25 اردیبهشت روز گرامیداشت یاد فردوسی، شاعر حماسهسرای ایرانی و سراینده شاهنامه
بهارنیوز: زبان فارسی و خردنامه فردوسی در طول سده های متوالی پیوند طولانی و ناگسستنی با یکدیگر داشته اند، به طوری که می توان عنوان احیاگر زبان فارسی را به «فردوسی» نسبت داد و اثر گرانقدر او را شناسنامه و سند هویت ایران عنوان کرد.
حکیم ابوالقاسم فردوسی شاعر و حماسه سرای سده چهارم هجری در کنار حافظ، سعدی، مولوی و خیام از بزرگترین و موثرترین چهره های ادبیات کلاسیک ایران به شمار می رود. فردوسی بیش از هر چیز به خدمات و تلاش هایی که برای حفظ و پاسداشت زبان فارسی انجام داده است، در میان عام و خاص شهرت داشت، به همین جهت 25اردیبهشت بزرگداشت فردوسی به عنوان روز پاسداشت زبان فارسی نیز نامگذاری شده است.
ابوالقاسم حسن منصور مشهور به ابوالقاسم فردوسی در 319 خورشیدی در روستای «پاژ» در شهرستان توس خراسان دیده به جهان گشود. او آغاز زندگی را در روزگار سامانیان و همزمان با جنبش استقلالخواهی و هویتطلبی در میان ایرانیان سپری کرد. شاهنامه معروف ترین اثر این شاعر دربرگیرنده نزدیک به 50 هزار بیت و یکی از بزرگترین و برجستهترین سرودههای حماسی جهان است که سرایش آن دستاورد دست کم 30 سال کار پیوسته این سخنسرای نامدار ایرانی عنوان شده است. شاهنامه فردوسی، سه بخش اساطیری(از عهد کیومرث تا پادشاهی فریدون)، پهلوانی(از قیام کاوه آهنگر تا مرگ رستم و فرمانروایی بهمن پسر اسفندیار) و تاریخی(از پادشاهی بهمن تا پادشاهی یزدگرد) دارد که هر کدام از داستان های این کتاب ارزشمند با داشتن یک هسته مرکزی برپایه حکمت و خردورزی عنوان شده و به بیان حکایت پهلوانی ها، عواطف و احساس های مختلف مردم یک روزگار و نمادهایی از میهن دوستی، فداکاری و جنگ و ستیز پرداخته است.
تاثیرگذاری شاهنامه فردوسی بر ادبیات ایران و جهان امری انکارناپذیر محسوب می شود، از الهام و تاثیرپذیری عطار نیشابوری در کتاب به یاد ماندنی و ماندگار تذکره الاولیا تا ناصرخسرو، سنایی غزنوی، انوری، خاقانی، مولوی، سعدی، اوحدی مراغهای، عبید زاکانی، حافظ، جامی و بسیاری دیگر از شاهنامه بهره بردند. در ادبیات جهان نیز شاهد الهام و ادای دین بزرگان ادبیات و شعر به حکیم ابوالقاسم فردوسی هستیم چنانکه یوهان ولفگانگ گوته (شاعر و نویسنده آلمانی) و ویکتور هوگو (شاعر و نویسنده بزرگ فرانسه) در کتاب های «دیوان شرقی از مؤلف غربی» و «شرقیات» از فردوسی نامبرده و نسبت به او ادای احترام کردند.
فردوسی با سرایش شاهنامه، پایههای زبان فارسی را چنان استوار ساخت که بعد از آن، فراموششدن و از میان رفتنش محال بود. زبانی که ما امروز بدان سخن میگوییم، با اینکه واژگان غیرفارسی زیادی در آن وجود دارد، هنوز فارسی است. زبانی که بنیاد و اساسش را فردوسی و شاهنامه برای ما حفظ کرده اند. این زبان، چنان زنده و در واژهسازی توانمند است که امروز نیز میتواند بهگونهای گسترده از واژگان بیگانه بینیاز باشد.
