شکوه میرزادگی
نوروز، این سفیر زیبای بهار، دوباره می آید، دوباره خوشه های گندم را بر خاک مان می نشاند، دوباره آسمان مان را آفتابی می کند، و دوباره آتش عشق را در جان مان شعله ور می سازد. با هر قدمی که برمی دارد، آوای شادمانی از زمین بر می خیزد و فضا از عطر لاله و سنبل انباشته می شود؛ و به هر سو که نگاه می کند هزاران نرگس مست بی تاب می شوند.
نوروز دوباره می آید. برای اوست که مردمان خانه ها و کوچه هاشان را از غبار، و دل هاشان را از بدی پاک می کنند. برای اوست که آتش می افروزند، و سرود خوانان از فرازش می گذرند. برای اوست که سفره ای از هدایای طبیعت پهن می کنند و درکنارش شمع و شراب و شیرینی می گذارند. و برای اوست که می رقصند و می خندند و بر گونه و لب عزیزان و مهربانان شان بوسه می زنند.
نوروز دوباره می آید، بی هیچ حجاب و پرده ای، و بی هیچ ترسی از بیداد و بیدادگران. خوب می داند که کسی نمی تواند موکب او را متوقف کند، کسی نمی تواند او را دستگیر کند، به زندان بیندازد یا شکنجه کند.
آرام و با شکوه، بر بال های زندگی جاویدش نشسته و در بلندای فرهنگ خردمدار ایرانی مان می نازد و می راند. می راند و به تک تک خانه های ما سر می زند. دست مهربانی بر سر دردمندان زرتشتی و مسیحی و یهودی و مسلمان و بهایی و بی دینان و بی خدایان می کشد. به ملاقات زندانیان می رود، و نور امید را در دل هاشان می کارد.
و ما قرن های قرن است که بهار و سال نوی خود را با آمدن او شروع می کنیم؛ چرا که نیک آموخته ایم که هیچ یک از اهالی جهل- از خلفای قرون وسطا گرفته تا خلفای قرن بيست و یکم – نمی توانند او را از ما بگیرند.
نوروز یکی از بهترین هدایای خداوند خرد به فرهنگ ما است ؛ همان خردمدار بزرگی که رنج و اندوه و زشتی و نفرت و بیداد را برنمی تابد؛ و تنها شادمانی و زیباییو عشق و دادگری را شایسته انسان می داند.
مارچ 2019
***********************************
جشن نوروز ۲۵۰۰ سال قدمت دارد
روزنامه ایتالیایی ‘لاستمپا’ در گزارشی از عید نوروز همراه تصاویری از بادگیرهای یزد، تخت جمشید و سفره هفت سین نوشت: نوروز عنصر پیوند دهنده گذشته و آینده سرزمین پهناور ایران است که از 2500 سال پیش با فرا رسیدن بهار جشن گرفته می شود.
لاستمپا در مطلبی با عنوان ‘جشن باستانی بهار در تخت جمشید در ایران’ نوشت: از 2500 سال پیش تا کنون در ایران روز اول فروردین به نام نوروز شناخته می شود و جشن فرارسیدن فصل بهار است. سرزمین ایران با زیبایی های طبیعی و جلوه های هنری فوق العاده خود از آذربایجان تا خلیج فارس و در میان دشت های پهناور و کوههای بلند، از فراز گنبدهای درخشان تا خانه های کاهگلی و جاده هایی که روزگاری محل عبور کاروانها بودند، گسترده است.
این روزنامه افزود: عنصر پیوند گذشته و آینده، نوروز است که همزمان با اعتدال بهاری از خلال قرنهای طولانی و از زمانی که ایران پهناورترین امپراتوری جهان بود، در قالب آیین های ویژه ای جشن گرفته می شد.
هنگامی که خورشید مایل می تابد و به زیر سایبان ها رخنه می کند، چهره های نقوش حکاکی شده بر روی دیوارها و ستونهای تخت جمشید جان می گیرند. بر روی سنگ نگاره های کاخ آپادانا، که کاخ محل پذیرایی از میهمانان داریوش به شمار می رفت، تصاویری از پیشکش آوران از اقوام مختلف با لباس ها و فرهنگ های متفاوت همراه با سربازان گارد جاویدان به چشم می خورد.
