تن فروشی؛ سرنوشت شوم دختران تحصیلکرده

صبح 9 شهریور سال 96 جسد دختری 30 ساله در کانال آبی واقع در منطقه سیدخندان پیدا شد. از مرگ دختر جوان دو روز می‌گذشت و هویت جسد نیز ناشناس بود.

چند روز بعد کارشناسان هویت مقتول و خانواده‌اش را شناسایی کردند.به‌گفته آنها «نگار» کارشناس ارشد فیزیک بود و در یکی از دانشگاه‌های اروپایی برای تحصیل در مقطع دکترا پذیرفته شده بود اما از آنجا که وضع مالی خوبی نداشتند دختر جوان مجبور بود کار کند.

در ادامه مشخص شد وی با چند دختر دیگر در خانه‌ای زندگی می‌کرده اما از چند روز قبل به‌طرز مرموزی ناپدید شده بود.بررسی‌های پلیسی نشان می‌داد نگار آخرین بار با مرد جوانی به‌نام سعید قرار ملاقات داشته است. بدین ترتیب به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران سعید بازداشت شد. او که ابتدا منکر جنایت بود پس از 40 روز به قتل دختر جوان اعتراف کرد و گفت: در یکی از کانال‌های تلگرامی با آگهی ماساژور در خانه مواجه شدم وقتی تماس گرفتم نگار را به من معرفی کردند. او برای این کار 300 هزار تومان می‌گرفت. فردای آن روز حدود ساعت 3 با نگار قرار گذاشتم. من سوار خودرو به محل قرار رفتم اما با دیدن نگار پشیمان شدم.

به او گفتم قرار ماساژ به هم خورده است اما او به من گفت باید 250 هزار تومان برای خسارت پرداخت کنم. سر همین موضوع باهم بحثمان شد، او شروع به داد و فریاد کرد. از آنجایی که محل قرارمان نزدیک خانه‌ام بود و می‌ترسیدم کسی متوجه شود چند مشت به او زدم تا بترسد. اما مشت‌های من باعث مرگ او شد چرا که من سال‌هاست ورزشکارم و بوکس کار می‌کنم.با مرگ او تصمیم گرفتم جسد را در سطل زباله بیندازم اما ترسیدم که کسی ببیند. بنابراین صبر کردم تا هوا تاریک شود و جسد را داخل رودخانه انداختم.