بنابراین با عنایت به گفته های پیشین نامگذاری روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی به عنوان روز زبان فارسی و پاسداشت آن، بهترین و شایسته ترین اتفاق و تصمیمی بوده که در جهت ارتقای ادب و فرهنگ پارسی گرفته شده است. ایرنا به بهانه روز پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی با «راضیه موسوی» زبان شناس و پژوهشگر فرهنگ و زبان های باستانی ایران گفت و گو کرده است. متن این گفت وگو را در ادامه می خوانیم:
– دلیل شهرت و ماندگاری شاهنامه به عنوان یکی از بزرگترین نوشته های ادبیات کهن فارسی چیست؟
* واژه مادر هیچ گاه فراموش شدنی نیست مثل زبان مادری و مام وطن. آن چیز که با اصل و ریشه ما پیوند دارد، شاید زمانی کمرنگ شود اما هرگز ناپدید نمی شود و پس از مدتی با جلوه بیشتری ظهور می یابد. فردوسی از چیزی حرف می زند که چیستی و هستی ماست، یعنی عشق به مام وطن و زبان مادری. عشقی که هرگز از میان نمی رود. این عشق مشترک به ایران و زبان پارسی سبب جاودانگی فردوسی شده است.
از طرف دیگر شاهنامه تنها یک اثر حماسی نیست که از سر احساسات میهن پرستانه سروده شده باشد، بلکه همچون دایره المعارف بزرگی به شمار می رود که دربردارنده اطلاعات مهمی در زمینه های مختلف از تاریخ، اسطوره و فرهنگ گرفته تا فنون جنگاوری، رموز پهلوانی و علوم و هنرهای گوناگون است. برای جاودان شدن یک اثر و یک شاعر، این ها دلایل خوبی هستند. شاهنامه کتابی است که سینه به سینه نقل و در به روزترین کتابخانه ها و محافل علمی بررسی و تحلیل می شود.
– درباره سبک و ویژگی آثار فردوسی توضیح دهید؟
* درباره اندیشه، جهان بینی و محتوای اثر سترگ شاهنامه در پرسش های پیشین سخن گفتیم اما درباره سبک و ویژگی های ظاهری شاهنامه باید گفت که این اثر پیرو سبک خراسانی و در قالب مثنوی سروده شده و به بیان داستان و حماسه سرایی پرداخته است و باید دانست فارسی نویسی و پرهیز از به کارگیری واژگان عربی از ویژگی های سبک خراسانی و فردوسی بسیار کوشیده است که کمترین استفاده را از واژگان عربی انجام دهد. همچنین شاهنامه دربردارنده آرایه های ادبی گوناگون از جمله جان بخشی به اشیاء، اغراق، ترکیب ها و عبارتهایی کنایی، جناسی، تشبیه، واج آرایی، لف و نشر، ایهام و پارادوکس است که خواندن این کتاب را لذت بخش تر می کند. اگر این ویژگی های سرشار ادبی را در کنار اندیشه های خردورزانه و انسان دوستانه فردوسی بگذاریم، به طور قطع می بینیم که ما با یک شاهکار ادبی یا بهتر بگوییم بهترین شاهکار حماسی جهان روبرو هستیم.
– درباره تاثیرات فرهنگی و ادبی فردوسی بر ادبیات کلاسیک و فرهنگ معاصر ایران چه ارزیابی دارید؟
* فردوسی زمانی شروع به سرایش شاهنامه کرد که به دلیل هجوم اعراب، زبان فارسی از رونق افتاده بود. اگر وی از چنین کار ارزشمند و سترگی دست می کشید، دیگر معلوم نبود که آیا اکنون ما به زبان شیرین فارسی سخن می گفتیم. زمانی که واژگان فارسی به سرعت جای خود را به واژگان عربی می دادند، فردوسی با بینشی خردمندانه به ثبت کلمات اصیل و البته مهجور پارسی پرداخت و مانع نابودی آنها شد. واژگانی که پیش از آن در متون پهلوی و اوستایی بازمانده بود اما تنها موبدان می توانستند آنها را بخوانند. وی همچنین به ثبت تاریخ، اسطوره ها، افسانه ها و فرهنگ های اصیل ایرانی پرداخت و پلی میان ایران باستان و ایران پس از اسلام بنا کرد و باعث شد، گذشته خویش را فراموش نکنیم.
