منصور امان
آنکه عربده کشان از “جنگ” در خیابانهای ایران، “تسویه حساب” و “زدن تیر خلاص” دم می زند، نه آقای نتانیاهو است، نه شاهزاده خالد بن سلمان و نه مستر ترامپ؛ او کسی نیست جُز سرکرده سپاه پاسداران که از یکی از میدانهای شهر تهران در بوق جنگ علیه مردُم ایران می دمد و برای کُشتار بیشتر آنها خط و نشان می کشد. پاسدار کف به دهان با این هدف گیری به گونه ناخواسته، دقیق و هوشمندانه بودن مرزبندی جامعه مُعترض را نشان داده که در هر فُرصتی تکرار می کند: “دُشمن ما همینجاست.”
بی پروایی بالاترین مقام نظامی رژیم ولایت فقیه در تاکید بر سرکوب جامعه، رفتن به جنگ آن و نشان دادن دستهای خونین خود در نوع خود کم نظیر است. با این حال این شفافیت عجیب را نمی توان فقط محصول شهوت حرافی آقای حسین سلامی دانست که اغلب به گونه رقت آوری می کوشد مُهملاتش آکادمیک به گوش برسد و اغلب نیز دُچار لغزش کلامی است. بسا بیشتر، سُخنان وی بیان موقعیت مُشخصی است که خیزش آبان، نظام حاکم را به درون آن رانده است.
خیزش جامعه سهمگین و پُرقدرت از سد تدبیرهای اختناق زا و سرکوبگرانه گُذر کرده دستکم در ۲۸ اُستان، ۵۴ شهر و ۲۰۰ نُقطه (به گُفته پایوران حُکومتی) دستگاه حاکم را درهم کوبیده است. آقای سلامی و اربابش امروز بر زمین ناآرامی ایستاده اند که تکانه هایش در چارگوشه کشور برای فرو بردن آنها دهان گُشوده است.
سرکرده نظامی – امنیتی با نگاه خیره به این واقعیت بدون آرایش است که سُخن می گوید. از این رو هدف گردهمایی فرمایشی دوشنبه – برخلاف موارد مُشابه – این بار نمایش مشروعیت یا خرید آن نبود. در شرایط اضطراری که “نظام” در آن بسر می برد، تعیین چنین آماجی اقدامی لوکس به شُمار می آید. از همین رو نیز سُخنگوی حاکمیت، پاسدار سلامی، ماسک ریاکاری و تبلیغاتی “نظام” را به کنار می نهد تا تیر آخر را شلیک کند. او می خواهد مردُم را از طریق اعلام جنگ بترساند، وحشت بپراکند و حرکت آنها را به وسیله تهدید به انتقام گیری مُتوقف کند.
آقای سلامی اما دیر رسیده؛ مردُم ایران مُدتهاست که در جنگ اعلام نشده رژیم ولایت فقیه علیه خود بسر می برند، اعلام علنی آن نه آنها را غافلگیر می کند و نه تغییری در صف بندی موجود اجتماعی می دهد. “نظام” سالهاست که یک جنگ طبقاتی بیرحمانه را علیه جامعه پیش می برد، مردُم را غارت می کند، به گُرسنگی می کشاند، نان را از سُفره و کار را از کارورز می دُزدد.
از دیروز و امروز نیست که اشراف حاکم، سرداران، روحانیون، مُدیران، رووسا، آقازاده ها و دامادها در خونی که از تن جامعه می ریزد، دست می شویند و از اشک ناتوانی فرودستان سیراب می شوند. آبان ۹۸ هم نُقطه آغاز ارتکاب به قتل و شکنجه از سوی دسته ی اشرار آقای سلامی برای پاسداری از این مُناسبات نیست. رجزخوانی جنگی “سردار” شکم برآمده علیه لشکر گُرسنگان فقط چهره “نظام” را عُریان تر و صف بندی جامعه در برابر آن را صیقل بیشتری می زند.
*****************************
اعتراضات ایران؛ ارتش گرسنگان آمادة قیام است!
طوفان در راه است! یک انفجار بزرگ اجتماعی در کمین است. ارتش گرسنگان آمادة قیام است! برای هر اقدامی فردا خیلی دیر است چون دیگر وقت برای چاره اندیشی باقی نمانده است.
یک جامعه شناس مقیم ایران در گفتگو با خبرگزاری ایلنا دربارۀ اعتراض های جاری در کشور گفته است که این رویدادها در قیاس با “جنبش سبز” و حتا اعتراض های دی ماه ٩۶ تغییر ماهیت داده و علاوه بر جنس سیاسی آنها عاملان شرکت کننده در اعتراض ها نیز کاملاً تغییر یافته اند.
سعید معیدفر، گفته است که ویژگی مهم جنبش اعتراضی جاری این است که ثمرۀ اقدام میلیون ها گرسنۀ حاشیه نشینی است که در دروازه های شهرهای بزرگ کشور کمین کرده اند و سرخوردگی آنان نتیجۀ چهل سال سیاست های غلط مقامات حکومت اسلامی ایران است. این جامعه شناس سپس افزوده است که گرایش موسوم به اصلاح طلب حکومت اسلامی نیز چنان بی اعتبار شده که توانایی هرگونه تاثیرگذاری بر اعتراض های جاری و مهار و هدایت آنها را از دست داده است.
سعید معیدفر گفته است : “امروز ما مانده ایم با یک اقتصاد ورشکسته، فسادها، تبعیض ها و سیاست های غلطی که طی ۳٠ الی ٤٠ سال باعث تخلیه روستاها شد. در حاشیه کلان شهرهایی که در آنها ثروت و منابع اقتصادی متمرکز شده لشگر گرسنگانی شکل گرفته است که هر روز برای هجوم به کلانشهرها آماده تر و با انگیزه تر هستند.”
سعید معیدفر سپس ابراز اطمینان کرده که این “لشگر گرسنگان” که به گفتۀ کارشناسان به زودی جمعیتی بالغ بر ٢٤ میلیون نفر را تشکیل می دهد به کلانشهرها هجوم خواهند آورد و “باید هر چه زودتر برای آن چاره ای اندیشید” هر چند خود سعید معیدفر اعتراف کرده که دیگر وقت برای چاره اندیشی باقی نمانده، زیرا، به گفتۀ او “نظم و بنیاد اقتصاد و سیاست و فرهنگ و اخلاقیات در کشور از بین رفته است” و همۀ اصلاح طلبان به اتهام های دزدی و فساد “بی اعتبار شده اند.”
به گزارش رادیو فرانسه، سعید معیدفر هشدار داده است که در ایران جمعیت “گرسنگان چنان قدرتی خواهد داشت که هیچ کس جلودار آنها نیست” و خلاصه اینکه “کشور و جامعه در مسیر تندبادهای شدید” قرار گرفته است.
در چنین شرایطی به گفتۀ سعید معیدفر معترضان و گرسنگان “مانند یک سیل همه چیز را ویران خواهند کرد.”