منشه امیر
سیل آمد و تتمه آبروی آنها را نیز با خود برد آنقدر بی کفایت هستند که حتی برگ انجیر نمی تواند عورت بی عرضگیشان را بپوشاند؛
آش شان آنقدر شور شده است که شماری از سرکردگان رژیم اعتراف می کنند که بله، بلد نبودهایم چه کنیم. به مردم رسیدگی نکردیم، نیازهای آنها را برآورده نساختیم.
ولی برخی دیگر از مقامات رژیم همچنان ادعا می کنند که بیشترین تلاش خود را برای یاری رسانی به سیل زدگان انجام داده اند و حتی به آن افتخار نیز می کنند.
یک آخوند میگوید که نتوانسته ایم نیازها را برآورده کنیم، ولی آخوند دیگر میگوید که سیل نیز یک آزمون الهی بوده است و باید آن را پذیرفت و دیگری میگوید که سیل نعمت خدا بود، زیرا خشکسالی در ایران را برطرف کرد.
ولی مردم همچنان از این که کمک موثری به آنان نرسیده است مینالند و شکایت می کنند و گوش شنوایی وجود ندارد. فقط وعده میدهند ولی قادر به عمل کردن به آن نیستند.
سپاهی، باقری، رئیس ستاد نیروهای مسلح حکومت می گوید که ما همچنان همه توان خود را برای یاری رسانی به سیل زدگان به اجرا میگذاریم. ولی خود خوب میداند که چقدر دروغ میگوید.
شماری از مردم ایران در شبکه های اجتماعی نوشته اند که ای کاش ما یک فلسطینی بودیم و اگر فلسطینی بودیم رژیم در اسرع وقت به ما کمک میرساند.
دیگری مینویسد ای کاش ما حوثی های یمن بودیم. و سومی یادداشت می کند که دلم میخواست حکومت بشار اسد باشم.
برای همه پول دارند، برای تولید موشک پول دارند ولی برای کمک رسانی به مردم ایران ادعا می کنند که پولی در صندوق آنان باقی نمانده است و علی لاریجانی به مردم میگوید که نگران نباشید این پول نه از بودجه دولتی بلکه از منابع دیگر تامین خواهد شد.
کدام منابع ؟ کدام درآمد نفت؟ کدام ارز خارجی؟
شاید کمک به سازمان های ترور را قطع می کنند که بتوانند به یاری مردم سیل زده بیایند.
شاید هم قصدشان آن است که از بودجه های کلان سازمان های تبلیغ اسلامی و از بودجه حوزه علمیه قم بکاهند و یا دزدیهای خود بخشی را به مردم ایران بدهند.
علی خامنه ای توصیه می کند که ثروتمندان کشور بیایند و به سیل زدگان کمک کنند.
آیا کسی که پول مردم را دزدیده است حاضر است بخشی از آن را به مردم بازگرداند؟
اگر چنین است پس علی خامنهای و فرزند او مجتبی در این راه پیشگام باشند.
حتی کمک رسانی های مردمی را گرفتند و برخی افراد را مورد تهدید قرار داده و بازداشت کردند که مبادا به سیلزدگان کمک کنید و به این ترتیب ناتوانی و بیکفایتی و بی تجربگی رژیم را بیش از پیش آشکار سازید.
سپاه پاسداران و گروه موسوم به اصولگرا می آیند و مسئولیت این ناتوانی را به گردن دولت حسن روحانی می اندازند.
روحانی در مقابل یادآوری می کند نابخردیهای سپاه پاسداران یکی از عوامل جاری شدن سیل بوده است .
او از جمله به خط آهنی اشاره می کند که سپاه پاسداران آن را احداث کرد و در واقع موجب جاری شدن سیل و آبگرفتگی در یک این منطقه وسیع گردید.
ناتوانی ارتش و سپاه پاسداران نیروهای موسوم به بسیج آنهایی که خود را لباس شخصی می خوانند گروه هایی که نامشان نیروهای انتظامی کشور است، همه ثابت کردند که فقط میتوانند حرف بزنند و قدرت واقعی برای اجرای رسالت ها و تامین نیازها را ندارند.
اکنون آقای محمد جواد ظریف بهانه دیگری یافته است او میگوید که ایالات متحده و تحریمهای آمریکایی است که کمک رسانی به مردم سیل زده را غیر ممکن می سازد.
ظریف ایالات متحده را به ترور اقتصادی متهم می سازد و ادعا می کند که آمریکا به یک اقدام نامشروع و غیر انسانی دست زده است.
ظریف با توجه به آنکه بارها تهدید به برکناری شد، در هفتههای اخیر میکوشد که از سیاست های افراطی گروه تندروی رژیم تقلید کند.
او می آید ایالات متحده را به تروریسم متهم می سازد و آن را علت کمک نرساندن او به مردم سیل زده قلمداد می سازد.
باید از ظریف پرسید که تروریست کیست؟
آیا ایالات متحده است که می خواهد که از امنیت خود و امنیت کشورهای دیگر دفاع کند و یا تروریست حکومت اسلامی ایران است که به طور علنی می گوید که اسرائیل یک کشور عضو سازمان ملل نابود شود و می آید و برای اجرای این خواسته خود سازمان های ترور فلسطینی و اسلامی پول و اسلحه میرساند. تروریست کیست؟
آشکارا دیده میشود که ظریف می کوشد خشم ملت ایران را نه به سوی دولت حسن روحانی و نه به سوی علی خامنه ای یا سپاه پاسداران، بلکه متوجه ایالات متحده و کشورهای غربی سازد.
