به گزارش شهروند، این ماجرا بار دیگر نام باغ وحش وکیلآباد را که بیش از نیمقرن پیش به راه افتاده، بر سر زبانها انداخته است؛ باغ وحش وکیلآباد پیشتر از سازمان محیط زیست اخطار گرفته بود، در این مدت بدون مجوز به فعالیتش ادامه میداد و بنا بود بعد از اصلاح وضع دوباره مجوز بگیرد که این توله ببرها تلف شدند. نگاهی به اتفاقات مشابه در مجموعههای دیگر نشان میدهد که این حکایت بیشتر باغ وحشهای کشور است. چنانکه حتی رئیس سازمان حفاظت محیط زیست هم میگوید استانداردهای مجموعههای نگهداری از حیات وحش باید فورا بازبینی شود.
مرداد سال پیش در حالی خبر آمد که هفت تخته پوست و دو جمجمه ببر در باغ وحش وکیلآباد پیدا شده است که مسئولان باغ وحش با سرسختی این اتفاق را تکذیب میکردند. بازرسی دادستانی خراسان رضوی از باغ وحش وکیلآباد، سند خبر مرگ هشت ببر در مشهد بود؛ یک ببر در فروردین ٩٧ و هفت ببر در زمستان ٩٦. حالا هم هفت توله ببر دیگر تلف شدهاند و اینطور که تورج همتی، مدیرکل محیط زیست استان خراسان رضوی میگوید، ٦ توله با عفونت تنفسی و یکی از آنها به دلیل زخمیشدن از سوی مادر تلف شدهاند.
سال گذشته معاون دادستان خراسان رضوی از ماجرای هولناکی پرده برداشته بود: «تنها در زمستان سال ٩٦ هفت ببر در وکیلآباد تلف شدهاند و خلاف نظر مسئولان باغوحش که ببرها بر اثر کهولت سن تلف شدهاند، به نظر کارشناس دادستانی جمجمههای پیداشده جوان بودهاند.»
پوست و جمجمه ببرها اوایل مرداد ٩٧ کشف شدند، اما همان زمان محمد بخشیمحبی، معاون دادستان خراسان رضوی، به رسانهها گفته بود که «مسئولان اداره کل محیط زیست استان خراسان رضوی منکر پیداشدن این موارد شدند، اما طی بازرسی که به دستور دادستانی انجام شد، این موارد تأیید شدند.»
آمار «١٥،١٦» تایی ببرهای این مجموعه در حالی است که تا سال ٩٥ تعداد ببرهای این مجموعه را ٢٠ قلاده عنوان کرده بودند.
حالا همتی، مدیرکل محیطزیست استان خراسان رضوی که در زمان خبریشدن مرگ ببرهای بالغ تنها سه هفته از آمدنش به این اداره میگذشت، میگوید که مرگ توله ببرها عادی به نظر میرسد. او توضیح میدهد: «معمولا وقتی تولههای تازه به دنیاآمده تلف میشوند، اعلام نمیکنیم، چون به طور طبیعی همیشه فقط تعداد اندکی از آنها میماند. در حال حاضر تشخیص دامپزشک عفونت تنفسی برای مرگ ٦ توله عفونت تنفسی و برای یکی از آنها زخمیشدن از سوی مادر اعلام شده است.»
به گفته همتی، این باغوحش سال گذشته، پس از گرفتن اخطار و ابلاغ دستورالعملهای فنی، فضاهای زیستی گونهها را تا حدودی توسعه داده و در حال اصلاح بخشهایی مثل سیستم تصفیه فاضلاب است، اما باز هم «استانداردهای باغوحشی که نیم قرن پیش ایجاد شده، با رویکرد و شرایط امروزه پاسخگو نیست.»
