منصور امان
نیویورک؛ دوراهی شُرکای “برجامی” برای “نظام”
هنوز رییس جمهور مُلاها بسته “ائتلاف امید” و “ابتکار صلح هُرمُز” را در نیویورک باز نکرده است که شُرکای اُروپایی اش آن را دوباره به چمدانش برگردانند. پیام آنها روشن است: هیچکس در نیویورک وقتی برای تلف کردن با این ژست نابجا را ندارد و دستور کار موضوعی است که در ادبیات رژیم ج.ا به آن “جام زهر” گفته می شود.
یکشنبه پیش (۳۱ شهریور) که وزیر خارجه فرانسه، آقای لودریان، از حمله به تاسیسات نفتی عربستان به عُنوان “یک نُقطه عطف” یاد کرد، هنوز این ارزیابی در سیاست این کشور و مُتحدانش بازتاب نیافته بود. برای این مُهم اما فقط گذشت یکروز کافی بود . آلمان، فرانسه و انگلیس روز دوشنبه در بیانیه مُشترکی سرانجام پس از یک دوره کوتاه تردید و چُرتکه اندازی، ج.ا. را مسوول حمله موشکی و پهپادی به عربستان دانستند.
بی تردید این رویکرد فقط واکُنشی به مانُور وقیحانه رژیم مُلاها زیر نام “صُلح و اُمید” پس از حمله به عربستان نیست، اما لبه تیز آن تلاش حاکمان ج.ا برای فرار از مسوولیت و پیامدهای شرارت موشکی خود را برباد داده است. “ابتکار” اعلام شده از سوی آقای روحانی، در حقیقت یک ضد حمله برای جلوگیری از تشکیل جبهه ای بین المللی علیه آتش افروزیهای اخیر خود است. پرچم “صُلح” رژیم جنگ افروز می بایست در صحنه جهانی برخی را گُمراه و به دسته ای دیگر توجیه لازم را برای مُماشات بدهد و در هر صورت موجب شکاف شود.
این مُحاسبه غلط از آب در آمده و بدتر از آن، “نظام” به گونه غیرمُنتظره ای با پیامد حرکت جنگی خود روبرو شده است. سه شریک “برجامی” آن در بیانیه خود با لحنی هُشدار دهنده افزوده اند که: “زمان آن فرا رسیده که ایران توافُق درازمُدت برای برنامه اتمی و امنیت منطقه از جمله برنامه موشکی خود را بپذیرد.”
این یک دعوت روشن به نوشیدن “جام زهر”ی است که آمریکا از هنگام کناره گیری از “برجام” در برابر رژیم مُلاها گذاشته و از آن به عُنوان یک “توافُق همه جانبه” یاد می کند. اُروپا اگر چه پیشتر در قالب بیانیه های جمعی “جی ۷” بر ضرورت حل محورهای مورد اختلاف تاکید کرده بود، با این حال طرح جُداگانه مُطالبات و در کادر سه شریک “برجامی” مُلاها، به این خواستها اهمیت و رنگ دیگری می دهد. آلمان، فرانسه و انگلیس در بیانیه روز سه شنبه به گونه روشن به طرح آمریکا پیوسته اند و یک گام بُلند از پروژه “نجات برجام” در فُرم و مضمون کُنونی فاصله گرفته اند.
از سوی دیگر باید توجُه داشت که پیشنهاد سه کشور در چه بُرش زمانی روی میز مُلاها قرار گرفته، یعنی در زمانی که رژیم ولایت فقیه به یک کانون استراتژیک تامین انرژی کشورهایی صنعتی حمله بُرده و به این ترتیب منافع این کشورها را به صورت گلوبال آماج تهاجُم خود قرار داده است. حاکمان ایران کام به گام درجه بُحران را به نُقطه ای کشانده اند که استفاده از ابزارهای نظامی برای فرونشاندنش را به گونه جدی در فهرست گُزینه های مشروع قرار داده است.
اُروپا به وسیله این پیشنهاد، راه حل مُسالمت آمیز را در برابر آقای خامنه ای و هم ریشهایش گذاشته است و به آنها نسبت به پُرخطر بودن شرایط هُشدار می دهد. تردیدی نیست که مُدافعان جنگ با رژیم مُلاها پُرشمار نیستند و وزن زیادی نیز برای ترسیم نقشه راه برخورد با آن ندارند. با این همه، فقط یک دستگاه کج فهم و مُتوهم می تواند تصوُر کند که جنگ بازی در یک منطقه استراتژیک بین المللی می تواند تا ابد بدون واکُنش مُتقابل ادامه پیدا کند. این ردیف را نه فقط ضرورت جلوگیری از حمله های مُشابه، بلکه بیم از گُسترش چنین حملاتی در دستور کار خواهد گذاشت.
تشکیل یک جبهه بین المللی علیه جنگ افروزی رژیم ج.ا، آغاز ورود به این مرحله است. رژیم ولایت فقیه برای جلوگیری از آن باید به ابزاری کاراتر از “ابتکار هُرمُز” مُتوسل شود؛ واسطه ای در قواره “جام زهر”!