منشه امیر
پس از نعلین، اکنون صدای چکمه سپاه به گوش می رسد
ربودن روح الله زم و آوردن او به ایران، صرفنظر از شیوه اجرایی آن، برای حکومتی که همیشه دو یا چند جناح متنازع داشته، یک زمین لرزه بزرگ سیاسی بود که پس لرزه های آن را در هفته ها و ماه های آینده احساس خواهیم کرد.
او یک فرد ساده نبود، بلکه مهره ای از شطرنج رژیم بود که از طریق خبر رسانی، قصد داشت یک جناح حکومتی را تقویت کند و زشتی ها و کژی های جناح دیگر را آشکار سازد.
آن گروه دوم، سپاه پاسداران بود که ماموریتش سرکوب گروه انتقادگر و جوینده راه دیگر حکومتی، همان جناح موسوم به اصلاح طلب است.
روح الله زم از جمله صدها هزار نفر افرادی بود که در تابستان ۸۸ در تظاهرات خیابانی شرکت کردند و خواستار مهار کردن جناح علی خامنه ای و سپاه پاسداران شدند.
او را به زندان اندختند و شکنجه کردند که چرا خواهان تغییرات و اصلاحاتی در حکومت است. و او از ایران فرار کرد و از فرانسه پناهندگی گرفت و به مبارزه از آن میدان ادامه داد.
این برای حاکمان رژیم یک دردسر بزرگ به وجود آورد.
حاکمان، نه به مفهوم رئیس جمهوری و گروه اطراف او. آن ها که اختیاراتی ندارند و کاره ای نیستند.
حاکمان واقعی در ایران، امروز در دست سپاه پاسداران است که علی خامنه ای را وسیله قرار داده تا هدف های خود را پیش برد و خامنه ای، صلاحش ایجاب می کند که از این گروه حمایت کند، تا از حمایت متقابل برخوردار گردد.
در فضای سیاسی ایران، که توانایی ها و شایستگی های علی خامنه ای سخت زیر سؤال رفته، و او را به عنوان سرکرده مصیبت کشور می شناسند، و خواهان برکناری او هستند، و حتی حسن روحانی نیز آشکارا سیاست های خامنه ای را به چالش می کشد و علیه آن سخن می گوید. خامنه ای بدون برخورداری گسترده از حمایت سپاه پاسداران، نمی تواند بر کرسی قدرت همچنان تکیه زند.
بنابراین، سپاه و خامنه ای به هم نان قرض می دهند:
این یک از آن یک حمایت می کند و آن یک چتر حمایت خویش را بر سر این یک می گستراند.
یک کانال تلگرامی از پاریس، خار چشم می شود و مطالبی انتشار می دهد که تنها ،عوامل درون حکومت به آن دسترسی دارند.
یعنی جنگ قدرتی در گرفته، که کانال “آمد نیوز” جنگ افزاری در دست یک گروه علیه گروه دیگر است و باید آن را خنثی کرد.
سپاه پاسداران، که فعالیت خود را در همه زمینه های غیرنظامی و غیرامنیتی و امور اقتصادی و فرهنگی و کمک رسانی به سیل زدگان و غیره گسترش داده، در این جنگ قدرت، تصمیم می گیرد که یک حربه برنده رقیب را خنثی کند و آن را از دستش بیرون آورد.
سپاه، طرح فریب دادن روح الله زم و ربودن و آوردن او به ایران را بسیار محرمانه و به تنهایی آماده ساخت و وزیر اطلاعات رژیم کوچکترین اطلاعی از این جریان نداشت و نباید می داشت.
اجرای این طرح، جنبه یک کودتای سیاسی داشت و باید تا آخرین مرحله پنهان می ماند تا مبادا جناح رقیب، از آن بو ببرد و آن را خنثی سازد.
