خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، بر اساس آسیب شناسی های اجتماعی اینبار به سراغ موضوع صیغه و و تعدادی از قربانیان آن رفته است.
مُتعِه یا نکاح مُنقَطِع یا ازدواج موقت که به صیغه یا ازدواج انقطاعی نیز معروف است، نوعی از ازدواج در مذهب شیعه است که در آن عقد ازدواج برای مدت معین و محدودی با مهریه ای معلوم، بین زن و مرد بسته میشود و با پایان آن رابطهٔ زوجیت خودبهخود منقضی میشود.
انتقادات بر صیغه بر پایه مواردی چون ایجاد تبعیضهای اجتماعی و حقوقی علیه زنان، مغایرت با باور اکثریت پیروان اسلام، «کلاه شرعی» بودن برای روسپیگری، رواج بیماریهایآمیزشی مانند ایدز، نقض حقوق کودک حاصل از صیغه، ازهمپاشیدن خانوادهها است.
از نظر فرهنگی، در جامعه ایران بسیاری «صیغه» را نوعی «کلاه شرعی» برای روسپیگری میدانند. روسپیگری در ایران جُرم بوده و مجازات شلاق دارد اما خواندن یک متن صیغه از جانب عاقد، آن را شرعی میکند.
منتقدان معتقدند که صیغه موجب ایجاد تبعیضهای اجتماعی و حقوقی علیه زنان میشود. زیرا در قوانین «صیغه» منافع مرد بر منافع زن برتری دارد و میافزایند: “در اینجا فقط لذت جنسی مرد در نظر گرفته شدهاست نه زن. همچنین ازدواج موقت موجب نقض حقوق زنان میشود زیرا در ازدواج موقت، زنان از مردان ارث نمیبرند و مرد ملزم به پرداخت نفقه نیست.”
هرانا برای درک بهتر این موضوع به گفتگو با دو تن از زنانی که به عنوان “زنان صیغه ای” شناخته می شوتد به نامهای هدیه و سحر نشسته است، حاصل این گفتگو را در ادامه مطالعه کنید.
از مادرم یاد گرفتم
هدیه، ۴۴ سال دارد و با دختر ۱۰ سالهاش در شهرک پردیس نزدیک به تهران زندگی میکند.
چرا این راه را برای امرار معاش انتخاب کردی؟
راه دیگری بلد نبودم. پدرم را در بچگی از دست دادم. بروجرد زندگی میکردیم؛ مادرم با من و یکی از برادرهایم به تهران فرار کرد و اینجا چارهای نداشت جز اینکه با ازدواج موقت زندگیاش را بگذراند. من هم وقتی ناچار شدم همین کار را کردم. کاری که همیشه مشتری دارد و خلاف شرع و عرف هم نیست. من دیپلم ردی هستم؛ جایی برایم کار نیست. این تنها راهی بود که به تخصص نیاز نداشت آن هم برای کسی که سابقه اعتیاد دارد.
چطور معتاد شدی و چرا بعد از ترک اعتیاد به این کار روی آوردی؟
۱۵ سالگی ازدواج کردم؛ مادرم نمیتوانست خرج ما را بدهد. شوهرم وضع مالی بدی نداشت اما معتاد به تریاک بود و من هم کم کم درگیر شدم. ۱۷ سال به تریاک اعتیاد داشتم تا اینکه باردار شدم. شوهرم اصرار داشت بچه را سقط کنم اما به خاطر دخترم ترک کردم همه ۹ ماه حاملگی را در بیمارستان گذراندم تا بچهام سالم باشد. بعد از به دنیا آمدن دخترم برای اینکه دوباره درگیر نشوم از شوهرم طلاق گرفتم. به ازای مهریه و حق و حقوق حضانت بچهام را گرفتم و برای همیشه ترکش کردم. دیگر نمیخواستم به آن وضع ادامه بدهم. تا یک سال بعد از طلاقم یعنی تا دو سالگی دخترم شوهرم خرجمان را میداد اما به خاطر دردسرهایی که برایم درست میکرد خودم را گم و گور کردم؛ نمیخواستم دستش به ما برسد. همان موقع با کلاسهای مشاوره برای معتادان آشنا شدم و بعد هم در جلسههای ترک اعتیاد یکی از مردهایی که خودش تحت درمان بود پیشنهاد صیغه به من داد و از آنجا بود که این کار را شروع کردم.
