انتخابات شهر و روستا به دليل بومي بودن و آشنايي نزديك راي دهندگان به كانديداها بخصوص در شهرهاي كوچك و روستاها هميشه از حضور ثابتي برخوردار ميباشد. اما در اين دوره از راي گيري بدليل پيام مشترك مردم داخل به جهانيان حتي نيروهاي بومي نيز از استقبال برخوردار نشدند.

بزرگترين نتيجه اي كه ميشود از تحريم انتخابات شهر و روستا گرفت اين است كه در انتخابات آتي ( انتخابات مجلس هفتم و رياست جمهوري) كه مستقيما در رابطه با موجوديت رژيم آخوندي است حضور مردم به مراتب كمتر از پانزده درصدي است كه در انتخابات اخير شركت نموده اند .

در حالت خوشبينانه از منظر نيروهاي داخل رژيم ملايان ، اگر تا انتخابات مجلس هفتم و رياست جمهوري كه در آينده نزديك در جريان است اتفاق خاصي نيافتد و آنان همچنان در مسند قدرت باشند، تحريم 90% دو انتخابات آتي (مجلس هفتم و رياست جمهوري) توسط مردم فهيم ايران كار را براي ملايان به جايي ميكشاند كه آينده ميلوسوويچ را به ياد مياورد.

يعني انتقال قدرت بدون خون و خونريزي

در پايان بهترين عملكرد نيروهاي به اصطلاح ، اصلاح طلب داخل رژيم ، اگر از اندك شعور سياسي برخوردار باشند اين است كه به بهانه نداشتن راي مردمي بدون آنكه از شعار ”خروج بر حاكميت “ آقايان مؤتلفه ترسي به دل راه دهند ، تمامي پستهاي حكومتي را به آقايان رقيب داده و سرنوشت خود را به رژيم در حال اضمحلال آخوندي گره نزنند!

يا اينكه مزه قدرت آنقدر در دهانشان شيرين بوده كه عقل و هوششان را بر باد داده است.

يعني مقابله با راي مردم

نصرالله رزمجو آیرملو             razmjoo-da@yahoo.com

بعد از جريان دوم خرداد سال 76 چماق” راي مردم“ تنها سلاح اصلاحطلبان براي كوبيدن بر سر نيروي حريف بود كه در بكار بردن اين سلاح نيز آن چنان ناكارآمد و ناشي عمل نمودند كه نزديك بود ”چماق“ به سر خود اصلاحطلبان بخورد!

و اينك............

يك ـ اصلاحطلبان حكومتي نه برنامه اي براي پيشبرد اهدافشان دارند 

دوـ نه نيرويي در داخل تشكلاتشان باقي است كه بتوانند دوباره متحد شوند

سه ـ نه ديگر ميتوانند از آن لاف و گزاف هاي خروج از حاكميت و استعفا را براي ترساندن طرف مقابل و خارج نمودن نيروي مردمي خود از صحنه ، بر زبان آورند

................................

ودر نهايت نه بزرگ مردم ايران در انتخابات اخير شهر و روستا ، و غيبت بيش از هشتاد و پنج درصد مردم در پاي صندوقهاي راي ، راهي را در پيش پاي آنان باقي نگذاشته است!

از آن طرف رانده و از اين طرف مانده!

به نظر نگارنده قبل از آنكه اين حضور نيافتن مردم در پاي صندوقهاي رژيم منفور و ددمنش آخوندي بتواند مغز آقايان به اصلاح تحصيل كرده ي اصلاحطلب را به كار بياندازد كه به فكر چاره باشند و آن تتمه آبروي نداشته شان را هم نجات دهند ، حامل پيامي مهمتر براي آينده كشور ميباشد، كه ميتوان به نمونه اي از اين پيام در برخورد كشورهاي غربي به خصوص كشورهاي اروپايي در معادلات سياسي و اقتصاديشان در بعد از اين انتخابات فرمايشي نگاه كرد.

آقايان ملاها از اين به بعد بايد كاسه گدايي در دست به دنبال لقمه ناني و لقمه محبتي از اين كشور به آن كشور سفر كنند ، شايد گوشه چشمي از كشوري دريافت كنند و قول و قراري براي ماندنشان در قدرت !