عربستان، پوتین را از رژیم ایران جدا می‌کند؟


عربستان و امارات پوتین را از جمهوری اسلامی جدا می‌کنند؟

احمد زیدآبادی در یادداشتی در كانال خود نوشت: در حالی که افکار عمومی منطقه پیگیر حمۀ نظامی ترکیه به شمال سوریه و توجه رسانه‌های ایرانی بر ماجرای بازداشت روح‌الله زم متمرکز بود، سفر ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه به عربستان و امارات، توجه لازم را به خود جلب نکرد.

پوتین در سفر به ریاض و ابوظبی قراردادهای چند میلیارد دلاری با عربستان و امارات به امضا رساند و به همین جهت، سفرش عمدتاً از منظر اقتصادی مورد پوشش برخی رسانه‌ها قرار گرفت. این در حالی است که از نگاه من، سفر پوتین به دو کشور عربی حوزۀ جنوبی خلیج فارس جنبۀ سیاسی و امنیتی پررنگی داشت به طوری که امضای قراردادهای اقتصادی، در پرتو آن، اهمیت پیدا می‌کند. در حقیقت، صورت مسئله این است که چرا رهبران عربستان و امارات در شرایط کنونی منطقه، آغوش خود را به گرمی به روی پوتین گشودند و زمینۀ گسترش تجارت و همکاری اقتصادی و سرمایه‌گذاری مشترک با روسیه را فراهم کردند؟

روشن است که عربستان و امارات به دلیل نوع اقتصادشان، مزیت خاصی برای خود در توسعۀ روابط اقتصادی با روسیه نمی‌بینند و در این زمینه بیشتر منافع مسکو را در نظر دارند. بنابراین، انگیزۀ عربستان و امارات از امضای قراردادهای چند میلیارد دلاری با پوتین نه اقتصادی بلکه بیشتر سیاسی و امنیتی است. به عبارت دیگر، ریاض و ابوظبی در ازای گسترش همکاری اقتصادی با مسکو، نوعی حمایت سیاسی و امنیتی از پوتین طلب می‌کنند و به نظر می‌رسد پوتین نیز این معامله را پذیرفته است.

واقعیت این است که عربستان و امارات پس از حمله به تأسیسات نفتی آرامکو نسبت به تأمین امنیت خود نگران شده‌اند. آنها که این حمله را به ایران نسبت دادند، ناگهان با این واقعیت روبرو شدند که حتی اگر قرار باشد آمریکا در جهت حمایت از آنها با جمهوری اسلامی وارد جنگ شود، پیامدهای چنین جنگی دامن اقتصاد آنها را خواهد گرفت و ویرانی گسترده‌ای به بار خواهد آورد. به همین علت، آنها از را‌ه‌حل نظامی در برابر ایران که ظاهراً دوره‌ای به آن می‌اندیشیدند، فاصله گرفتند و به راه حل سیاسی گرایش پیدا کردند.

راه حل سیاسی از نظر آنها البته تغییر بنیادین سیاست منطقه‌ای جمهوری اسلامی و سازگاری آن با نظم مورد نظر آنان است. این همان چیزی است که ایالات متحده در پی آن است، اما ظاهراً از نظر سعودی‌ها و اماراتی‌ها بدون همکاری مسکو این هدف به راحتی قابل تحقق نیست. روسیه پس از دخالت‌اش در بحران سوریه، روابطی با ایران برقرار کرده است که از نگاه بیرونی، نفوذ سیاسی مسکو بر تهران تلقی می‌شود. در واقع عربستان و امارات خواهان استفادۀ پوتین از این نفوذ در جهت “سر به راه کردن جمهوری اسلامی” هستند. پوتین هم به نوبۀ خود از این موضوع، هم به جهت افزایش پرستیژ بین‌المللی روسیه و هم برای کسب منافع اقتصادی از طرف‌های ثالث، استقبال می‌کند.

با این حال، روسیه برای ایفای چنین نقشی، مجبور است از موضع حمایت از ایران به سمت اعمال فشار علیه آن چرخش کند تا جمهوری اسلامی در برابر برخی بحران‌های منطقه‌ای مانند یمن، سوریه، فلسطین و ضرورت حفظ امنیت عربستان و امارات در هر شرایطی، انعطاف نشان دهد. با این حساب، روسیه باید طرح‌های بزرگی برای منطقه در سر داشته باشد. این طرح‌ها اگر حمایت کشورهای عرب منطقه و احیاناً اسرائیل را با خود داشته باشد، به مذاق ترامپ هم ناخوش نخواهد آمد. به نظرم در ایالات متحده، شخص ترامپ بی‌میل نیست که حل بخشی از گرفتاری‌های خاورمیانه به دوش روسیه بیفتد.

با این همه، کل ماجرا در گرو پاسخ دقیق به دو پرسش است، نخست اینکه نفوذ روسیه بر ایران تا چه اندازه است؟ و دوم اینکه روسیه در طرح‌های احتمالی خود تا چه اندازه منافع جمهوری اسلامی را در نظر می‌گیرد.

به نظرمن، در مورد نفوذ واقعی روسیه بر ایران اغراق می‌شود. ماهیت جمهوری اسلامی اساساً با پذیرش نفوذِ قدرت‌های خارجی به گونه‌ای که سمت و سوی سیاست‌هایش را تعیین کنند؛ سر سازگاری ندارد.

با این حال، در مصاف بین ایران و کشورهای غربی، روسیه از معدود متحدان جمهوری اسلامی است که درافتادن آشکار با آن، سبب انزوای شدید تهران می‌شود. بنابراین، توانایی اعمالِ فشار روس‌ها بر ایران، در این شرایط خاص غیر قابل انکار است. در مورد پرسش دوم، به نظرم روس‌ها منافع ایران را در مجموع متفاوت از نگاه بخشی از حاکمیت ایران، تعریف می‌کنند! این موضوع کمی پیچیده است و بعد واگذار می‌شود.