تصمیم جمهوری اسلامی برای ادامه غنیسازی اورانیوم تا سطح۳.۶۷ درصد و نگهداری آن در خاک ایران، بهجای ارسال و فروشش به کشوری دیگر، نه تنها امکان ادامه حیات برجام را بیش از هر زمان دیگر به زیر سوال میبرد، بلکه به معنای پایان دورانی است که در سال ۱۳۹۲ با ریاست جمهوری حسن روحانی و شعار”اعتدال، تدبیر و امید” آغاز شده بود.
دلیل این وضعیت هرچه بوده، نتیجه چیزی نیست جز بازگشت جمهوری اسلامی به دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد و هنگامی که چهرههای تندرو مخالف مذاکره مانند سعید جلیلی سکان مذاکرات هستهای را در دست داشتند.
حسن روحانی با دادن مهلتی ۶۰ روزه به اروپاییها امیدوار است که بتواند به توافقی جدید دست پیدا کند یا با تهدید به از سرگیری غنیسازی در سطوح بالا، فشار بیشتری بر آنها وارد کند که راه حلی برای دور زدن تحریمهای نفتی و بانکی آمریکا بیابند.
اما اولین واکنشها امید چندانی برای او باقی نمیگذارند که حتی به دورانی بازگردد که به عنوان دبیر شورایعالی امنیت ملی، رهبری مذاکرات هستهای با سه کشور اروپایی را در دست داشت؛ مذاکراتی که به هیچ نتیجهای نینجامید جز آنکه حتی در داخل از سوی رقبا به “خیانت” متهم شد.
به گزارش رادیو آلمان، شش سال پس از تلاش برای لغو تحریمها، اکنون ایران نه تنها با تحریمهای بهمراتب شدیدتری روبهروست، بلکه بیش از هر زمان دیگر خطر یک درگیری نظامی را احساس میکند؛ وضعیتی که برآمده از سیاستهای منطقهای و خارجی جمهوری اسلامی است و اصراری که علی خامنهای و سپاه پاسداران بر پیگیری آن دارند و کسانی چون حسن روحانی، حتی اگر مخالفتی هم با آن داشته باشند، در عمل نشان دادهاند که قادر بر تاثیرگذاری بر چنین سیاستی نبودهاند.
به این ترتیب، نه تنها در داخل کشور دیگر نشانی از آن چهره “معتدل”، “اهل مذاکره و سازش” و “نزدیک به اصلاحطلبان” حسن روحانی و یا همراهانش همچون محمد جواد ظریف باقی نمانده، بلکه در عرصه بینالمللی نیز این باور دولتمردان آمریکایی که در جمهوری اسلامی جناح میانهرو وجود ندارد و تفاوت میان تندروها و تندروترهاست، زمینه پذیرش بیشتری در میان متحدان سنتی آمریکا به رغم همه انتقادهایشان نسبت به سیاستهای دونالد ترامپ خواهد یافت.