند كه دست و دلبازي مايه طعن و تحقير است . آنچه بجوييم و
نيابيم عزيز و گرانبها مي شود “ و يا :
” احترام حقيقي
به يك زن از جانب يك مرد تنها زماني امكان پذير است كه آن مرد به ديده
آلوده در او ننگرد . “ سخن از اينكه احترام زنان به مردان چگونه به دست مي
آيد ؟ و يا مردان چگونه در نظر زنان عزيز و گرانبها مي شوند ؟ نيست . زنان
همچون اشيايي تحت تملك مردان هستند و بايد به آنها آموزش داد كه چگونه مورد
توجه قرار گيرند .
سيستم آموزشي
باز هم فراموش مي كند و شايد اينبار عمدا ناديده مي انگارد كه زنان هم
انسان هستند و احساسات عاطفي و جنسي دارند . روابط زن و مرد جرياني كاملا
دو جانبه است نه رابطه اي يكطرفه تحت تملك مرد. با اين نگرش زناني تربيت مي
شوند كه تنها جايگاهشان ويترينهاي انتخاب مردانه است. در هر جامعه اي به
شكلي . در ديگر جوامع به همان شيوه هاي ممنوعه در جامعه ما. و در جامعه اي
با مختصات فرهنگي و عرفي و قيدهاي مذهبي مثل جامعه ما به گونه اي ديگر .
در نوع نگاه به زن تغييري حاصل نشده . زنان هنوز جزيي از احتياجات مردان
فرض مي شوند و نه چيز ديگري .
|