ملایان که هیچ گاه نخواهند شنید
رضا میرزا علی مشرف
21 مارس 2003.
چند روز
قبل از انتخابات
خيابان ها شلوغ ، همه در
حال رفت و آمد اما بی تفاوت.
تراكت ، پوستر ، بيل برد .
خيابان ها مملو از كاغذهای رنگی ، ديوار های شهر كاغذ ديواری شده. به قول
دوستی ! اين روزها ، روز های عروسی چاپخانه دار هاست .
چند تا بچه كنار خيابان
كارت های تبليغاتی پخش می كنند . آزادی كامل برای جوانان ، تاسيس كلوپ های
تفريحی ، احترام به خواسته ملت ، ارتباط مستقيم با مردم و ... شعارهايی
هستند كه زير هر پوستر و تراكت خودنمايی ميكنند . اما آيا كسی اين شعار ها
را باور ميكند ؟ بايد صبر كرد و ديد ، ديدنی !!
فردای
انتخابات
تو خيابانها اثری از
تبليغات نيست ، انگار نه انگار كه ساعاتی از انتخابات گذشته ، نه شوری و نه
هيجانی . مردم خاموشند ، بی تفاوت . سرشار از سكوت
بيست و پنج هزار مامور
شهرداری شهر را پاكسازی كردند . اين جمله در صفحه اول اكثر روزنامه ها به
چشم ميخورد . بعد از ظهر روزنامه كيهان با تيتر درشت می نويسد : شكست اصلاح
طلبان و افراطيون دوم خرداد در شهر های بزرگ !!!
شكست اصلاح طلبان ؟ چه
شكستی ؟ آيا در اين ميدان پيروزی وجود داشته است كه كسی شكست خورده باشد ؟
اگر هم داشته باشد برنده و
بازنده های اين پيكار جناح ها هستند ؟
در شهر تهران با جمعيت
حداقل 10 ميليون نزديك بر 560 هزار نفر در انتخابات شركت كردند . با بررسی
تعداد واجدين شرايط شركت در انتخابات ، ميزان مشاركت در تهران به 10 درصد
هم نمی رسد . كانديدای اول با 190 هزار رای نزديك به 30 درصد آرای ماخوذه
را به خود اختصاص داده است .
عدم مشاركت مردم و انفعال
حاكم بر جامعه جمله ، ... اكثريت خاموش را در ذهن تداعی ميكند . خاموشی و
سكوت ، سكوتی سرشار از گفته ها و ناگفته ها . چه شد مردمی كه با رای خود در
دوم خرداد 76 و هجدهم خرداد 80 همه را به تحسين واداشته بودند اينگونه سكوت
كردند و شور و هيجانشان فروكش كرد ؟ چه شد كه مقاومت مثبت مردم با چرخشی
180 درجه به يك حركت راديكالی و مقاومت منفی تبديل شد ؟ بی توجهی به آرای
عمومی طی 6 سال گذشته ، نزاع های سياسی و تخريب جناح ها توسط يكديگر و
برآورده نشدن خواسته ها ، ديگر مردم را خسته كرده است . عدم پذيرش شكست از
سوی جناح محافظه كار و تخريب و مانع تراشی بر سر راه اصلاحات ، كندشدن روند
حركتی جامعه به سمت اصلاح ، شكستن حريم دانشجو و بی اعتمادی به جوانان و
سرخورده كردن قشر جوان جامعه ، سلب آزادی های مشروع و دستگيری مخالفان و
حتی بازداشت های غير قانونی روشنفكران ، روزنامه نگاران ، منتقدين و
دانشجويان توسط نهاد های اطلاعاتی و امنيتی موازی و وزارت اطلاعات كابينه
ای كه شعارش زنده باد مخالف من است ، چه جای اطمينانی برای مردم باقی
ميگذارد تا به آينده خوش بين باشند ؟ دورهای باطل حكومتی ، رانت های
اطلاعاتی - اقتصادی مسوولان ارشد كشور ، دادگاههای آقازاده ها با قضات
معلوم الحال ، برخورد قوه قضاييه با افكار عمومی و رفتار جناحی و سياسی در
برخورد با پرونده های قضايی ، بی تفاوتی و سلب مسووليت شخص اول مملكت در
قبال انتقادات و سوالات مطرح شده و در نهايت دوگانگی خواسته های فرهنگی ،
اجتماعی و اقتصادی مردم و مسوولان ديوار بی اعتمادی را به بلندترين حد ممكن
رسانده است . مردم تهران ناخواسته و بدون سازماندهی خاص در پاسخ به همه
اقدامات و عملكردهای غلط مسوولين يك پروژه امتحان نشده را در دستور كار خود
قرار دادند و خروج از حاكميت ، راهكاری كه توسط عباس عبدی برای خروج ار بن