پس از شاهنامه فردوسی، حماسه سرایی در میان ایرانیان رونق بیشتری یافت و حماسه های ارزشمند تحت تأثیر این اثر سروده شد. مانند گرشاسپ نامه اسدی، بهمن نامه وکوش نامه ایران شاه، برزونامه عطایی رازی و… که نام بردن از همه آنها در مجال این گفت وگو نیست. وقتی شاعرانی همچون سنایی، قاآنی، سعدی، حافظ و… در آثارشان برای بیان مفاهیم خود از قهرمانها یا داستان های شاهنامه بهره می گیرند، بی شک شاهنامه منبع شناخت و الهام آنهاست.
– مهمترین اقداماتی را که می بایست جهت پاسداشت زبان فارسی انجام شود، چه می دانید؟
**موسوی: زبان فارسی روزهای سختی را پشت سر نهاده است. بنابر برخی روایات تاریخی در سه دوره زمانی، نوشته های مکتوب زبان فارسی سوزانده شدند و از میان رفتند. نخست در حمله اسکندر رومی به ایران؛ بنابر گفته ابن ندیم در «الفهرست»، تعداد زیادی الواح گلی، چوبی و سنگی که در کاخ آپادانا نگهداری می شد به فرمان اسکندر سوزانده یا به اسکندریه فرستاده شد، همچنین به روایتی 20 هزار چرم گاوی که اوستا بر آن نوشته شده بود، سوزانده شد که در کتابخانه استخر نگهداری می شدند. دوره دوم به مقطع زمانی حمله اعراب به ایران مربوط می شود. آنگونه که در کتاب مقدمه ابن خلدون آمده است، کتابخانه چندی شاپور به دست فاتحین سوزانده و در خوارزم نیز کتاب های مغان نابود شد و مقطع سوم حمله مغولان به ایران بود که آنان نیز کتاب ها را سوزاندند و از نسخه های گرانبها به عنوان سوخت استفاده کردند اما با وجود اینکه زبان فارسی حتی در مقاطعی از رونق افتاد، باز هم به حیات خود ادامه داد. این امر ظرفیت بزرگ زبان پارسی را برای ماندگاری نشان می دهد.
امروزه با بیان مفهوم دهکده جهانی، فرهنگ ها و زبان ها به طرف یکی شدن پیش می روند و همچنین از دیدگاه زبان شناسی، زبان به مرور به سمت ساده شدن حرکت می کند که در این مسیر ممکن است تغییراتی در شکل اصلی زبان ایجاد شود که همگی امری ناگزیر هستند اما در این میان با افزایش حجم تولید فناوری های جدید و ورود نام های بیگانه و خارجی به زبان فارسی چه باید کرد. خوشبختانه ما از طریق متون کهنی که همه به زبان های ایرانی باستان و میانه هستند، امکان دسترسی به گنجینه های ارزشمند واژگان اصیل پارسی را داریم. واژگانی که متخصصان زبان های باستانی و گویش های ایرانی با آنها زندگی می کنند. واژگانی که می توانند جایگزین های شایسته ای باشند برای واژگان بیگانه ای که ناآگاهانه به کار می بریم. از طرف دیگر زبان پارسی، زبانی پیوندی است یعنی از طریق چسباندن پیشوندها و پسوندها به ریشه و ماده می توان واژگان بسیاری تولید کرد و این مانع عقیم ماندن این زبان در تولید واژگان جدید می شود.
