…..این روزها آنچه که در کشورمان شنیده نمی شود ناله مظلومان است و به این علت سحر خدایاری مجبور شد خودش را به آتش بکشد تا صدایش شنیده شود و بگوید قدرتمندان حقم را پایمال می کنند ….
یک هشدار جدی: پس آه و ناله مظلوم به چه روشی شنیده خواهد شد؟!
از ماهها قبل مسئولین وزارت آموزش و پرورش برای اینکه در مظان بی کفایتی قرار نگیرند ، به این نتیجه رسیده اند که برای گسترش سفره معلمان، تحقق وعده های بهبود معیشتی ، حفظ شأن و منزلت معلمان طرحی بنام معلم تمام وقت را که بر گرفته از سند تحول بنیادین است به مرحله اجراء در آورند و بارها در مصاحبه های خود بر اختیاری بودن شرکت معلمان در این طرح تاکید کردند و فرمودند در پذیرش طرح « معلم تمام وقت » اجباری نیست ولی اگر این طرح را بپذیرند مزایای بسیاری نصیبشان خواهد شد . در شرایط فعلی حق التدریس غیر موظف ، یک پرداختی غیر مستمر است و فقط برای 9 ماه سال تحصیلی پرداخت میشود و تابستان پرداخت نمیشود و در کسورات بازنشستگی و پاداش پایان خدمت لحاظ نمیشود . ولی اگر معلمان این طرح را بپذیرند مزایای خوبی را دریافت خواهند کرد . آنها می توانند بجای 24 ساعت تدریس ، 30 ساعت تدریس را داوطلبانه قبول کنند و 6 ساعت حقوق اضافه تدریس را که ممکن است ماهها و شاید سالها بطول انجامد علاوه بر اینکه به صورت ماهانه دریافت کنند ، در تابستان نیز دریافت کنند یعنی بصورت 12 ماهه حساب شود و در حقوق بازنشستگی و پاداش پایان خدمت نیز منظور شود .
مسئولین متدین با زیرکی هر چه تمام و با زور و اجبار معلمین را بسوی این طرح ظالمانه سوق میدهند تا کمبود معلم را از راههای غیر قانونی جبران کنند و با وقاحت تمام نام آن را اختیاری می گذارند . غافل از اینکه در بیشتر موارد هر معلمی که بیش از 22 ساعت در هقته تدریس داشته باشد در آمد حاصل از مابقی 22 ساعت را دو دستی تقدیم پزشکان خواهد کرد .
اکنون که ماهها از اجرای این طرح ناقض حقوق معلمان می گذرد ، می توان گفت این طرح نه به رفع کمبود معلم منجر شده و نه تاثیری در بهبود وضعیت معلمان داشته است و عدم استقبال معلمان از این طرح نیز نشان دهنده اینست که دیگر معلمان اعتمادی به طرح های آموزش و پرورش و دولت ندارند و می پرسند اگر برای آموزش و پرورش این امکان وجود دارد که ساعات اضافه کار یک معلم تمام وقت را به موقع بپردازند چرا همان مبالغ را تحت نام حق التدریس در زمان معین خود وبه طور ماهانه پرداخت نمی کنند و ماهها به تاخیر می اندازند ؟ آیا واقعا مسئولین فکر می کنند که دیگر مردم به آنها اعتمادی دارند ؟
اکنون بر کسی پوشیده نیست که این طرح اجحافی عظیم در حق معلمان ، دانش آموزان ، نظام تعلیم و تربیت و به طور کلی به کشور است و منجر به تعطیلی تحقیق و تفحص هر چه بیشتر معلمان ، افت شدید کیفیت تحصیلی و بهبود آمارهای آبکی خواهد شد . ضمنا یک تبعیض شدید و دو دستگی را در آموزش و پرورش ایجاد کرده است چون این طرح در مورد بازنشسته ها ، آموزگاران و معلمین با سابقه بیش از 25 سال اجرا نمیشود که دلیل بسیار موجهی است که هدف بهبود وضعیت معیشت معلمان نبوده است و شاید هم نگاهی شیطانی در پشت این طرح بوده است . اگر هم با عدم استقبال معلمان قصد داشتند با توجیه ها و مزایای بسیار کودکانه به تدریج و به زور همه معلمان را وادار به پذیرش این طرح کنند در مورد آموزگاران و معلمین با سابقه بیش از 25 سال چکار می کردند ؟ آیا مشکلات مالی این گروه از فرهنگیان را قبلا برطرف کرده اند ؟! چون معلمین با سابقه بیش از 25 سال نمی توانند این طرح را قبول کنند اکنون دریافتی آنها کمتر از معلمین کم سابقه ای است که طرح معلم تمام وقت را قبول کرده اند . پس حاصل تلاش و کوشش مدیران متخصص و متدین به وضوح در فیش حقوقی معلمان قابل مشاهده است که بی کفایتی بیشتری را به معرض نمایش می گذارد .
