خطر نشناختن صلح و امنیت واقعی
یکی از روش های تبلیغاتی مسئولین حکومتی در ایران این است که به شکل های مختلف به مردمان ساده و بی خبر تلقین کنند که آن ها جزو خوشبخت ترین مردمان خاورمیانه هستند زیرا در سرزمین شان «به برکت اسلام شیعی» و «حکومتی مقتدر» صلح و امنیت برقرار است. آنها مدام ناامنی ها و جنگ های کشورهایی چون سوریه و عراق و افغانستان و یمن و غیره را، که خودشان از مهم ترین عاملین بوجود آمدن و یا گسترش اش هستند، به رخ مردم می کشند و، در عين حال، همه ی اين مصيبت ها را به گردن کشورهای غربی می اندازند.
متاسفانه بخش هایی از اپوزیسیون سیاسی این حکومت نیز، چه در داخل و چه خارج، آگاهانه یا ناآگاهانه، هر آن شخص یا گروهی را که از براندازی یا حتی فروپاشی این حکومت بگوید متهم به «جنگ افروزی» می کنند؛ و یا هر چند وقت یکبار، به هر بهانه ای، با مطرح کردن مساله جنگ و هشدار دادن به کشورهایی که از دید آن ها خیال جنگ با ایران را دارند، به حکومت مسلط بر ایران، در راستای پررنگ تر کردن تبلیغات شان مبنی بر وجود صلح و امنیت در ایران، کمک می کنند.
بدون تردید جنگ زشت ترین و دردناک ترین پدیده ی ضد بشری ست و هر آنکسی که، به هر دلیلی و بهانه ای، بر طبل آن بکوبد از جنس انسان متمدن امروز نیست؛ اما نشناختن و ندیدن صلح واقعی نیز همانقدر خطرناک و ضد بشری ست که خواستاری جنگ.
متاسفانه، یکی از مهمترین زیان های چهل سال حکومت مستبد مذهبی ـ قبیله ای حاکم بر سرزمین مان جلوگیری از شناخت و آموزش آزاد و صحیح مسایل حقوق بشری بوده است؛ مسایلی که در این شش هفت دهه ی گذشته توانسته حتی در کشورهای دیکتاتورزده در جهت شناخت و درک حق طلبی مردمان این سرزمين ها کمک موثری باشد. در این کشورها اگر سخن گفتن از برخی از مفاد اعلامیه حقوق بشر جرم بوده و هست، اما این «ژست» هم وجود دارد که مخالفتی علنی با آن نشود و یا بدلی برای آن نسازند.
نمونه ی برخورد این دو نوع حکومت با اعلامیه حقوق بشر، در افغانستان و ایران به خوبی دیده می شود. یکی در چهل سال گذشته بدترین وضعیت اقتصادی را داشته، سال ها گرفتار جنگ و اشغال نظامی از چپ و راست بوده است، عقب افتاده ترین و تندخو ترین گروه های تروریستی چون طالبان و داعش بختک وار بر سرش افتاده اند اما، از آنجایی که نگاه حکومت موجود (به هر دلیلی) به دنیای پیشرونده ی امروز است، با همه ی عیب هایش مانع حضور و آموزش حقوق بشر در افغانستان نبوده است.
در این کشور، همچون همه ی کشورهای پیشرفته جهان، «اعلامیه ی جهانی حقوق بشر» تنها سند معتبر در ارتباط با حقوق مردمان این دوران است؛ و فعالین حقوق بشر افغانستان، با همه ی سختی ها و مصیبت هایی که افراد متعصب مذهبی و گروه هایی چون طالبان برایشان بوجود آورده اند، به راحتی از آن سخن می گویند و حتی به ترویج و آموزش مفاهیم حقوق بشری مشغول اند.
