قرارداد اسماعیل بخشی کارگر زندانی با شرکت «هفتتپه» لغو و حقوقش قطع شد
پس از گذشت چندین ماه از بازداشت دوباره اسماعیل بخشی فعال کارگری، خبرها حاکی از لغو قرارداد و قطع شدن حقوق او از سوی شرکت نیشکر هفتتپه است.
کانال تلگرامی کارگران مستقل هفت تپه روز سه شنبه ۱۱ تیرماه نوشت که کارفرمای نیشکر هفتتپه در ادامه فشار بر اسماعیل بخشی و خانواده او، اقدام به فسخ قرارداد این کارگر زندانی کرده است.
بنابر این گزارش علت فسخ قرارداد آقای بخشی «دستور مقام های امنیتی استان» اعلام شده است.
اسماعیل بخشی از اول فروردین ۹۸ بدون تمدید قرار و بدون تحقیقات جدید در پرونده به صورت غیرقانونی در زندان در بازداشت به سر میبرد.
این فعال زندانی که آبان سال گذشته و در جریان اعتراضهای کارگران شرکت نیشکر هفت تپه بازداشت شده بودند، پس از آزادی اعلام کرد در دوران بازداشت شکنجه شده و تحت فشار «اعتراف اجباری» کرده است. او پس از این اظهارات، برای دومین بار، در اوایل بهمن ماه بازداشت شد.
نامه سپیده قلیان در مورد انتقالش به زندان قرچک ورامین:
زندانی یک تبعیدگاه ضد انسانی هستم
سپیده قلیان، فعال مدنی بازداشتی که طی روزهای گذشته از زندان اوین به زندان قرچک ورامین منتقل شده است، طی نامهای در خصوص انتقالش میگوید، با اینکه خود مسئولین زندان قرچک ورامین نیز از این زندان به شکنجه گاه و تبعیدگاه یاد میکنند، اما پس از تحمل ماهها بازداشت در سلول های انفرادی، بازجویی و انتقال به زندان اوین، انتقال به قرچک ورامین یک خبر بد نیست.
وی همچنین در بخش دیگری از این نامه آشکار کرده است که انتقال وی این “تبعیدگاه ضد انسانی” با تصمیم دادستان و به قصد “تادیب وی” صورت گرفته است.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رادیو زمانه، سپیده قلیان، فعال مدنی که روز دوشنبه ۱۳ خردادماه ۱۳۹۸ از بند زنان زندان اوین به زندان قرچک ورامین منتقل شده است، در نامهای که از این زندان نوشته، به جزییات این انتقال پرداخته و به شرح احوال خود پرداخته است.
این فعال مدنی بازداشتی نامه خود را بدین شکل آغاز کرده است: “صبح روز دوشنبه، ۱۳ خرداد، مسئول بند در زندان اوین من را برای رساندن خبری احضار کرد. خانم مسئول بند سراسیمه و نگران به من گفت که حامل خبری ناگوار است. با وجود اینکه در ماههای اخیر هر روز شنونده اخبار ناگوار بودهام، اما از اینکه این خبر میتواند تصادف اعضای خانوادهام در مسیر دزفول-تهران برای ملاقات با من باشد، به خود لرزیدم”.
وی در ادامه با ذکر اینکه انتقالش به زندان قرچک ورامین خبر بدی نیست، مینویسد: “دنیای زندان دنیای بیخبری است. زندانی در حالی که “هست” در واقع “نیست”، چرا که از آنچه آنسوی دیوارهای زندان میگذرد، غالباً اطلاع دقیقی ندارد. در نتیجه گاهی حتی خبر خوب هم برای زندانی بد است. خاصه آن که آن روز تلفن زندان هم قطع بود. اما خبری که به زعم مسئول بند، بد بود، تصمیم بر انتقال من از زندان اوین به زندان قرچک ورامین بود. زندانی که عموم زندانیان سابق در آن از وضعیت غیر انسانی و تحملناپذیر آن سخن گفتهاند و حتی از دید مسئول زندان هم شکنجهگاه و تبعیدگاه است. اما پس از تحمل زندانهای متعدد، پس از تحمل روزها رنج و بازجویی در انفرادیهای وزارت اطلاعات و پس از انتقال به زندان اوین، انتقال به قرچک ورامین یک خبر بد نیست.
سپیده قلیان در بخش پایانی نامه خود میگوید: “زندان زندان است و زندانی زندانی! خانم مسئول زندان گفت با تصمیم دادستان و برای تادیب من را قرچک ورامین منتقل میکنند. یعنی دستگاه قضایی و نهادهای بالادستی هم دقیقاً میدانند در اینجا چه خبر است: زندانی فاقد هر گونه امکانات اولیه، مملو از فشار و توهین و تحقیر. اکنون که زندانی این تبعیدگاه ضد انسانی هستم، آنچه که از روزهای انتهایی آبان سال گذشته تا امروز بر سرم آمده است را مرور میکنم. بازداشت غیر انسانی، شکنجه، بهتان، انفرادی، پخش اعترافات اجباری، ضرب و شتم و بازداشت خود و اعضای خانواده، زندان، از زندان به زندان، و از زندانی به زندانی دیگر”.