ظریف ادعا می کند که تحریم های آمریکایی بود که موجب شد کمک مالی کشورهای دیگر به ایران نرسد و ایرانیان در سراسر دنیا نتوانند برای هموطنان خود همکاری و کمک مالی بفرستند.
در همان روزی که ظریف اینچنین اتهامات واهی را مطرح می سازد می شنویم که صلیب سرخ جهانی و کشورهای اروپایی و ممالک دیگر مقادیر زیادی کمک مالی و جنسی به ایران می فرستند.
معلوم نیست که اگر از یک سو آنها ادعا کردند که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند پس چگونه است که امروز گناه همه کاستی ها و کجی های خود او را به گردن آمریکا می گذارند و آن را ابرقدرتی میدانند که سخت به حکومت اسلامی ایران آسیب رسانده است.
پرسش در آن است که چه کسی مسئول این مصیبت زدگان ایران می باشد و تردیدی نیست که مسئولان اصلی خود مقامات رژیم هستند. بی تجربگی آنها و اشتباهات آنها و نبود مدیریت و سوء استفاده های مادی و دزدی های کلان.
این ها را نمی توانند انکار یا پنهان کنند.
یک نماینده مجلس شورای اسلامی میگوید که رژیم نیاز به یک عمل جراحی دارد. یک جراحی بزرگ.
دهقان زاده که نائب رئیس فراکسیون نمایندگان ولایی مجلس است یعنی گروه اصولگرای رژیم در دنباله سخنان خود می گوید که جامعه ایران نمی تواند به فساد, ظلم و بی عدالتی تن در دهد و به قله های رستگاری برسد.
دهقان زاده یعنی همین نماینده اصولگرای مجلس به طور علنی می گوید که چندین میلیون نفر از مردم ایران بیکار هستند و اضافه می کند که یک درصدی از جامعه حکومت اسلامی از همه ثروت و امکانات مالی برخوردار است و میلیاردها دلار پول و درآمد دارد و این در حالی که بسیاری از مردم ایران در فقر زیست می کنند و خیابان خواب و گورخواب هستند.
محمد دهقان زاده احساس می کند که کفگیر به ته دیگ خورده است .
او می خواهد که با این انتقاد های گزنده برای خود مصونیت ایجاد کند زیرا احساس می کند که رژیم در حال فروپاشی است و فردا باید ادعا کند که بخشی از رژیم نبوده بلکه از آن انتقاد کرده است.
اگر دهقان زاده راست میگفت و صداقت داشت از این حکومت اعلام کناره گیری می کرد و دیگران را نیز به دنبال خود می کشید.
ولی از یکسو خود اعتراف می کند که فساد و رشوه خواری و دزدی و کلاشی و بی کفایتی و بی عرضه گی وجود دارد و در همان حال باز در حکومت باقی مانده اند و از نعمات آن خود را بهره مند می سازند.
امروز آنها به طور علنی می گویند که از سوی اروپا نیز امیدی و نجاتی برای آنها وجود ندارد و میگویند که باید به طرف همسایگان و شرق روی آورد.
شرق به مفهوم چین و روسیه است. چین و روسیه تاکنون چه کمکی به مردم ایران و تامین اقتصاد این کشور انجام داده اند که هنوز رژیم بتواند به آنان امیدوار باشد و اگر قصد حکومت به همکاری با همسایگان می باشد او باید به اطراف خود نگاه کند و ببیند در بین این همسایگان کدام دوستی برایش وجود دارد.
او درک خواهد کرد که هیچ دوستی در منطقه برای این حکومت وجود ندارد.
اگر از ترکیه آغاز کنیم دولت رجب طیب اردوغان خود را با حکومت ایران در حال رقابت بر سر رهبری جهان اسلام میدانند.
درست است که ترکیه با رژیم ایران در برخی از موارد همکاری دارد ولی رقیب است و تنها به سود خود اقدام می کند.
اگر منظور حکومت از همسایگان افغانستان است به خوبی دیده می شود که افغان ها و دولت کابل به حکومت ایران چه نظری دارند .
اگر منظورشان پاکستان است دولت اسلام آباد با عربستان سعودی دست یگانگی و همکاری داده است و بارها با حکومت ایران سرشاخ شده است.
پاکستان پول های کلان از عربستان دریافت میکند و در هر مورد حکومت ایران زیان وارد می آورد.
اگر سخن از دوستی و همسایه گی با دولت عراق باشد حتی اگر امروز تهران پذیرای نخست وزیر عراق است به خوبی می دانیم که عراق به پول های عربستان چشم دوخته است و از دخالت جمهوری اسلامی ایران دوری می جوید اگر منظور دست اندرکاران رژیم ایران امیر نشینان عرب جنوب حوزه خلیج فارس به عنوان همسایگانی نیست که میتوان به آنها تکیه کرد سخت اشتباه میکند.
همه این همسایگان به حکومت ایران نه تنها پشت کردهاند و دست یاری به سوی اسرائیل و ایالات متحده می دهند تا بتوانند به حکومتی که خواستار سقوط آن ها می باشد بهتر مبارزه کنند و آن را به زانو درآورند.
سیل آمد و نه تنها آبروی آنان را برد بلکه عورت آنها را نیز بیش از پیش عریان کرد.
رژیم دریافت که در منطقه و جهان تا چه حد منزوی می باشد و دریافت که ملت ایران چه نفرت عمیقی به این افراد بی عرضه- دزد و چپاولگر دارد و بهتر است هر چه زودتر حساب خود را از حساب چنین حکومت جابر و ظالمی جدا سازد.