در میان متون کهن بازمانده به زبان های باستانی ایران (اوستایی و پهلوی)، به متن های فلسفی، پزشکی، دینی، اخلاقی، کلامی، حماسی، مناظرات، شعر، داستان و… بر می خوریم که نشان از توانایی علمی زبان فارسی دارد. پس می توان استنباط کرد که این زبان از قابلیت های بسیاری برخوردار و بی جهت نیست که از هزاره ها تا کنون جاودان مانده است. باید از متخصصان رشته های مرتبط هم چون فرهنگ و زبان های باستانی ایران، ادبیات فارسی، زبان شناسی، گویش شناسان، فرهنگ نویسان و نویسندگان کمک گرفت و در حرکتی میهنی برای پاسداشت زبان فارسی کوشید. همچنین در اقدامی فراملی ضروری به نظر می رسد که کشورهای وارث تمدن ایرانی و فارسی زبان ها، همدل و همراه برای پاسداشت این زبان تلاش کنند.
– بهترین راهکار برای آشنایی و پیوند نسل جوان با اندیشه و فرهنگ کهن فارسی به ویژه حکیم ابوالقاسم فردوسی چیست؟
* مخاطب امروز دیگر حاضر نیست تا نیمه های شب، زیر نور شمع کتاب بخواند یا برای یافتن کتاب شرق تا غرب را بپیماید. همه به دنبال ساده ترین و راحت ترین راه برای آموختن هستند. از نسل جدیدی که در بستر فناوری های پیشرفته، رسانه های گوناگون و شبکه های اجتماعی رشد کرده است، نمی توان توقع داشت که با همان مشقت و پشتکار پیشینیان، تمام متون کهن را بخواند.
در وهله نخست، بهتر آن است که داستان های شاهنامه را از طریق ساخت پویانمایی ها و فیلم های کوتاه و بلند به نسل جدید عرضه داشت. به وسیله کتاب های داستان، و شعر کودکانه و تصاویر رنگارنگ باید کودکان را با شخصیت های شاهنامه و مفاهیم آن آشنا کرد. با ساخت کلیپ های موزیکال که کودکان آن را دوست دارند بایستی در آنها شوق ایجاد کرد. باید در مدارس از دانش آموزان خواست که داستان های شاهنامه را به صورت تئاتر بازی کنند. اینها سبب می شود نسل جدید، شاهنامه و فردوسی را بشناسند و در سنین بالاتر تصمیم بگیرند این کتاب ارزشمند را بارها و بارها بخوانند.
خوشبختانه در سال های اخیر شاهد افزایش نقالی در میان نسل جدید کودکانمان هستیم که بسیار باعث خرسندی اهالی فرهنگ و ادب نیز شده است. امروزه بزرگترین ابزار، هنر است و در صدر آن، سینما، شعر و موسیقی قرار دارد و نسل جوان گرایش و تأثیر بسیاری از آنها می پذیرد. پس نباید تأثیر این مهم را نادیده گرفت. ساخت اُپرای ارزشمند «رستم و سهراب» به وسیله «لوریس چکناواریان» و پویانمایی «آخرین داستان» از طرف «اشکان رهگذر» برداشتی آزاد از داستان ضحاک و برنده سیمرغ بلورین بهترین انیمیشن جشنواره فیلم فجر و نیز فعالیت های ارزشمند باشگاه شاهنامه پژوهان به بنیانگذاری «کوروش جوادی» نمونه های شایسته این حرکت خوب به شمار می روند.
– دلیل نامگذاری بزرگداشت فردوسی به روز پاسداشت زبان فارسی چیست؟
* در میان شاعران ایران، هر فردی رسالتی را برای خود برگزید. سعدی بار عاشقانه ها و خیام بار فلسفه را به دوش کشیدند. مولانا در وادی عشق و عرفان حیران و حافظ شهره به رندی و عالم سوزی شد اما در این میان بی شک، حکیم ابوالقاسم فردوسی تنها شاعری بود که تمام زندگی خود را وقف احیای زبان فارسی، ثبت تاریخ، فرهنگ و اسطوره های ایرانی کرد، پس چه فردب شایسته تر از او می یابید.
چنان که در شاهنامه می گوید:
بناهای آباد گردد خراب
ز باران و از تابش آفتاب
پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نباید گزند
بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
جهان کرده ام از سخن چون بهشت
از این بیش تخم سخن کس نکشت
نمیرم ازین پس که من زنده ام
که تخم سخن را پراکنده ام