یک خانواده دیگر حاضر شده تا در باره یکی دیگر از جانباختگان اعتراضات اخیر صحبت کند: خواهر آذر میرزاپور زهابی از نحوه کشته شدن خواهرش در گلشهر کرج میگوید.
آذر میرزاپور زهابی، ۴۸ ساله، پرستار، سرپرست خانوار، مادر چهار فرزند، روز ۲۵ آبان بعد از دو شیفت کاری، خسته، بدون ماشین و پای پیاده از باغستان کرج تا ۴۵ متری گلشهر میآید. چند دقیقهای تا خانهاش که درست کنار مترو گلشهر است فاصله داشته که به پسرش تلفن میکند تا به او بگوید خیابانها خیلی شلوغ است و او خیلی خسته، چای را دم کند تا او به محض رسیدن به خانه چای بنوشد.
در فاصله دم کشیدن چای اما گلولهای مستقیم به قلب آذر میرزاپور زهابی اصابت میکند و او ۱۵ دقیقه بعد در راه بیمارستان جانش را از دست میدهد.
اینها را خواهر آذر به دویچهوله فارسی گفت، برای اولین بار. تا حالا از حرف زدن واهمه داشته، اما حالا میگوید دیگر چه میخواهد بدتر از این بر سرم بیاید؟ بدتر از اینکه چهار بچه خواهرم روی دستم ماندهاند؟
خواهر آذر میگوید: «من مطمئنم که آذر اصلا خبر از گران شدن بنزین هم نداشته چون تلویزیونشان سوخته بود. تلویزیون نداشتند. او نه ماشین داشت نه خانه. خواهرم حتی تلفن دستیاش معمولی بود (گوشی غیرهوشمند) یعنی نه میتوانسته عکس بگیرد و نه فیلم. اما مستقیم به قلبش شلیک کردهاند. او شهید واقعی بود.»
واکنش مادر جان باخته به پیشنهاد خامنه ای
رهبر جمهوری اسلامی، که معترضان را «اشرار، کینهورزان، و انسانهای ناباب» توصیف کرده بود، در تازهترین سخنرانی خود پیشنهاد پرداخت دیه به برخی از خانوادههای کشتهشدگان را مطرح کرد که این پیشنهاد با واکنش منفی خانوادههای قربانیان روبرو شده است.
مادر پویا بختیاری، از جانباختگان اعتراضات اخیر در ایران در واکنش به پیشنهاد خامنهای به رادیو فردا گفت، «خون پسر من با ارزش تر از این حرفهاست که بخواهند با پول دیه جبرانش کنند و اصلا چنین اجازهای را به مقامات نمیدهم که از در خانه من وارد شوند.»
این مدار داغدیده افزود: مقامات جمهوری اسلامی از خشم و غضب من باید بترسند، از آه من باید بترسند. اینها باید از من، مادر پویا بختیاری، بترسند.
پویا بختیاری، از جانباختگان اعتراضات اخیر در ایران است که در دومین روز از اعتراضات به افزایش قیمت بنزین به همراه دیگر اعضای خانواده خود به راهپیمایی رفته بود که مورد هدف گلوله قرار گرفت و پیش از رسیدن به بیمارستان جان خود را از دست داد.
فیلم زیر: روایت پویا از اعتراضات در روز ۲۵ آبان۹۸
پدرش گفت همه این فیلمها را خود پویا گرفته با صدای خودش. گفت اینها پیام پویای عزیزمه. وقتی فیلمها را باز کردم جایی که غروب آفتاب را نشان داد و گفت به امید طلوع آفتاب بغضم ترکید
سکوت در این شرایط خیانت به خون پویاهاست
مادرش به دویچهوله میگوید پسرش نه به خاطر غم نان که برای دفاع از حق مردم به خیابان رفت. پسرم جانش را برای میهن و کشور و مردمش داد.
خانواده بختیاری جزو معدود خانوادههای کشتهشدگان اعتراضات اخیر هستند که در باره فرزندشان اطلاعرسانی کردند. مادر پویا میگوید: «من به عنوان یک مادر داغدیده و جگرسوخته دلم میخواهد هیچکس سکوت نکند. فریاد رسای پویا را به همه دنیا برسانند که جوانی در اوج رشادت و زمانی که بهترین لذت را میشود برد جانش را کف دستش گذاشته و خونش را ریخته. آیا سکوت در این شرایط خیانت به خون پویا و پویاها نیست؟»
شنبه ۲۵ آبان در دومین روز اعتراضات سراسری در ایران، پویا بختیاری با شلیک مستقیم گلوله به سرش در مهرشهر کرج کشته شد. مادرش به دویچهوله میگوید پسرش نه به خاطر غم نان که برای دفاع از حق مردم به خیابان رفت.
