منصور امان
ماموریت غیرمُمکن عمران خان
پس از ابتکار بی نتیجه نخست وزیر عراق، حال نوبت به همتای پاکستانی او رسیده تا در بُحران یمن به میانجیگری بین رژیم ولایت فقیه و عربستان سعودی بپردازد؛ تلاش صُلح جویانه ای که در هر دو مورد با استقبال گرم ج.ا روبرو گردیده، زیرا آن را پوشش خوبی برای پنهان کردن سیاست توسعه طلبانه و تنش زای خود زیر ماسک صُلح طلبی و مُشکل گُشایی ارزیابی می کند.
سرانجام میانجیگری آقای عادل عبدالمهدی که با رفت و آمد بین تهران و ریاض و پوشش تبلیغاتی گُسترده ای نیز همراه بود، هرگز آشکار نشد. انتظار نمی رود سفرهای آقای عمران خان هم سرنوشت بهتری داشته باشد.
بی تردید این فرجام نامطلوب از نبود مهارت دیپلُماتیک یا کم خرجی میانجیها سرچشمه نمی گیرد، مساله این است که رژیم مُلاها علاقه ای به حل بُحران ندارد، بیش از همه به این دلیل که یمن فقط قطعه ای از پازل بُحران منطقه ای آن است و پایان جنگ نیابتی و آشوب در این قسمت، بدون توقُف نیروی مُحرک سیاسی و فرقه ای که بُحران را پیش می راند، مُمکن نیست.
جوهره این رویکرد را در شرطی که آقای خامنه ای “برای پایان جنگ یمن” در برابر نخُست وزیر پاکستان گذاشت می توان به روشنی مُشاهده کرد. وی پایان جنگ را به “نحوه دُرُست” آن مشروط کرد که چیزی کمتر یا بیشتر از به رسمیت شناختن مُداخله رژیم او در این کشور و جایگاه ویژه دست نشاندگانش در دستگاه های سیاسی و نظامی آن به سبک حزب الله لُبنان نیست. ناگفته پیداست که هیچکُدام از طرفهای مُخاطب ج.ا، زیر بار چنین شرطی که در اساس جنگ یمن جنین مُستقیم آن است، نخواهد رفت.
ژست دیگر ج.ا برای وانمود علاقه به پایان بُحران کمتر از شرط یاد شده بی محتوا و خارج از موضوع نیست. آنچه که ج.ا به عُنوان “طرح چهار ماده ای” از آن یاد می کند و آقای خامنه ای در دیدار با آقای عمران خان نیز برای اثبات صُلح دوستی خود بدان استناد کرد، در حقیقت چیزی فراتر از یک مانُور نمایشی نیست و در صحنه عمل، رژیم ولایت فقیه مانعی بر سر راه تحقُق یک یک بندهای آن است. “گفتگوهای یمنی – یمنی” و “تشکیل یک دولت فراگیر” دُرُست همان پروسه ای است که پیش از آغاز جنگ یمن در حال انجام بود و بُنیادگرایان حوثی با تشویق و پُشتیبانی رژیم مُلاها آن را مُختل ساخته و سپس با کودتای نظامی فرآیند جدیدی را به جریان انداختند که نتیجه آن امروز در برابر دید همگان قرار دارد.
بُحران منطقه ای ج.ا راه حل جداگانه ندارد و ابتکارهایی که در این راستا شکل می گیرد، عُمر کوتاهی دارد و بیشتر به مصرف تبلیغاتی جنگ طلبان ج.ا می رسند. تنها راه حل واقعی، پایان دادن به مُداخله گری و توسعه طلبی فرقه ای و کنار گذاشتن طرحهای جُنون آمیز “هلال شیعی” و “صُدور انقلاب” است؛ ضرورتی که میانجیگری آقایان عمران خان و عبدالمهدی خود را از سایه سنگین آن نمی تواند برهاند.