دولت ترامپ؛ دامی که جمهوری اسلامی در آن افتاد


منصور امان

دامی که “نظام” برای ترامپ گذاشت و خود در آن افتاد

زیر فشار تحریمهای آمریکا و جُنبشهای اعتراضی در داخل، ج.ا بی تابانه نه درپی راه حل، بلکه به دُنبال سوراخ فرار است. دوره گردی رسانه ای وزیر خارجه مُلاها در آمریکا و طرح پیشنهاد “تبادُل زندانیان”، ناخُنی است که “نظام” با همین هدف به دیوار می کشد.

وقتی آقای ظریف در نیویورک بسته مُعامله بر سر “زندانیان” را از چمدانش درآورد، انتظار داشت با درجه بالا از سوی مُخاطبانش جدی گرفته شود. به راستی نیز پیشنهاد مزبور از دو زاویه تازگی داشت: نخُست از آن رو که برخلاف موارد مُشابه پیشین که پروسه دادوستد در کانالهای محرمانه جریان می یافت، ج.ا این بار به گونه علنی گروگانهای خود را به بازار می آورد. سپس، “نظام” به اُسلوب تجارت پُرمنفعت خود پُشت کرده و برای “تبادُل” زندانیان، پول یا اسلحه طلب نمی کرد.

کمی بعدتر که فرستاده مُلاها با خط کشی بین اعضای دولت آمریکا و تقسیم آنها به “جنگ طلب” و جنگ گُریز، رویکرد جدید اربابانش را کمی صیقل داد، آشکار گردید که سر بُزُرگ پیشنهاد “تبادُل”، زیر لحاف است. آقای ظریف از دامن این روزنامه به آغوش آن تلویزیون آمریکایی خزید تا اصرار کند که آقایان بولتون و پُمپئو در پی جنگ با ج.ا هستند، در حالی که آقای ترامپ خواهان چنین چیزی نیست.

به این وسیله آقای ظریف همه کارتهای بازی خود را رو کرد و آن چه که روی میز دیده می شد، همانهایی بود که پیشتر با اُروپا بازی شده و یک باخت بُزُرگ را برای رژیم ولایت فقیه رقم زده بود.

با ارایه پیشنهاد “تبادُل زندانیان” به آمریکا، مُلاها وانمود می کنند که آماده مذاکره بر سر موضوعات مورد اختلاف هستند. آنها با این سیگنال، عقب نشینی از رویکرد خود مبنی بر خودداری از مُذاکره با دولت آقای ترامپ را به طرفهایشان اعلام می کنند، همزمان اما شرط می گذارند آقایان بولتون و پُمپئو از این پروسه کنار گذاشته شوند. مفهوم واقعی این خواسته، کنار گذاشتن سیاست “فشار حداکثر” از سوی آمریکاست که دو پایور مزبور نمایندگان برجسته آن به شمار می آیند.

آشکار است که حاکمان جمهوری اسلامی به گونه بلاهت باری به این وسیله در پی ایجاد شکاف در دولت آمریکا هستند و برای تحریک اشتهای آقای ترامپ دانه می پاشند. آنها روی روحیه مُعامله گری این تاجر سابق حساب باز کرده اند و اُمیدوارند با جلب نظر او، شرطهای دوازده گانه کنار رفته و توافُقی در تراز “برجام” روی میز قرار بگیرد که باوجود ضمیمه بودن “جام زهر”، دست آنها را در داخل و منطقه باز بگذارد.

تاکتیک ایجاد شکاف و گذران زندگی در آن را آقایان خامنه ای و روحانی پس از کناره گیری آمریکا از “برجام” نیز به کار گرفتند. در آن هنگام آنان برای دور کردن اُروپا از ایالات مُتحده دست به تقلای سختی زدند و همه تُخم مُرغهای سیاست “پسابرجامی” خود را در این سبد گذاشتند. نتیجه این سرمایه گذاری، یک شکست سنگین بود که دستگاه سیاسی و اقتصادی ج.ا را به کمی بیشتر به قعر بُحران نزدیک ساخت.

این واقعیت که رژیم حاکم بر ایران یک راهکار شکست خورده را در چارچوبی غیرواقعی تر راهنمای عمل خود ساخته، در مرتبه اول بیانگر درماندگی ناشی از فشار تحریمها از یکطرف و مُقاومت و اعتراض جامعه از سوی دیگر است. پیامی که حاکمان کشور به وسیله آقای ظریف ارسال کرده اند، در حقیقت از پا درآمدن زیر این فشار دوگانه است. آنها برای نجات خود به دست و پا افتاده اند و نااُمیدانه ابتدا به ترفند و تاکتیک مُتوسل شده اند.

رهبران ج.ا به خوبی در حال نزدیک شدن به نُقطه ای هستند که آقای ترامپ می خواست آنها را آنجا ببیند؛ پس چرا حالا باید مانعشان شود؟