بست توسط اصلاح طلبان ارايه شده بود ، قبل از آنكه از سوی آنان مورد
استفاده قرار بگيرد توسط مردم تهران مورد آزمايش قرار گرفت و 90 درصد مردم
تهران با سكوت خود بسياری از ناگفته ها را گفتند . بی اعتمادی ، ناكار آمد
و نامشروع دانستن قدرت و حاكميت انتصابی پيام مردم به سران كشور بود و نه
به جناح ها . چرا كه انتخابات آنطور كه از گفته های !!! مقامات حكومتی بر
می آيد هميشه نشاندهنده همراهی مردم با نظام و در نتيجه تثبيت و مشروعيت
نظام است و اگر مردم از حزب و يا جناحی بريده باشند با رای خود به جناح
مخالف و يا حداقل رای باطل ، ميزان مشاركت را بالا می برند و اعتراض خود را
بيان می كنند ولی وقتی مردم گوشها را كر ، زبانها را لال و چشم ها را كور
می بينند تنها راه چاره را خروج از حاكميت و بی تفاوتی نسبت به آن می دانند
. در خرداد 76 مردم با رای چشمگير خود اين مطلب را بيان كردند و به نحوی از
حاكميت آن زمان خروج كردند كه تصور آن برای همه غير قابل باور بود ولی باد
قدرت گوش ها را كر كرد و با رای و خواسته مردم به مبارزه برخواستند . قتل
های زنجيره ای ، توقيف زنجيره ای جرايد ، واقعه كوی دانشگاه ، دستگيری
روشنفكران و نوگراها ، بازداشت های دانشجويی ، پروژه ملی مذهبی ها ، پرونده
نظر سنجی و ... نشان داد دست هايی در كار است تا دمكراسی و جمهوريت را به
استبداد دينی و مقابله با مردم سالاری تبديل كند . حاكميتی كه خود را بالا
تر از رای مردم ميداند و سعی ميكند با تمام توان بر سر قدرت بماند ، 6 سال
حرف مردم را نشنيد تا مبارزه مثبت مردم به مبارزه منفی تبديل شد . مبارزه
ای كه در آن خشك و تر با هم ميسورند و در هر شرايطی بازنده اين مبارزه
حاكميت است . حاكميتی كه هميشه در ظاهر خود را شرمنده و بدهكار ولی در باطن
طلبكار و قيم مردم ميداند . نتيجه انتخابات شوراها می تواند منشا تحولات
مهمی گردد و شنيدن و نشنيدن صدای اكثريت خاموش در اين انتخابات آينده سياسی
- اجتماعی ايران را دچار تغيير و تحول خواهد كرد . آنچه مسلم است اينست كه
حاكميت نظام انقلاب اسلامی تا به حال نتوانسته خواسته های مردم را برآورده
كند و افزايش جمعيت ، سن ازدواج ، بيكاری ، اعتياد و بزه ، خط فقر و
محروميت بسياری از شاخصه های منفی اجتماعی ، لكه های سياه 25 سال گذشته
هستند كه مردم ديگر نمی توانند از كنار آن به راحتی گذشته عبور كنند . حال
بايد ديد پنبه ها از گوشها در خواهد آمد يا خير ؟
مشكل مردم با مديريت كشور است نه با نظام اسلامي
اين جمله ايست كه علی
خامنه ای در ديدار با اعضای مجلس خبرگان بيان كرده است . شايد بتوان گفت
تنها جمله ای كه در طول 13 سال حكومت از او شنيده شده است و كمی درست و
منطقی بنظر ميرسد همين جمله باشد . اساسا در طول 25 سال حكومت به اصطلاح
اسلامی در ايران تنها رفتاری كه از مديران و مسوولان ديده نشده ، رفتاری
منطبق با آرمانها و منش باصطلاح اسلامی آنان است . به مثالی از صدر اسلام
دقت كنيد . در زمان وقوع جنگ احد ، پيغمبر اسلام مردم را برای مشورت جمع
كردند تا به بحث و تبادل نظر بپردازند . در آن ميان دو نظر مطرح شد .
بزرگان و پيغمبر كه در اقليت قرار داشتند با اين نظر كه چون با تعداد اندك
مسلمانان نمی توان با كفار مبارزه كرد ، بهتر است در شهر مدينه به دفاع
بپردازند ، ولی جوانان كه تعداد بيشتری را تشكيل ميدادند به هر دليل ممكن
مخالف اين نظر بودند و مايل بودند در جبهه جنگ به مقابله با كفار بپردازند
. سرانجام مسلمانان با 313 نفر درمقابل كفار صف آرايی كردند و مغلوب كفار
شدند .
