منصور امان
نمایش رئیسی نازل تر از آن است که توهُم زا باشد
زیر خیمه چرکین “نظام”، بر پا شدن غوغای دُزدبگیری رویداد تازه ای به شمار نمی آید. تقویم حیات ج.ا به طور مُنظم شاهد آمد و رفت دوره های “مُبارزه با فساد” بوده که با گرداندن چند همریش سابق در کوچه بازار رسانه ای آغاز و با نوید “خُشکاندن ریشه فساد” پایان یافته است. اینک چنین می نماید که در تازه ترین دور بازی، نوبت به آخوند بدنام، ابراهیم رییسی، رسیده که لکه جدیدی بر این دفتر بیفزاید.
این یک سُنت جا اُفتاده در دستگاه ها و نهادهای ج.ا. است که با جابجایی در راس، سطح نیز تصفیه می شود. رییس جدید با قبیله خود به قُرُقگاه نقل مکان می کند و اعضای بازمانده رییس قبلی یا جارو می شوند و یا به سرنوشت آقای اکبر طبری دُچار می گردند.
وی که مُعاون اجرایی رییس پیشین قُوه قضاییه، آیت الله صادق لاریجانی، و نیز مُدیرکُل اُمور مالی این دستگاه بوده، هم اکنون به اتهام “ارتباطات ناصواب و اعمال نفوذ در پرونده های قضایی” در زندان آقای رییسی بسر می برد.
آیت الله شاهرودی که آقای لاریجانی کلید دستگاه قضایی را از او تحویل گرفته بود، در آغاز دوره ریاست خود با زیر این عُنوان که “ویرانه ای را تحویل گرفته” دست به پاکسازی گُسترده عوامل شیخ مُحمد یزدی و باز کردن جا برای کاشتن افراد مورد اعتماد خود زد. او نیز مُدعی بود که “پرونده های زیادی در ارتباط با مفاسد اقتصادی به جریان افتاده و اموال به یغما رفته زیادی به بیت المال برگشته است”.
جانشین او، آقای صادق لاریجانی، برخی اعضای تیم آیت الله شاهرودی مانند آقای محمود شیرج، رییس نهاد قُوه قضاییه، و ده ها تن از قُضات را برکنار و برخی دیگر که در دستور کارش می گنجیدند همچون آقای طبری را دست چین کرد. او هم وعده داد که “قاطعانه سرچشمه های فساد” را خُشک خواهد کرد
آقای رییسی، قصاب اوین در سال ۶۷ و رییس قوه قضاییه کُنونی، این شانس را دارد که در یک شرایط ایده آل به این پُست نان و آب دار رسیده و به همین دلیل هم دست باز تری در برچیدن بساط قبلی و پهن کردن بساط خود دارد. حاکمیت، رهبران و پایوران آن در نوک حمله و اعتراض جامعه علیه شرایط دُشوار و غیرانسانی زیست و معاش خود قرار گرفته اند. حساسیت توده ها نسبت به توزیع ناعادلانه ثروت و نکبت و انباشته شدن امکانات، برخورداریها، آسودگی و رضایت خاطر در گلوی گُشاد حاکمیت به گونه تصاعُدی افزایش یافته است؛ یک دگرگونی خطرناک ذهنی که اجبار حاکمیت به اقدامات نمایشی و بیرون کشیدن چند بُز از گله ولایت و قُربانی کردن آنها زیر پای جامعه را موجب شده است.
با این همه نمایشی که آقای رئیسی نقش اول آن را بازی می کند، رُسوا و نازل تر از آن است که توهُم زا باشد. تماشاچیان از این دست سیرکها بسیار دیده اند و بازیگران سریال را می شناسند. پرونده تازه ای که به مُوازات رُسوایی آقای طبری گشوده شده، پایه و انگیزه ادعاهای مُبارزه با فساد به سبک رژیم ولایت فقیه را به خوبی آشکار می کند. براساس مُندرجات این پرونده، شهردار پیشین تهران، پاسدار محمد باقر قالیباف، نزدیک به ۶۰ میلیارد تومان پول نقد و چندین پارچه زمین مرغوب به جیب همسرش زیر عُنوان “کُمک به خیریه” ریخته است. با این حال، در کارنامه شهردار سابق این سرقت خانوادگی در ردیف “پول خُرد” قرار می گیرد.
عبرت آموز این است که آقای قالیباف کار خود در شهرداری تهران را با افشای فساد سیصد میلیارد تومانی شهردار پیشین، آقای احمدی نژاد، و عوامل او آغاز کرد!