او با توضیح این موارد خبر میدهد که این مجموعه با گذشتن مدت زمان لازم برای اصلاح، به دنبال پروانه بهرهبرداری کامل است: «تا به امروز این باغوحش مجوز نگرفته و درحال حاضر هم مجوزی از طرف محیطزیست ندارد. اما میتوان گفت که بعد از ماجرای ببرهای تلفشده، نظارتهایمان را تشدید کردیم، تمام گونهها میکروچیپگذاری شدند و فضاهای زیستی آنها با دوربین مداربسته از سوی کارشناسان ما رصد میشود. این باغوحش در اردیبهشت ٩٧، در کارگروه ماده ٨ استانداری، وقت یکسالهای برای اصلاح وضع دریافت کرده تا دوباره درخواست مجوز کند. با این همه، تمام فعالیتهایی که برای اصلاح داشته به منزله درستبودن شیوه فعالیت این باغوحش و صدور مجوز از طرف ما نیست. ما با هماهنگی سازمان، بررسیهای فنی را انجام میدهیم و از هیچ کاستی گذشت نمیکنیم. ما با هر گونه خشونت علیه حیاتوحش به هر شکلی برخورد میکنیم و اجازه نخواهیم داد از کارکرد درست باغوحشها در حوزه آموزش و تحقیقات دور شویم.» بر این اساس اداره محیطزیست استان خراسان رضوی درحال بررسی وضع این باغوحش است.
از استاندارد دوریم
عیسی کلانتری در واکنش به خبر منتشرشده درباره باغوحش مشهد میگوید: «استانداردهای باغوحشهای ما واقعا پایین است و سریعا باید ارتقا داده شود. به ما خبر رسیده بود که باغوحش بابلسر هم یک چنین مشکلاتی دارد. کارشناسان در جواب گفتهاند مطابق استانداردهاست و این نشان میدهد که استانداردهای ما اشکال دارد و چنان سطحِ پایین است که آقایان به دنبال ارتقای استانداردها هستند.».
اما حمید ظهرابی، معاون محیطزیست طبیعی سازمان حفاظت محیطزیست میگوید باغوحشها درحال نزدیکشدن به استانداردها هستند و توضیح میدهد که تا پنجسال پیش، بیش از ٧٠درصد باغوحشهای فعال کشور نه استاندارد داشتند و نه مجوز: «از پنجسال پیش برنامه ساماندهی وضع باغوحشها در کشور شروع و مستقیما به باغوحشها ابلاغ شد تا حداقل استانداردها را برای نگهداری حیاتوحش رعایت کنند تا بتوانند مجوز بگیرند. در آن زمان تعدادی از باغوحشها فعالیتشان متوقف شد؛ باغوحشهایی که مجموعههای کوچکی بودند و از سوی شهرداریها اداره میشدند. این میان تعدادی هم تلاش کردند خودشان را به این استاندارد نزدیک کنند.» به گفته او درحال حاضر بخش عمدهای از باغوحشهای کشور به استانداردهای ابلاغشده – یعنی حداقل استانداردها – پایبندند و بر همین اساس مجوز گرفتهاند.
ظهرابی معتقد است بعد از ابلاغ این استانداردها و صدور مجوز، قدم بعدی سازمان حفاظت محیطزیست باید ارتقای استانداردها باشد: «همکاران ما مطابق استانداردهای بینالمللی، استانداردهای جدیدی را طراحی خواهند کرد و ما آن را ابلاغ خواهیم کرد تا از باغوحشها بخواهیم خودشان را با این استاندارد مطابقت دهند. سیستمهای اجرایی ممکن است توان انجام یکباره فعالیتهای اصلاحی را نداشته باشند و این سیاست قدمبهقدم را سازمان محیطزیست در موضوع باغوحشها مورد توجه قرار خواهند داد.»
به گفته او درباره تلفات ببرها در باغوحش مشهد، سال گذشته هم مورد مشابهی مطرح و پیگیریهایی انجام شد و درنهایت مشخص شد تلفاتی که بعد از زایمان ببر اتفاق افتاده، طبیعی بوده است: «در آن زمان همکاران ما بررسی کردند و تذکرهای لازم را دادند. ما به تازگی این خبر جدید را دریافت کردهایم که هفت توله تلف شدهاند و از دفتر حیاتوحش خواستهام که موضوع را به سرعت بررسی کنند. هنوز تحت بررسی است و نمیتوانیم درباره آن اظهارنظر کنیم.»