معلمان با سابقه بیش از 25 سال هم اگر بتوانند در سنوات آخر خدمت به سمت معاونت یکی از مدارس برسند ، می توانند نصف مزایای معلم تمام وقت را پس از بازنشستگی دریافت کنند ولی آیا تمامی معلمان می توانند به سمت معاونت یا مدیریت مدارس برسند ؟ آیا بعضی از مدیران مدارس و بعضی از ستادی ها که در بدنه اداره چنبره زده اند و فقط و فقط در هر کاری منافع شخصی را در نظرمی گیرند چنین اجازه ای را به غیر خودی ها خواهند داد؟ تلاش بی وقفه برای دستیابی به مدیریت به هر قیمتی ، ایجاد آموزش و پرورشی را که در آن طرح تعالی دانش آموزان و فرهنگیان مطرح باشد را غیر ممکن می کند و تعمیم این تلاش به فراتر از آموزش و پرورش ، ایجاد جامعه ای بی طبقه را غیرممکن می کند .
اگر شخصی با رانت و پارت به مدیریت برسد حق کشی ها و تخلفات زیادی صورت خواهد گرفت . برای یک مدیر تخلفات متعددی می تواند وجود داشته باشد اما سوء استفاده از دستگاه پوز( دستگاه کارت خوان ) آنهم به شکلی که ذکر خواهد شد در فکر شیطان هم نمی گنجد . مدتی است که کلاهبرداریها از دستگاه پوز افزایش یافته است که پلیس فتا مواردی از کلاهبرداریهای افراد سودجو را بر شمرده است اما فراموش کرده است بگوید که امکان دارد این دستگاه به محل دیگری مثل مدرسه انتقال داده شود و واریزی اولیای دانش آموزان مستقیما به حساب شخص مدیر برود که سوء استفاده از اعتماد اولیای دانش آموزان محسوب میشود .
معاون یکی از دبیرستانهای اداره آموزش و پرورش ناحیه 5 تبریز که قبلا بعلت تخلفاتی از جمله سوء استفاده از دستگاه پوز از سمت معاونت برکنار شده بود ، با تغییر روسا و کادر اداره دوباره با رانتی و با پارتی به مدیریت مدرسه ای در نزدیکی اداره آموزش و پرورش ناحیه 5 تبریز میرسد . یعنی طبق رسوم بعد از تخلف ارتقاء مقام می یابد و برای اینکه خود را مدیری لایق جلوه دهد به دهها معلم وعده معاونت میدهد که از این معلمان برای اکثر دانش آموزان نمره قبولی بگیرد و با این حیلت درصد قبولی مدرسه را بالا ببرد که این درصد قبولی بالا مصداق این بیت شعر است :
گیرم گلاب ناب شما اصل قمصر است اما چه سود حاصل گلهای پرپر است
این تخلف یعنی دست بردن در نمرات دانش اموزان بصورت قانونی و شرعی وخیم تر از تخلفات دیگر است که در آینده ظلم به نسلی تلقی خواهد شد . سوء استفاده از اعتماد همکاران تخلفی دیگر است . چون امکان معاونت برای دهها معلم در یک مدرسه مقدور نبود بناچار و با هماهنگی بعضی از مسئولین اداره که این مدیر قبلا دم آنها را دیده بود ، معلمان را ماهها سر میدواند و سپس بدست این مسئولین و بصورت شفاهی عدم احراز صلاحیت این افراد را اعلام میکردند .
تعدادی از این معلمان که 29 سال یا 30 سال سابقه خدمت دارند و به سمت معاونت نرسیده اند تا در این شرایط بحران اقتصادی اندکی کمک معاش خانواده باشد ، با دلی افسرده و چشمانی نگران در اوقات فراغت نگاه به افق دور دارند و اعلام میدارند مدیر متخلفی که همسرش نیز به مدیریت یکی از مدارس دخترانه رسیده است و خودش هم چند آپارتمان ، چندین باب مغازه ، چندین قطعه زمین و باغ دارد و با بریدن نان دیگران ارضاء میشود ، چطور می تواند به حال فقرایی مثل ما که حتی یک خودروی دست چندم نیز نداریم دل بسوزاند ، لااقل میتوانست چندین سال ما را سر ندواند .