یکی هم ایران خودمان است که حکومت مسلط بر آن نه تنها اعلامیه حقوق بشر را قبول ندارد و هزاران فعال حقوق بشری را به جرم گفتن از آن به زندان و شکنجه محکوم کرده است، بلکه بدل بدهیبت و تندخویی هم به نام «حقوق بشر اسلامی» ساخته تا دهان مردمان حق طلب را از این طریق نیز ببندد. با آموزش های چنین «حقوق بشر اسلامی» ست که بسیاری از مردمان ما درک شان از بسیاری از حقوقی که به عنوان یک انسان دارند ناچیز است. و چنین است که نمی توانند درک کنند امنیت و صلحی که حکومت و برخی از افراد اپوزیسیون این حکومت از آن سخن می گویند نه امنیت است و نه صلح. بلکه سرپوشی ست بر تبعیض های جنسیتی، فرهنگی، مذهبی و قومی؛ نابرابری ها، نبود آزادی ها. و چراغ سبزی ست برای فساد، فحشای مذهبی، فقر، سرکوب دانش مدرن و امروزی، و بدتر از همه اطاعت از دیکتاتور و دیکتاتوری.
برای دیدن تفاوت های روشن بین «اعلامیه جهانی حقوق بشر» با «حقوق بشر اسلامی» کافی ست به بخشی از سخنان محمد حسین ضیایی فرد، رییس کمیسیون حقوق بشر اسلامی، توجه کنیم که در مقابل خبرنگاران در تعریف حقوق بشر اسلامی می گوید:
«در حقوق بشر اسلامی، مطابق آیات و روایات همه ابعاد انسان مورد توجه قرار گرفته اما حقوق بشر غربی یعنی نگرش حقوق بشر غربی به انسان، مقطعی، عملگرایانه و بدون تعریفی از انسان است». و برای روشن شدن این «تفاوت به نگرش انسان» به «نقش مهم حوزههای علمیه در تبیین مبانی حقوق بشر اسلامی»، اشاره می کند و روحانیتی را که خود سخت ترین سد راه شناخت و به ثمر رسیدن حقوق بشر در ایران است را «تنها پاسدار حقوق بشر و کرامت انسان ها» می خواند.
و سپس ببنیم که همتای افغانی این آقا، یعنی خانم دکتر سیما سمر، رییس کمیسیون حقوق بشر افغانستان، نگاهش درباره حقوق بشر چگونه است.
سمر، به عنوان یکی از زنان استثنایی خاورمیانه شناخته می شود. سمت های زیادی داشته است؛ از وزارت امور زنان گرفته تا عضویت مشورتی دبیر کل سازمان ملل در امورصلح و گزارشگر ويژه سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر سودان. از سال 2011 تا کنون نیز رییس کمیسیون حقوق بشر افغانستان بوده است – همراه با ده ها جایزه ی حقوق بشری از کشورهای مختلف اروپا و آمریکا و کانادا. سخنان این زن در مجلسی که به مناسبت ورود او به بامیان برگزار شده بود و زنان و مردانی که در ارتباط با حضور او و در ارتباط با حقوق بشر و به ويژه زنان صحبت کرده اند نشاندهنده بلوغ و پیشرفت فرهنگ بهره مندی از حقوق بشر است. زنان و مردانی که ممکن است تعدادشان خیلی کم باشد اما راه درست رسیدن به هدف را پیدا کرده اند و مصرانه برای هموار کردن این راه تلاش می کنند.
سمر با این که زنی مسلمان است، تنها راهکار « پایان دادن به خشونت ها، جنگ ها، تبعیض ها و فقر و بدبختی، و پی ریزی و ایجاد آینده ای مبتنی بر صلح، آرامش و رواداری» برای افغانستان را نه در اسلام می بیند و نه در دستورات هیچ پیامبر و امام و پیشوا و روحانی؛ بلکه رعایت ارزش ها و موازین حقوق بشری ی را چاره کار می داند.
او، در سخنانش در بامیان، به نکته ای اشاره می کند که باید درسی باشد برای همه ی مبارزان کشورهای خاورمیانه که برای آزادی و دموکراسی و صلح تلاش می کنند: «صلح تنها قطع جنگ و پایان منازعات مسلحانه نیست، بلکه صلح به معنی تأمین فضایی است که در آن شهروندان به امنیت انسانی پایدار دست یابند و از فقر و خشونت، تبعیض و بی عدالتی رهایی یابند»
از سری یادداشت های آخر هفته