چند ماه پیش وقتی که «پروژه ی ققنوس ایران» شروع به کار کرد کمتر کسی فکر می کرد که این چنین مورد توجه ایرانیان، به ويژه در داخل ایران قرار گیرد. خیلی ها بخش عمده ای از این توجه را مدیون شاهزاده رضا پهلوی، به عنوان مبتکر و پیشنهاد دهنده ی این اقدام می دانند. و برخی نیز پاسخ مثبت شخصیت های برجسته ی علمیِ مطرح در آمریکا و اروپا به این پیشنهاد را، دلیلی بر اهمیت این پروژه تلقی می کنند. اما نباید این اصل مهم را فراموش کرد که، انتخاب زمان درست، برای ارائه ی چنین اقدامی، یا «به هنگام بودن» آن است که بسیارانی را مشتاق و امیدوار به نتیجه ی مثبت پروژه ققنوس کرده است.
هیچ جای تعارف و پنهان کردن نیست که حضور چهل سال حکومتی ضد علم و دانش مدرن و سکولار در ایران بر بسیارانی از مردمان ایران اثر مخربی داشته است.
در ایرانِ امروز علاوه بر توده ها، بخش وسیعی از طبقه متوسط هم که همیشه و در همه جای دنیا ضد واپسگرایی، و موتور اصلی و پشتیبان تحولات مدرن و ترقی خواهانه بوده اند، به دلیل شرایط بد فرهنگی و آموزشی، دانسته یا نادانسته همراه و یا فرمانبردار روش های مرتجعانه ی حکومت شده اند؛ به طوری که به گفته ی برخی از جامعه شناسان و روانشناسان حتی اگر بهترین حکومت ها، هم اکنون و در این شرایط، عهده دار اداره ی امور ایران شود، با مشکلاتی سخت و بازدارنده روبرو خواهد شد.
علاوه بر همه ی ضایعات سیاسی و اقتصادی، آن چه که حکومت مذهبی مسلط بر ایران از نظر فرهنگی برسر مردمان ایران آورده، حتی در مذهبی ترین و عقب افتاده ترین کشورهای جهان امروز هم دیده نمی شود. به راستی در زمانه ی ما کدام حکومتی ست که به طور علنی به جنگ علم و دانش روز برود، کدام حکومتی ست که به طور رسمی دانشمندان مدرن و امروزی اش را خانه نشین کند و یا آن ها را زندانیِ قوانینی کند که نبض شان تنها با ایدئولوژی مذهبیِ حکومت می تپد، و کدام حکومتی ست که تمام تلاش های دستگاه های به اصطلاح آموزشی کشور را موظف کند تا «دروس مکتبی قرون وسطایی» را که جهان متمدن قرن هاست با آن بدرود گفته جانشین دانش امروز بشری کنند؟ حتی کشورهای مذهبی ـ دیکتاتوری چون عربستان درهای برخی از دانشگاه هایش را به روی علم و دانش امروز گشوده و با دعوت از اساتید کشورهای پیشرفته ی غربی برای تدریس دانشجویان، سعی دارد تا تغییراتی عمده در روش آموزشی کشور بوجود آورد. و یا کشورهای جنگ زده ای چون عراق و افغانستان، با همه فقر و گرفتاری هایی که دارند، تلاش می کنند تا از نظر آموزشی به دنیای امروز و پیشرفته نزدیک شوند.
متاسفانه همه ی رویدادهایی که در ایران امروز شاهد آن هستیم، نشان از حضور هیولای عقب ماندگی و جهلی دارد که سایه اش را بر سر ایران و ایرانی انداخته و نیروی تحرک و تغییر و پیشروی را در ایران متوقف کرده است.
در چنین شرایطی همانگونه که دکتر کنگرلو مدیر پروژه ققنوس در سخنان مستدل و دقیق خود در«اولین کنفرانس ققنوس ـ تورنتو» و در ارتباط با دلایل عقب ماندگی و نرسیدن ما به دموکراسی توضیح دادند، برای رسیدن به فردایی روشن، هیچ راهی جز مسلح شدن به سِلاح علم و دانش امروز بشری وجود ندارد.*
اکنون آن چه که گردانندگان پروژه ی ققنوس وعده ی انجامش را می دهند،
ـ اگر به درستی پیش برود، و مثل بیشتر کارهایی که هموطنان ما انجام می دهند، نیمه کاره رها نشود،
ـ اگر اپوزیسیون سیاسی به جای مخالفت با آن، به ققنوسیان به عنوان همراهان کارآمد خود در فردای ایران نگاه کند،
ـ اگر رسانه ها، بدون جهت گیری های سیاسی در انتشارگفته ها و نوشته های دانشمندان فعال در پروژه ی ققنوس سخاوت به خرج دهند،
می توان امیدوار بود که پروژه ی ققنوس کارآتر و نیروبخش تر از هر جنبشی به مردمان وطن مان در رویارویی با هیولای جهل یاری رساند. جنبشی که با، توانمند کردن جان ایرانی به نیروی دانایی، امکان تغییر، و رسیدن به قطار تمدنی که ما سال هاست از آن عقب مانده ایم را میسر می کند.
ژوئن 09
نیاز به توانمند کردن جان ایرانی به نیروی دانایی
شکوه میرزادگی