در مردمسالاری دينی و
جمهوری اسلامی حداقل درسی كه حاكمان ، از اين واقعه ميتوانند بگيرند غير از
اين است كه حرف مردم حتی اگر به ناحق هم باشد ، قابل احترام است ؟ اين جمله
تاريخی : اگر كسانيكه صلاحيتشان مورد ترديد است و از نظر امام ترد شده
باشند ... رای بياورند انتخابشان باطل و ناصحيح است ، كه از سوی علی خامنه
ای بيان شده ، به صراحت نقض كننده مردم سالاری و منش و سيره پيغمبر اسلام و
ائمه دين است . برخورد های مغرضانه و مغاير با افكار عمومی جامعه از سوی
علی خامنه ای كه روز به روز سرعت بيشتری به خود ميگيرد ، زير سووال بردن
رای مردم و دولت منتخب ، دفاع های محكم از نهاد های انتصابی و چشم پوشی و
بی پاسخ گذاشتن انتقادات مطرح شده ، قبل از آنكه بيانگر دمكراسی و جمهوريت
را متصور شود نوعی استبداد و ديكتاتوری را كه نمونه های بارز آن در عراق و
عربستان به چشم می خورد را تداعی ميكند . در نامه های شعله سعدی و سازگارا
به رهبر هيچ توهين و مطلب خلاف واقعی ديده نشده است و بيان يك سری مسايل
حقوقی و قانونی طبق نص صريح قانون چيزی بوده است كه به مذاق آقا خوش نيامده
است . ولی تنها پاسخ به اين پرسش ها فقط يك چيز است :
زندان و زندان و
زندان
اشكالات و نقص های قانون
اساسی خود يكی از عوامل مهم در دامن زدن بهاين ديكتاتوری و استبداد است .
دور باطل رهبر ، خبرگان و شورای نگهبان كه سه ضلع يك مثلث هستند اجازه
هرگونه برخورد دمكراتيك با مسئله رهبری را گرفته است . تركيب شورای نگهبان
با اعضايی همچون جنتی ، يزدی ، خزعلی ، استادی ، زواره ای و ... كه شمشير
از رو بر ملت ، دولت و مجلس بسته اند ، اعضای خبرگان رهبری كه بزرگترين
اعضای باند های قدرت و اقتصاد مافيايی هستند ( همچون هاشمی رفسنجانی (
منطقه آزاد كيش و قشم ، بنياد الزهرا ، نمايندگيهای ناسيونال و پاناسونيك ،
كرمان خودرو و ... ) ، واعط طبسی ( بنياد ضامن آهو ، آستان قدس رضوی ،
منطقه آزاد كيش ، المكاسب و ... ) ، يزدی ( كارخانه های كره لتكا و شونيز ،
بنياد الزهرا و ... ) ، جنتی ( بنياد الزهرا و ... ) ، مصباح ( كارخانه ها
و واردات شكر و ... ) و بسياری نمونه های ديگر ) خود مويد اين نكته ميباشد
كه هيچگونه دقدقه ی دين محوری در بين آنان وجود ندارد و دين تنها ابزاری
برای سلطه و اغفال مذهبيون است . كدام دين ميگويد كه عقل 12 نفر بر عقل 270
نفر غالب باشد ؟ كدام دين نظر 1 نفر را حاكم بر نظر 60 ميليون نفر ميداند ؟
كدام دين ميگويد كه خواسته
ولی فقيه بر خواسته ملت غالب است ( طبق استفتای منتشر شده در هفته نامه
حريم زمانی كه مسئله نظام اسلامی و حكومت دينی مطرح باشد ، خواسته ولی فقيه
بر خواسته ملت غالب است ) . مسلما دينی كه اين ها دم از آن ميزنند چيزی جز
اسلام است . اسلام دين مردم است نه حاكمان ، دين فقراست نه اغنياء و دين
مظلوم است نه ظالم . در اوج بت پرستی زمان موسی يك قارون وجود داشت ولی در
حال حاضر بيش از صد ها قارون وجود دارد . چگونه است كه در نظام اسلامی ،
85% ثروت در اختيار 15% است ؟
مسلما اگر نظام اسلامی
حاكم بود جنين مسايلی پيش نمی آمد و تمام مشكلات كشور ناشی از سوء مديريت ،
قدرت طلبی و ثروت اندوزی مسوولان و حاكمان است . درراس هرم مديريت كشور فقط
رهبر قرار دارد كه مديريت كلان سياسی ، اجتماعی ، اقتصادی و دينی مشور را
بر طبق وطايفی كه بر عهده ولی فقيه است اداره ميكند . به قول خزعلی : رای
20 و 30 ميليون و حتی همه ملت تا به تاييد ولی فقيه نرسد ، هيچ ارزشی ندارد
. مسلما چنين مديريتی ، مديری لايق و شجاع و عادل طلب ميكند و مردم با ديدن
تناقضات و سوء مديريت ها نه فقط با مديريت كشور ، بلكه با كل جو حاكم بر
نظام استبدادی مشكل دارند .
|