لاستمپا نوشت: هدایایی که نزد پادشاه هخامنشی برده می شد از گاو و شتر گرفته تا جواهرات و ادویه جات، از بافته های ابریشمی گرفته تا سبدهای خرما و شراب، از ارزشمندترین محصولات سرزمین های مختلف آن زمان به شمار می رفته است. با نگریستن به این نقوش برجسته، به چهره ها و لباس ها و پیشکش های اهدایی، می توان به راحتی صحنه های واقعی جشن و گردهمایی در آن دوران را در ذهن زنده کرد.
نوروز پنج قرن پیش از تولد حضرت مسیح، از اعیاد مذهبی دین زرتشت بود که اولین دین توحیدی جهان به شمار می رود. هر چند نوروز پس از اسلام به یک جشن ملی تبدیل شد، اما ایرانی ها هنوز آن را با جان و روح خود حس کرده و بسیاری از اهالی این کشور تخت جمشید را برای لحظه تحویل سال انتخاب می کنند.
این روزنامه افزود: یزد در 400 کیلومتری تخت جمشید قرار دارد و مرکز دین زرتشت است. برج یا دخمه خاموشان که خارج از یزد قرار دارد، در قرنهای گذشته به آیین دفن مردگان زرتشتی اختصاص داشته که البته چند سال است که ممنوع شده است. زرتشتیان، اجساد مردگان خود را بر فراز دخمه میگذاشتند تا توسط پرندگان خورده شود و سپس استخوانها را درون چاه دخمه می انداختند.
همین آیین در مورد اجساد پادشاهان نیز به مرحله اجرا در می آمد و سپس آنها در آرامگاههای سلطنتی نقش رستم قرار داده می شدند. آتشکده یزد نیز اکنون فعال است و هر روز نیایش کنندگان در حالیکه لباس های سفید بر تن دارند وارد این معبد می شوند و آتش مقدس را که از 1500 سال پیش روشن نگه داشته شده، از پشت شیشه نگاه می کنند.
در کوچه پس کوچه های محله فهادان یزد، در میان بادگیرها و زنان سیاهپوش، خانه های کاهگلی با درهای رنگی و دق الباب های زیبا و متفاوت برای زنان و مردان، زمان متوقف شده است. از پشت در آبی رنگ خانه هنر یزد، پله هایی ما را به پشت بام می برد و از آنجا مشاهده صحنه غروب آفتاب بر فراز بادگیرهای شهر، سحرآمیز است.
بلندترین بادگیر ایران در مجموعه ای که به دستور کریم خان زند در سال 1750 ساخته شده، قرار دارد. مجموعه تاریخی دولت آباد، متشکل از قنات، بنا، باغ و بادگیر، به دلیل مهندسی باغ خود یکی از 9 باغ ایرانی ثبت شده در میراث جهانی توسط یونسکو است. پیش از ورود به شهرهای ایران مانند یزد، اصفهان، شیراز و کاشان؛ هیچگاه نمی توان تصور کرد که آنها چنین باغهای زیبایی را در پس دیوارهای خود پنهان کرده باشند.
باغ های ایرانی گوشه هایی از بهشت هستند که در آنجا آب با عبور از نهرهای کوچک، از حوضی به حوض دیگر ریخته و پس از نمایش در آبنماها و فواره ها، به طبیعت جان می دهد و گرمای هوای تابستان را به عقب می راند.
اولین باغ ایرانی به دستور کوروش کبیر در پاسارگاد بنا شد که امروز دیگر هیچ اثری از آن باقی نمانده و با نگاهی به محوطه فعلی، غیرممکن به نظر می رسد که زمانی در این فضا، باغ سرسبز و پرآبی در میانه کویر وجود داشته است.
امروز از مجموعه پاسارگاد، تنها آرامگاه بسیار ساده و بی نقش و نگار کوروش باقی مانده است که بازدیدکننده را به توقف و تامل وامی دارد. گفته می شود که اسکندر نیز پس از اینکه تخت جمشید را نابود کرد، برای ادای احترام به دیدن مقبره کوروش رفت.