حدود ۸ سال است که صیغه میشوم. با این کار توانستم پردیس خانه بخرم. زندگی خودم و بچهام میگذرد و روی پای خودم ایستادم. این کار مخصوصا برای من که یک دختر در خانه دارد خیلی سخت است. تا وقتی که دخترم بچه بود تلاش میکردم نفهمد که من چطور خرج خانه را میدهم؛ الان یکی دو سالی هست که میداند. هیچ مخالفتی تا امروز نشان نداده اما من میدانم که از این موضوع عذاب میکشد همان طوری که من در کودکی کشیدم و هنوز هم ادامه دارد.
از متقاضیان ازدواج موقت بگو. بیشتر چه کسانی برای صیغه کردن با تو تماس میگیرند؟
در این ۸ سال همه جور مشتری دیدم. وجه اشتراک همه مذهبی بودن است. همه آنها به رابطه جنسی شرعی اعتقاد دارند. میانسالها و پیرها بیشترند اما جوان هم کم نداریم. من به خاطر سابقهای که این چند سال دارم تا حدودی میان کسانی که به دنبال صیغه هستند شناخته شدهام البته در محلههایی مثل نظام آباد و سبلان، چون از آنجا شروع کردم. هر محلهای آدم خودش را دارد. منطقهای که ما کار میکنیم شرق تهران است. مردهایی که به ما مراجعه میکنند اکثرا متاهل هستند البته مجرد سن بالا هم داریم. بعضیهایشان بنا به اعتقادشان میخواهند تنوع داشته باشند. همه جور آدمی را در این چند سال دیدهام از پولدار تا فقیر.
مشتری بچهها را من جور میکنم البته از هیچکدامشان پورسانت نمیگیرم ما مثل خواهریم و زندگیهایمان خیلی شبیه به هم است برای همین بیشتر به هم کمک میکنیم. همیشه مشتری هست خیلی کم پیش میآید صیغه کسی نباشیم البته من یک ماه در سال به بچهها و خودم مرخصی میدهم. این کار خیلی زود آدم را پیر میکند. هر پنج نفرمان اعتیاد داشتیم و امروز ترک کردیم. تحت هیچ شرایطی نمیخواهیم به زندگی گذشتهمان برگردیم. به خاطر سابقه اعتیاد نمیتوانیم کار پیدا کنیم و هیچ کدام هم خانواده درستی نداشتیم تا حمایتمان کند. من بارها برای شرایط زندگی خودم و دوستانم به بهزیستی مراجعه کردم. بهزیستی ما را به خیریهها معرفی میکند که کار زیادی برای آدم انجام نمیدهند. ما از دولت فقط بیمه سلامت گرفتیم که آن هم به درد نمیخورد. ترجیح میدهم خودم کار کنم تا بخواهم از کسی صدقه بگیرم.
اولین بارش سخت بود
سحر، ۴۵ سال دارد و با مادرش در خیابان مدنی (نظام آباد) تهران مستاجر است.
چطور شد که تصمیم گرفتی این راه را برای درآمد انتخاب کنی؟
من، خودم یک بچه صیغهای هستم. مادر من هم مثل مادر هدیه صیغه میشد؛ البته قبل از به دنیا آمدنم. مادرم زن دوم بود و بعد از سالها زندگی از خانه شوهر بیرونش کردند. او هم برای گذراندن زندگی صیغه میشد تا اینکه من را باردار شد. بعد از به دنیا آمدن من دیگر این کار را نکرد و من را با کارگری بزرگ کرد.