این حکایت همه باغ وحشهاست
علی کشمیری، فعال حقوق حیوانات مشهد که پیش از این پیدا شدن پوست ببرها و این بار، مرگ تولهها را خبری کرده معتقد است اینها اتفاقاتی نیست که فقط در باغ وحش مشهد رخ بدهد.
او میگوید: «اتفاقی که در مشهد افتاده در باغوحشهای مختلف درحال رخ دادن است. این درحالی است که در بسیاری از مجموعهها یا مثل ارم مرگ گرگهای باغ وحش را توجیه میکنند یا خبر را به کل پنهان میکنند. باغ وحشها بنگاههای کسب و کارند و نه بیشتر. چه با استاندارد بودن تعریف شوند مثل ارم و چه نام دهکده بگیرند مثل باراجین. در هر صورت برای این مجموعهها درآمد اهمیت دارد و کسی که بنگاه اقتصادی دارد، تخلف هم میکند.»
کشمیری باغ وحش بابلسر را بهعنوان یک مجموعه مجوزدار با باغ وحش مشهد که سازمان محیطزیست هنوز مجوزی به آن نداده مقایسه میکند: «نام باغ وحش بابلسر در فهرست مجموعههای مجوزدار آمده، اما باغ وحش مشهد نه. با این حال باغ وحش بابلسر به مراتب وضع بدتری دارد. در دستورالعمل نگهداری حیوانات در باغ وحشها آمده است که فضای نگهداری حیوانات باید شبیه زیستگاه طبیعی آنها باشد، اما شبها در باغ وحش بابلسر، در قفس شیرها یک پروژکتور بالای سرشان روشن است. در کدام زیستگاه طبیعی چنین نوری هست که نگذارد حیوان استراحت کند؟ مارهای باغ وحش صفادشت که بازدیدکنندگان در ازای پول با آنها عکس یادگاری میگیرند، در بستری نگهداری میشوند که تمامش سنگریزه است. آیا مارها در طبیعت فقط روی سنگ میخزند؟ چه کسی به مسئولان این باغ وحش اجازه میدهد که بگذارند بازدیدکنندگان به گربهسانانش غذا بدهند و با آنها عکس بگیرند؟»
او با گفتن این موارد میپرسد چرا سازمان محیطزیست و ادارات استانی این وضع را در باغ وحشها میبینند و سکوت میکنند؟
این فعال حقوق حیوانات، درباره آنچه در مشهد اتفاق افتاده و تکرار شده است میگوید: «این حکایت همه باغ وحشهاست، اما همه مجموعهها کندوکاو نمیشوند و ماجراهایشان در خبرها نمیآید. این نشان میدهد که نظارت باید خارج از محیطزیست اتفاق بیفتد.»
ظهرابی، معاون محیط طبیعی سازمان هم میگوید درباره مجموعههایی مثل باغ وحش هویزه که حیوانات را در دمای بسیار بالای محیط نگهداری میکنند، هشدار داده و از استان درخواست پیگیری کردهاند. کشمیری پیشنهاد میدهد که سازمان حفاظت محیطزیست برای نظارت بر وضع باغ وحشها از فعالان حقوق حیوانات و محیطزیست کمک بگیرد، چرا که درست اتفاقاتی شبیه نگهداری یک خرس قهوهای در دمای ٦٠ درجه باغ وحشی در خوزستان، از سوی همین نمایندهها گزارش شده است. او و همفکرانش پیش از این هم پیشنهاد گزارش وضع باغ وحشها از سوی فعالان به سازمان حفاظت محیطزیست و همینطور انتشار آمار ورودی و خروجی حیوانات در مجموعههای نگهداری حیات وحش را مطرح کرده بودند و راهحلی برای اصلاح وضع باغ وحشها دانستهاند.
مرگ توله ببرها در مشهد و اظهارنظر گروههای مختلف و مسئولان درباره این اتفاق درحالی است که کشتن گرگهای باغوحش ارم، پشتِ خبرِ آمدن شیرهای ایرانی به این مجموعه گمشد. این ماجرا سرانجام با اعلام اینکه گرگهای کشتهشده، گرگاس بودهاند، فراموش شد، اما فعالان حقوق حیوانات همچنان میگویند سندی دراینباره منتشر نشده و به نظر میرسد آزمایشی هم برای اثبات این موضوع انجام نشده است.