حالا که این قضیه تمام شده و زم به دام افتاده است و به شدت تخلیه اطلاعاتی می شود، حتی جناح رقیب نیز از چپ و راست پیام های تبریک صادر می کند: از رئیس دولت گرفته تا وزیر اطلاعات که به حریم او تجاوز شده و شاید هم خودش یکی از قربانیان آینده این رویداد باشد.
همه را ناچار ساختند به سپاه تبریک بگویند و سوء ظن را از خود دور سازند و چنین ادعا کنند که با روح الله زم ارتباطی نداشته و رفتار او را باطل می دانند.
در زبان های غربی، برای تعریف وضعی که در ایران، پس از دستگیری پایه گذار آمد نیوز ایجاد گردیده، اصطلاحات بسیار رایج است: آن را “سربریدن های زنجیره ای” و یا “شکار ساحران” می نامند.
به گونه ای دیگر، همانند دوران استالین در اتحاد شوروی، دست به پاکسازی سیاسی می زنند و شمار زیادی از افرادی را که در خط رهبر حکومت نبودند، یکی پس از دیگری، از صحنه خارج می کنند.
احتمالا، این همان شیوه ای است که از این پس سپاه پاسداران خواهد توانست با بهره گیری از آن، رقیبان خویش و یا کسانی را که در راه رسیدن به هدف های جاه طلبانه اش مانع ایجاد می کنند، از سر راه بردارد.
به آسانی توانستند محمود احمدی نژاد را خاموش کنند و دهان او را در حدی ببندند که او اکنون برای مردمان کشورهای دیگر و حتی اهالی محله ای در شیکاگوی آمریکا دل می سوزاند و سینه چاک می دهد تا به محنت مردم ایران، هموطنانش، نپردازد که برایش دردسر ساز خواهد شد.
حسن روحانی را نیز با این شیوه خاموش کردند که برادرش را راهی زندان ساختند، تا هر روز او را به یاد داشته باشد و دست از پا خطا نکند.
همین شیوه را علیه خدابیامرز اکبر هاشمی به کار بردند که دختران و پسرانش را مورد تعقیب حکومتی قرار دادند و برای آن که کاملا خاطر جمع شوند، خودش را هم از داخل استخر به عالم باقی فرستادند.
تردیدی نیست که سپاه پاسداران می خواهد رهبری آینده ایران را به دست گیرد و یک کره شمالی دیگر در ایران به راه اندازد.
حکومت در هر زمینه به بن بست رسیده و خیزش همگانی همانند شمشیری بالای سر آن ها تکان می خورد و هر لحظه ممکن است فرود آید و بنابراین، آنان هرگونه تعارف و تظاهر را می خواهند کنار گذارند و از جمله نمایش مسخره دموکراسی و حکومت مردمی را بدور ریزند و حکومت نظامی اعلام کنند تا آسان تر بتوانند زبان ها را ببرند و دهان ها را ببندند.
چنین رژیمی، با ایجاد بحران های مداوم منطقه ای، می تواند همه دنیا را به دشمنی علیه رژیم وادارد و انزوای کامل به وجود آورد.
این دقیقا همان هدفی است که سپاه پاسداران می جوید: وقتی انزوای کامل برقرار باشد، آسان تر می توان بر مردم حکومت کرد و باورهای مذهبی را به اجرا گذاشت و به آمدن مهدی موعود شتاب بخشید.
خمینی آرزو کرده بود که ای کاش می شد یک دیوار چین به دور ایران به وجود آورد تا از تاثیرات خارجی برکنار بماند و به اسلام راستین ناب محمدی به نسخه شیعه آن روی آورد و حکومت اسلامی به اوج رسد و برکشورهای منطقه مسلط گردد و رهبری دنیای اسلام و سراسر جهان را به دست گیرد.
این آرزوی آشکار و پنهان خمینی بود که اکنون سپاه پاسداران می خواهد از طریق تسلط بر همه امکانات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی مردم ایرا، عملی سازد.