بعد از اینکه علی مطهری نماینده مجلس چهارشنبه سی ام مرداد 98 گفت باید بگویند چرا و با چه مجوزی افرادی را با فشار شکنجه مجبور به اعتراف در ترور دانشمندان هسته ای کرده اند و علی ربیعی سخنگوی دولت چنین اشتباهی را تائید کرد و گفت این اتفاق در دولت ما رخ نداده است ولی از این افراد دلجویی و عذر خواهی شده است . بعدا مشخص شد که دهها میلیون تومان خسارت به این افراد پرداخت کرده اند . همکاری با سابقه 29 سال خدمت که با یه دستی مدیر مدرسه نتوانست به معاونت مدرسه برسد می گفت لازم به شکنجه این افراد نبود از نظر وضعیت مالی طوری مستاصل هستم که بدون شکنجه حاضر به اعتراف تمامی اعترافات مازیار ابراهیمی بودم ، مشروط به اینکه دو سه میلیاردی بهم میدادند یا به بازماندگانم میدادند . جائیکه صحبت از دزدیهای هزار میلیاردی ، 2 هزار میلیاردی ، 3 هزار میلیاردی و حتی 9 هزار میلیارد تومانی مطرح است ، دو سه میلیارد که عددی نیست . احمد توکلی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و نماینده اسبق مجلس طی سخنانی می گفت گستردگی فساد بیش از حدی است که تصور می کردیم و رئیس واحد اینترپل نیروی انتظامی می گفت روز به روز بر آمار فرار مدیران و مسئولان فاسد افزوده میشود و علیرضا زاکانی نماینده اسبق تهران هم با بیان اینکه آدم های زالو صفت به یکدیگر سرویس میدهند ، می گفت در واقع آنها را فراری میدهند و عناصر فاسد دست به دست هم داده و شبکه ای درست کرده اند که همه گیر شده است و نتیجه این میشود که افرادی در حکومت با نشان داغ ننگ بر پیشانی بدون اینکه به چیزی اعتراف کرده باشند صاحب هزاران میلیارد میشوند . به حسین فریدون برادر رئیس جمهور و دختر نعمت زاده نگاه نکنید ، این افراد به این سادگی اعتراف نخواهند کرد چون فعلا از قدرتمندان نظام هستند اما حتما در آینده ای نزدیک اعتراف خواهند کرد .
مشخص است که در هر نهادی افرادی کم اطلاع ، مغرض و خودی یافت میشوند و این افراد با شکنجه ، ابراهیمی را به همراه چند نفر دیگر در یک برنامه تلویزیونی وادار به اعتراف ترور دانشمندان هسته ای کرده بودند که اگر این همکار به این افراد دسترسی داشت ، ترور دانشمندان هسته ای به جای مازیار ابراهیمی به گردن این همکار می افتاد .
بعضی از همکاران چون امکان معلم تمام وقت ، معاونت و اعتراف را ندارند به فکر خودسوزی افتاده اند . تقریبا 200 سال پیش چارلز دیکنز با نوشتن الیورتویست توانست قانون انگلستان را تغییر دهد ولی این روزها آنچه که در کشورمان شنیده نمی شود ناله مظلومان است و به این علت سحر خدایاری مجبور شد خودش را به آتش بکشد تا صدایش شنیده شود و بگوید قدرتمندان حقم را پایمال می کنند . هفتم مهر ماه سال جاری هم فردی که قادر به باز پرداخت وام بانکی و سود سرسام آور حاصله از آن نبود در مقابل کلانتری اقدام به خودسوزی کرد و خودسوزی یعنی نادیده گرفته شدن حقوق فردی و انسانی . ژاندارک ( دختری 19 ساله ) خودسوزی نکرد بلکه با توطئه روحانیون کلیسا به آتش کشیده شد و با آتش از دنیا رفت و واتیکان 500 سال بعد او را جزو قدیسان قلمداد کرد . سحر خدایاری نیز بعلت درد پایمال شدن حقوقش با آتش از دنیا رفت اما این دفعه خیلی زود نیمی از جمعیت جهان ، یعنی میلیاردها نفر که در جریان خودسوزی و علت خودسوزی او قرار گرفتند از او با احترام یاد کردند .
پر واضح است که این دردهای بسیار وحشتناک برای کسانیکه در فساد غوطه ور شده اند هم ، قابل فهم است ولی برای کسانیکه در فساد غرق شده اند قابل فهم نیست و ناله هیچ مظلومی را بطور طبیعی نخواهند شنید .
بنظر میرسد مظلومین در اداره آموزش و پرورش نیز نادیده گرفته میشوند و ناله آنها به گوش کسی نمیرسد . چون مسئولین اداره که بخوبی متوجه شده اند دولت دانش کافی را برای برطرف کردن مشکلات مالی فرهنگیان ندارد بناچار خود دست بکار شده اند که به حقوق و مزایای بالاتری برسند و فقط در فکر بالا بردن مدرک تحصیلی و احراز مدیریت مدارس خوب در سنوات پایانی خدمت هستند و به این علت یک مسابقه برای احراز مدیریت ها و معاونت ها در اداره شکل گرفته است .
یک هشدار جدی: پس آه و ناله مظلوم به چه روشی شنیده خواهد شد؟!