منصور امان
ستمی که بر تخت روانچی و رُفقایش می رود!
تازه ترین محصول جنگ روانی رژیم ولایت فقیه علیه حریف خارجی و دُشمنان داخلی، راه اندازی تعزیه گرد بستر بیماری سفیر خود در سازمان ملل است. پایوران حُکومت فغان کشان یقه می درانند که دولت آمریکا مانع عیادت آقای ظریف از آقای تخت روانچی شده و به سختی برای گرفتن اشک مُخاطب و نفرین او به تحریم و ترامپ تقلا می کنند.
وزیر خارجه مُلاها در اندوه ندیدن “رفیق چهل ساله اش” در توییتر فیلم درام نشان می دهد و مرثیه کُبرا می نویسد. آقای عراقچی در نقش یک فعال پاسیفیست حقوق بشر پدیدار شده و دولت آمریکا را که “مسائل انسانی را گروگان اهداف سیاسی قرار داده” سرزنش می کند. و سرآخر نوبت به یک مقام ارشد سپاه قُدس، پاسدار امیرعبداللیهان، رسیده که چنگالهایش را فرو ببرد و در ژستی میانه روانه و لطیف، از “رفتار تُندروهای غیرمُتمدن حاکم بر کاخ سفید” گلایه کند.
با این حال به نظر نمی رسد شلنگ تخته اندازی روی محور سفیر مُبتلا به سرطان، یک کُمک تبلیغی مُفید برای “نظام” باشد. ذوق وشوق گرفتن گزک برای کوک کردن تبلیغات خود، به کلی از یاد دستگاه حاکم برده که روی چه نوار باریکی بندبازی می کند و نوسان تبلیغاتی اش روی این رشته، چه نواهای تعادُل بر هم زنی را به غُرش در می آورد.
برای رژیمی که از بیماری و درمان به عُنوان ابزار شکنجه و وسیله قتل سفید مُخالفان و مُنتقدان زندانی اش استفاده انبوه می کند، حتی اشاره ضمنی به این موضوع نیز با شلیک تیر به پای خود برابری می کند. در همان هنگام که آقای ظریف از فراغ همریش نیویورکی اش می نالید، آرش صادقی در سیاهچالهای ج.ا، به سبب جلوگیری عمدی از درمان سرطان یک گام به مرگ نزدیک تر می شد.
او اما تنها قُربانی این سیاست رسمی حاکم بر زندانهای رژیم ولایت فقیه نیست؛ تدبیری ضد انسانی که با قرار دادن زندانیان در شرایط وخیم بهداشتی، تغذیه و اُسکان و به مُوازات آن محروم ساختن آنها از دارو و درمان حتی به هزینه شخصی، از بین بردن یا از کارانداختن اسیران را هدف گرفته است.
جلب ترحُم و مظلوم نمایی از این زاویه در سطح حُکومتی، فقط موضوع را به دلیل پیشینه و شُهرت رُسوای ج.ا، از مساله ای فردی به امری عُمومی بدل کرده، آن را به روز می کند و ابعادی تازه می بخشد.
از طرف دیگر، افشای درمان سفیر حُکومت در یکی از بیمارستانهای مُجهز نیویورک و با بهترین مُراقبتهای پزشکی و دارویی، شاهد تازه ای از ریاکاری حاکمان ج.ا ارایه کرده است. آنها در حالی که علیه آمریکا رجز جنگی می خوانند و مردُم را به “صبر و ایستادگی” در برابر عوارض سیاستهای جُنون آمیز خود دعوت می کنند، همزمان برای حفظ جان گرانبهای شان به “دُشمن”ی که مردُم را از آن برحذر می دارند، پناه می برند و از هیچ ولخرجی برای درمان خویش دریغ ندارند.
آقای تخت روانچی که در سازمان ملل بیانیه های جنگی و حماسی در باب مُبارزه با آمریکا و مُقاومت می خواند، حاضر نیست حتی به طور نمایشی هم در کنار بیماران سرطانی کشور بستری شود؛ همانها که او و همریشانش فقط برای تبلیغ علیه تحریمها و هوچی گری به یادشان می افتند و به اسم داروی آنها، چوب بستی، آب پنیر و پورشه حلبی وارد می کنند.
نه آرش صادقی و نه بیماران سرطانی سهمی از دلسوزی و بیمارنوازی حاکمیت نمی برند. ژست آقای ظریف و شُرکا سیلی جانانه ای است که به صورت خود نواخته اند.