منصور امان
هُشدار اُروپا به رژیم ج.ا مبنی بر خُروج از برجام، دو واقعیت را آشکار کرد: نخُست آنکه آقای خامنه ای و همدستانش همه کارتهای خود را در قُمار هسته ای بازی کرده و سوزانده اند و اکنون در حال آن هستند که دست خالی میز را ترک کنند. سپس، “نظام” خود را به یک بُن بست دو سر باخت رانده که ابزارهای قُدرت آن (نظامی و هسته ای) تحت این شرایط فقط می تواند علیه خودش عمل کند.
آقایان خامنه ای و روحانی درگیری در زمین هسته ای را با پندار باطل باجگیری از اُروپا آغاز کردند. این طرح خود از بی پایه درآمدن یک ارزیابی غلط دیگر سرچشمه می گرفت؛ حاکمان ج.ا آسوده خیال به جنگ آمریکا و تحریمهایش رفتند، چون حساب بی پُشتوانه ای روی شکاف اُروپا و آمریکا و یله دادن زیر چتر حمایتی بروکسل باز کرده بودند.
وهم بودن انتظار تضاد یا رقابت قُطبهای مالی – صنعتی جهان بر سر رژیم شرور ج.ا زمانی بر دستگاه حاکم آشکار گردید که دیگر تنگ و فشُرده به تله تحریم افتاده بود و به همراه خود کشور را نیز به قعر کشیده بود. در این نُقطه رژیم ولایت فقیه برای بُرون رفت از تنگنا، پرونده ماجراجویی هسته ای اش را دوباره به جریان انداخت تا به وسیله یک تهدید امنیتی از اُروپا باج بستاند و روزنه ای برای تنفُس سیاسی و نفتی تلکه کند. هدف دیگر حاکمیت، کشاندن درگیری به زمین هسته ای و کم رنگ کردن محورهای دیگر اختلاف به وسیله ترسیم چشم انداز بُمب اتُمی و رقابت هسته ای در منطقه بود. این بلوف در صورت موفقیت می توانست در انتها به توافُق هسته ای دیگری بدون دربرگرفتن جدی بُحرانهای فعال دیگر راه یابد.
زمان بندی نقض توافُق وین (برجام) به گامهای ۱، ۲، ۳، ۴ و جُز آن از یکطرف بیانگر اُمید حاکمیت به تاثیرگُذاری حرکت خود و از طرف دیگر هراس از خشمگین ساختن اُروپا و به هم خوردن بازی داشت.
نزدیک به شش ماه پس از به کار گرفتن این تاکتیک، کارنامه “نظام” به گونه سهمناکی خالی از نتیجه است. اُروپا نه حاضر شده برای مُلاها تحریمها را “دور بزند” و نه تمایُل دارد به طور یکجانبه و در حالی که آنها تن به نرمش نمی دهند، از جیب خود هزینه بُحران سازی شان را بپردازد. تنها دستاورد آقایان خامنه ای و روحانی، تیره ساختن مُناسبات با شُرکای هسته ای خود و نزدیک کردن رویکردهای آمریکا و اُروپا در موضوعهای هسته ای، منطقه ای و موشکی بوده است.
همزمان نباید از یاد برد که هزینه آزمایش هوسبازیهای عقیم و مُخرب حاکمان کشور را مردم ایران با تشدید گام به گام شرایط زیست و معاش خود پرداخته اند و این تنها نُقطه ای است که سیاست شانتاژ و گروگانگیری “نظام” تاکُنون موفق بوده است.
تهدید اُروپا به خُروج از “برجام”، انتهای راهکار اخاذی را در برابر چشم رژیم ولایت فقیه ترسیم کرده است. “نظام” اکنون دو راه حل دارد: یا در تنها مسیر واقعی و عملی یعنی دست کشیدن از شرارتهای بحران زای خود گام بزند یا تاکتیک نابخردانه و بی فرجام دیگری بیاندیشد با ریسک بُزُرگتر! نتیجه در هر دو صورت برای رژیم ولایت فقیه باخت است، اولی فوری اما با هزینه کمتر، دُوُمی با تاخیر و خسارت بیشتر!