چرا ایران، امروز بالاترین آمار مهاجرت مغزها را دارد؟
تا سال 57 مهاجرت از ایران نزدیک به صفر بوده است
محسن صفاییفراهانی میگوید: همه گزارشهای بینالمللی نشان میدهد که در سالهای 57-1330، مهاجرت از ایران نزدیک به صفر بوده است. میتوان گفت که در دهه اول انقلاب عدهای به خاطر حوادث انقلاب یا عدهای به خاطر جنگ از کشور رفتند. اما بعد از آن چه؟ چرا در سالهای 68 تا امروز بالاترین آمار مهاجرت مغزها را در گزارشهای بانک جهانی ایران دارد؟
این این فعال سیاسی به روزنامه ایران گفت: نمیتوان امیدهای واهی در جامعه ایجاد کرد، بدون آنکه زیرساختهای آن امید فراهم شده باشد. اگر این زیرساختها فراهم شود، مطمئناً جامعه به سمت توانمندی و استفاده از ظرفیتهای خود خواهد رفت، در غیر این صورت با مهاجرتهای گستردهتر روبه رو میشویم و این آفت جامعه است. آنچه امروز نگرانکننده است، همین مهاجرت گسترده است، مهاجرت مغزها بیشتر از فرار سرمایه جای توجه جدی دارد.
وی افزود: چند سال پیش وزیر مهاجرت کانادا گفته بود که ایرانیان با صدور نیروی انسانی، بیشترین سرمایه را به کانادا منتقل میکنند. این حرف به این معنی است که میلیاردها دلار نیروی فکری را به آن سوی دنیا صادر کردیم! این مغزها ارزشی ندارد؟! این مغزها هستند که میتوانند برای این کشور در همه زمینهها موقعیت خلق کنند. وقتی اینها از دست میروند، آسیبی که کشور میبیند، به مراتب از دلارهایی که از کشور بیرون میروند، بیشتر است.
سخنان شنیدنی خامنه ای در باره فرار نخبگان
خامنه ای هفته گذشته در جمع شماری از دانش آموختگان گفته بود: جریانی در کشور نخبگان را از ماندن در ایران دلسرد میکند.
خامنه ای گفت: یک جریان بددل و بدخواه که متأسفانه در داخل دانشگاهها نیز حضور دارد، اصل جهش علمی کشور را که یک واقعیت عیان است، انکار و تلاش میکند با القاء اینکه هیچ اتفاق علمی مهمی رخ نداده است، مردم را دچار تردید و نخبگان را ناامید کند، اما شما در مقابل این جریان هرگز مأیوس نشوید.
این در حالیست که بهارنیوز در گزارشی نوشته: نفَس دانشگاه در ایران به شماره افتاده است و دیگر رمقی برای او نمانده است و اگر نیک بنگریم گویی مرگ دانشگاه فرا رسیده است. دانشگاهی که زمانی مولد، پویا، زنده و موتور محرکه جامعه بوده است و قرار بود از طریق تربیت و تولید انسان سوژه محور، متفکر و خلاق زمینه و بستر توسعه همه جانبه باشد اکنون اما بسان بیماری در حال احتضار شده است که گویی نفسش به شماره افتاده و آرام آرام به مرگ نزدیک میشود.
این منبع نوشت: بیراه نیست اگر گفته شود که کسانی و نهادهایی در جامعه خواهان مرگ دانشگاه بوده و از این بابت هیچ نگرانیای به دل راه نمی دهند، چون دانشگاه را پدیده ای غربی دانسته و حتی آن را موجود مزاحمی تلقی میکنند و اگر به زبان نیاورند اما در دل میگویند: چه بهتر که دانشگاه نباشد!