۲۷ سال داشت، مهندس بود، به زبان انگلیسی تسلط داشت، ۱۹۰ سانتیمتر بلندای قامتش بود؛ قامتی که مادرش هرروز با لذت تماشایش میکرد و قربان صدقهاش میرفت: «من و پویا فقط مادر و پسر نبودیم، ما عاشق هم بودیم، پویا روزی صدبار مرا بغل میکرد…»
ناهید شیربیشه، مادر پویا بختیاری است. معلمی که همه توشهاش را برای تربیت دو فرزندش داده، حالا یکی از این دو کشته شده است، اما مادر میگوید: «من همچنان دو فرزند دارم، پویا با من است، وقتی در خانه راه میروم او کنار من است…»
گیاهخوار بود، از کشتن پشه هم پرهیز میکرد، میگفت کرم خاکی و پشه هم جزو کائنات هستند، اما با شلیک مستقیم گلوله به سرش کشته شد: «کی به اینها اجازه داد تو مغز پسر من گلوله خالی کنند؟ کی به اینها حق داده مغز پسر مرا متلاشی کنند؟ پسر من به کدامین گناه ناکرده کشته شد؟»
مادر مصطفی کریمبیگی، همان که در عاشورای سال ۸۸ مغزش را با شلیک گلوله متلاشی کردند، خواهر شهرام فرجزاده، همان که در عاشورای سال ۸۸ با خودرو نیروی انتظامی از روی بدنش رد شدند، نامزد میثم احمدی، همان که در همان روز و همان محلی که پویا بختیاری کشته شد، با شلیک گلوله کشته شد و بسیاری دیگر در این دو هفته به دیدار خانواده بختیاری رفتهاند.
مادر بودن را زندگي ميكنم،او پسر كسي بود و من مادر همه يشان،كنار مادر پويا آنچنان زخمم تازه شد كه انگار ديروز جسد بي جان پسرم را بوسه باران كردم، به ديدن مادر پويا رفتم تا بداند پرچم دادخواهي چهل سال است كه از مادران خاوران به ما رسيده و اكنون دست مادران ٩٨ هم رسيد#پویا_بختیاری
مادر پویا میگوید: «ما مثل همیم، همهمان مثل همیم، همه آنهایی که در این راه فرزندشان را به کشور و میهن هدیه کردند با هم هماحساسند، درد هم را بهتر میفهمیم برای اینکه درد از دست دادن عزیز، پسری که با زحمت بزرگش کردم، به ثمر رساندمش، به قد و بالایش نگاه کردم، برای هیچ مادری آسان نیست.»
از همین روست که این مادران قصد دارند مثل مادران خاوران، مثل مادران پارک لاله و مثل مادران صلح، برای دهمین، صدمین و هزارمین بار کنار هم بشینند و هستهای از مادران دوباره داغدار را تشکیل دهند.
مادرم وارد خونه شد و عكس مصطفي رو برد بالا و با اشك گفت من ده ساله اين درد رو دارم ، مادر پويا خودشو انداخت بغل مادرم و توي بغل هم زار زدن ، بعدش اروم تر كه شدن كنار هم نشستن و هر كدوم از بچه هاشون گفتن ، اين قدر گفتن كه يه لبخند كمرنگ روي لب هردوشون نشست #همدرد #مادر
ناهید شیربیشه میگوید هنوز فرصت نکرده حتی از خانه بیرون برود، از بس که میآیند و میروند، برای تسلی. اما مصمم است به محض بازگشت به زندگی عادی هرطور که میتواند نگذارد خون پسرش به هدر برود: «پسر من آرمانش را درست انتخاب کرده بود. من اگر شایستگی داشته باشم باید در راه آرمانهای او گام بردارم و از خدا میخواهم کمکم کند بتوانم حافظ خون پسرم باشم.»
به رسم همیشگی و برای تسلای بازماندگان، آنان که به دیدن خانواده فرد فوت شده میروند برایش آرزوی آمرزش از سوی خدا میکنند. مادر پویا اما میگوید فرزندش نیازی به آمرزش ندارد: «پسر من گناهی نکرده که خدا او را بیامرزد. اگر من به عنوان مادر لحظه به لحظه کنار این پسر زندگی کردم، یقین دارم که پسر من در ۲۷ سال عمرش هیچ گناهی مرتکب نشده و هیچ آمرزشی لازم ندارد. پسر من جز عشق ورزیدن به همه دنیا کار دیگری نکرده بود. آیا این آمرزش لازم دارد؟»
شب گذشته مراسم شب هفت پویا بختیاری برگزار شد. مادرش پس از بازگشت به خانه اما آرام و قرار نداشته است: «اینها فکرهایی است که به سر هر مادری میرسد تصور اینکه الان من در این خانه دارم راه میروم، روی این تخت میخوابم در صورتی که جوان رعنای من با قد ۱۹۰ سانتیمتر چرا باید الان روی تختش نباشد؟ زیر خروارها خاک خوابیده باشد، رویش سنگ گذاشته باشند؟ من باید بروم سر خاک پسرم؟؟»
“جنبش گرسنگان” نامی است که برخی تحلیلگران روی اعتراضات خیر در ایران گذاشتهاند. شاید به این دلیل که بهانه اولیه این اعتراضات سه برابر شدن قیمت بنزین بود. مادر پویا اما میگوید: «پسر من فشار مالی نداشت، زن و بچه نداشت، مجرد بود، مهندس بود، در یک خانه ۱۵۰ متری سه خوابه زندگی میکرد، دو تا ماشین، دفتر کار، مسلط به زبان انگلیسی، برای لذت بردن از زندگی دنیوی چیزی کم و کسر نداشت. پس اگر جانش را در این راه از دست داده مطمئن باشید که برای دفاع از حق مردم و اقشار کم درآمد این کار را کرده نه برای خودش. جانش را برای میهن و کشور و مردمش داد.»