من هم مثل هدیه توسط شوهرم معتاد شدم. شوهرم مرد بسیار مهربان و خوبی بود و وضع مالی خوبی داشت. حدود ۶ سال بعد از زندگی مشترکمان معتاد شد و من را هم معتاد کرد. یک دختر ۲۰ ساله دارم که با پدرش زندگی میکند. زندگی بدی در خانه شوهرم نداشتم اما دیگر نمیتوانستم با اعتیاد ادامه بدهم. وقتی تصمیم به ترک گرفتم به توصیه مشاورانم از شوهرم جدا شدم تا دوباره به اعتیاد برنگردم. بعد از طلاقم به خانه مادرم آمدم که او هم با یک حقوق بازنشستگی زندگی میکند. الان حدود ۷ سال است که ترک کردم و ۳ سال است که با هدیه کار میکنم. بعد از طلاقم خیلی تلاش کردم که کار پیدا کنم البته سواد زیادی ندارم و فقط تا سوم دبیرستان درس خواندم اما به خاطر سابقه اعتیادم هر جایی به ما کار نمیدهند. از طرفی هم به خاطر مطلقه بودن خیلی مورد آزار و اذیت قرار گرفتم.
هدیه راهنمای من برای ترک اعتیاد بود؛ خیلی به من کمک کرد تا بتوانم دوباره خودم را از نو پیدا کنم وقتی فهمیدم که چطور خرج خودش و دخترش را درمیآورد خیلی غصه خوردم اما یک شب تصمیم گرفتم من هم با همین روش زندگی خودم و مادرم را بچرخانم.
اولین بار که صیغه شدم خیلی برایم سخت بود. مشتری اول من یک مرد متاهل بود که به خاطر حاملگی زنش با او رابطه جنسی نداشت و من را برای دو ماه صیغه کرد. هفته اول و شبهای اول خیلی سخت بود اما کم کم عادی شد. من تلاش کردم به شکل کار به این موضوع نگاه کنم البته که هیچ وقت برای این کار حال خوبی نداشتم اما حالا بعد از سه سال برایم عادی شده. وقتی میبینم میتوانم کرایه خانه مادرم را بدهم یا کمک خرج خانه باشم این شرایط را تحمل میکنم.
دخترت از این موضوع اطلاع دارد؟
خوشبختانه دختر من با پدرش زندگی میکند و هفتهای یک بار به من سر میزند؛ اصلا دلم نمیخواهد از این ماجرا مطلع شود. من ترک کردم تا او در آینده سرش را بالا بگیرد حالا نمیخواهم یک سرافکندگی دیگر برایش درست کنم. همه کار میکنم تا نفهمد من از چه راهی پول درمیآورم. او فکر میکند سر کار میروم و نمیداند من چه کار میکنم.
نمیدانم تا کی میتوانم این کار را انجام دهم اما فعلا که چارهای ندارم و تا جایی که جسمم سالم باشد این تنها راهی است که میتوانم درآمد داشته باشم. هرچند که درآمد زیادی هم ندارد اما به هر حال خیلی به وضعیت مالی ما کمک میکند. هدیه مشتریها را برایمان پیدا میکند. من بیشتر کوتاه مدت صیغه میشوم؛ از نظر روحی نمیتوانم بیشتر از یک ماه صیغه کسی باشم. به خاطر ترک اعتیاد و تجربههایی که در زندگی داشتم هر چند وقت یک بار افسردگیام عود میکند برای همین من نسبت به بچهها کمتر این کار را انجام میدهم.
ازدواج موقت یا همان کلاه شرعی که سر زنان آسیبپذیر میرود
سه نفر دیگر گروه هدیه و سحر نخواستند درباره تجربههایشان حرفی بزنند. همه آنها زندگی شبیه به هم را از سر گذرانده بودند و علت اصلی که صیغه میشدند کسب درآمد بود.
صیغه نه مسئله امروز بلکه موضوعی ریشه دار و تاریخی به اندازه تاریخ دین اسلام در ایران است که در همه این سالها با بحرانی شدن وضعیت اقتصادی و اجتماعی آمار آن بالا رفته است. از خبر صیغه شدن زنان ایرانی در مشهد تا افزایش سایتهای ازدواج موقت همگی نشان از این موضوع دارند که زنان آسیبپذیر نه فقط در تهران بلکه در تمام نقاط ایران بیشتر در معرض چنین آسیبی قرار دارند. متاسفانه بازار صیغه از سوی حکومت، مذهب و عرف مورد تایید است و بازار آن همچنان گرم است.