سازمان محیطزیست با قاچاق حیوانات چه میکند؟
بیش از ٧٥ باغ وحش و مجموعه نگهداری حیات وحش در ایران وجود دارد، اما باز هم مجموعههایی درحال راهاندازی هستند. راهاندازی یک باغ پرندگان در لویزان یکی از این موارد است که ظهرابی درباره آن میگوید: «این یک باغ پرندگان است که شهرداری متولی آن است و گونههایش را براساس قرارداد و استانداردهایی که ما داریم فقط از مراکز مجاز امکان دارد تأمین کند و اداره کل محیطزیست استان تهران هم نظارت کافی دراینباره خواهد داشت.»
از طرف دیگر بهزودی یک دولفیناریوم در منطقه آزاد انزلی به راه خواهد افتاد، آن هم درحالیکه سازمان محیطزیست برای این مجموعهها ممنوعیت ایجاد کرده و اینکه مناطق آزاد میتوانند مقررات سازمان را دور بزنند و نیازی به مجوز ندارند، محیط زیستیها را خشمگین کرده است.
ظهرابی دراینباره هم میگوید: «در منطقه آزاد انزلی در گذشته یک آکواریوم هم احداث شده که مجوزهای لازم را از سازمان حفاظت محیطزیست دریافت نکرده است. ما برای احداث دولفیناریوم هم تا امروز درخواستی از این مرکز نداشتهایم. مناطق آزاد یک سری اختیارات دارند که در آن چارچوب پیش میروند و همکاران ما در استان گیلان هم در این مورد بسیار معترضند. قرار است که این موضوع را در شورای عالی مناطق آزاد از طریق نماینده سازمان مطرح کنیم.»
فعالان حقوق حیوانات میگویند درحالیکه نظارت بر وضع باغ وحشها چندان سختگیرانه نیست، قاچاقچیان حیات وحش در پشت صحنه این مجموعهها فعالاند. اما سازمان حفاظت محیطزیست چه ساز و کاری برای مقابله با قاچاق حیات وحش در نظر دارد؟ معاون محیط طبیعی سازمان محیط زیست این طور جواب میدهد: «قاچاق حیات وحش، دومین قاچاق پرسود دنیاست. این موضوعِ بسیار جدی همیشه مطرح بوده و ما همه تلاشمان را کردهایم که با اصلاح ساختار سازمان حفاظت محیط زیست جلوی آن را بگیریم. بهطور مثال گونههایی که از قاچاقچیان کشف میشود را بدون قیمت گذاری، در بین باغ وحشهای مجاز توزیع میکنیم. یا وقتی کسانی غیرقانونی حیاتوحش را به کشور وارد کردهاند و از آنها حیوانی کشف شده، تلاش میکنیم به هر شکل ممکن حیوان را به صاحبش برگردانیم؛ اینچنین ابزارهایی کمک میکند قاچاق تا آنجا که ممکن است محدود شود. از طرف دیگر قوانین و مقرراتمان را سختگیرانهتر کردهایم؛ جرایم مربوط به حملونقل، شکار و صید حیاتوحش و خسارات وارده به حیاتوحش را افزایش داده و همه ابزارها را به کار گرفتهایم. یگان حفاظت محیطزیست هم مسائل مربوط به فضای مجازی را با حساسیت رصد میکند و خود ما هم به محض اینکه گزارشی دریافت کنیم، از یگان میخواهیم که پیگیری کند.»
به تازگی موضوع مدیریت فضای مجازی و قاچاق حیاتوحش در جلسهای با فرمانده نیروی انتظامی مطرح شده و قرار است تحت تفاهمی مقابله با متخلفان را جدیتر پیگیری شود. هرچند باز هم اینطور که ظهرابی میگوید قطعا و یقینا نمیتوان بهطور کامل قاچاق را کنترل کرد.