حتی می خواهند تدریس زبان انگلیسی را منسوخ کنند تا مبادا مردم ایران با فرهنگ و تمدن و علم و صنعت جهانی آشنا شوند و آرزو کنند که کشورشان در ردیف آن ها قرار گیرد.
خامنه ای به صراحت گفته بود که مگر رژیم اسلامی در ایران دیوانه است که نوجوانان را با یک زبان خارجی مانند انگلیسی آشنا سازد که بروند و بخوانند و با مطالبی آشنا شوند که با باور اسلامی تلقین شده از جانب رژیم تضاد دارد و آنان را از آرمان های حکومت دور می سازد؟
پس، نوجوانان ایرانی، از این پس بروند و زبان عربی بیاموزند، روسی بیاموزند، زبان چینی و کره شمالی یاد بگیرند که با باور اسلامی رژیم در تناقض و تضاد نباشد.
رژیم ایران به چه چیزی به نام پارلمان نیاز ندارد که علیرغم همه کمیته های استصوابی و فیلترها مختلف، بازهم افرادی به مجلس راه یابند که زبان به انتقاد می گشایند و عورت رژیم را آشکار می کنند!
باید حکومت نظامیان برقرار کرد و با ایجاد بحران در منطقه و جهان، موجبات انزوای کامل کشور را فراهم ساخت و یک اقتصاد فقیرانه و خودکفا برقرار کرد که به فروش نفت و تجارت با جهان بیرون نیازی نداشته باشد – حال چه باک که همانند کره شمالی، کودکان خوراک کافی برای خوردن نداشته باشند و رشد نکنند و بیمار و کند ذهن بار آیند.
از دید آن ها، این ها همه، به آمدن حضرت مهدی، امام زمان شتاب می بخشد و او رنج مومنین را می بیند و ظهورش را جلو می اندازد.
دستگیری روح الله زم بهترین امکان را به وجود می آورد که سپاه پاسداران و علی خامنه ای، هرکس را که بالای چشمش ابروست، به انحراف از خط رژیم متهم سازند و انگ جاسوسی به او ببندند و صدایش را خاموش کنند و باعث خروج او از صحنه شوند تا بی دردسر و بدون انتقاد و افشاگری از جانب رقیبان، بتوانند به هدف خود که همانا تسلط کامل سپاه بر ایران است دست یابند.
حسن روحانی از این احتمال به شدت نگران است و از زبان معاون خود هشدار می دهد که مبادا این بازداشت، به وسیله ای برای تسویه حساب های سیاسی مبدل گردد.
اگر در همان روزهای اول ربودن زم، از او اعترافاتی را بیرون کشیدند، فرض آن است که به سخن در آوردن وی کار دشواری نخواهد بود و نه تنها به آسانی می توان او را به اعتراف واداشت، بلکه با بکار گیری شیوه هایی که سپاه خیلی خوب آن ها را می شناسد، او را می توان به بلندگویی به هدف پاپوش دوزی برای هر فرد سیاسی رژیم مبدل ساخت که ممکن است بر سر راه سپاه پاسداران مانع به وجود آورده و باید او را حذف کرد.
گمان می رود که از سخن گفتن دروغین به نام مردم، خسته شده اند.
می دانند که این حنا دیگر رنگی ندارد و بهتر است که شمشیر را از رو ببندند و رودربایستی ها را کنار گذارند و حکومت کامل نظامیان را برقرار سازند تا شاید تسلط خود بر ایران زمین و مردم آن را مستحکم سازند و امکان خیزش مردمی را خنثی کنند.
اگر در لبنان، مردم به خاطر مالیات بستن بر واتس آپ دست به شورش می زنند، در ایران علل بسیار مهمتری برای چنین خیزش مردمی وجود دارد و سپاه نمی خواهد غافلگیر شود و بهتر است تعارف را کنار گذارد و نمایشی بنام دموکراسی و مردمسالاری را کنار گذارد.
تا کنون صدای نعلین شنیده می شد، ولی از این پس، صدای چکمه نظامی سپاه پاسداران نیر در راه است..