این ضربالمثل فارسی وصف حال امروزین نظام درهمشکستهٔ خامنهای است؛ نظامی که دیگر همپیالهها و همراهان و رفیقان سابقاش نیز، از دولتی و مجلسی تا روزنامهنگار وابسته و تحلیلگر و کارشناس حکومتی، سرزنشکنان به صحنه آمده و تلاش میکنند حساب خود را از آن جدا کنند.
این از جمله نتایج و آثار اعتراضات مردمی آبان است که مهرههای ریز و درشت حکومتی را در هراس از سرنگونی این نظام پلید به صحنه کشانده تا در وصف “حق اعتراض مردم” و “احترام به حقوق شهروندی” و… به لفاظیهای مشعشع بپردازند. خط قرمزهایی که سابق بر این هیچکس را یارای نزدیکی به آنها نبوده است.
تردیدی نیست که مردم ایران توهمی نسبت به اینگونه اظهارات ندارند. چرا که بهروشنی واقفند که این اظهارات بر زبان کسانی جاری میشود که خود طی سالیان متمادی همراه و همزبان همین نظام بوده و با تمام وجود در پی حفظ کشتی ورشکسته جمهوری اسلامی هستند.
اکثر کاربران ایرانی در شبکه های اجتماعی این اظهارات را نتیجهٔ ترس و وحشت از عصیان تودههای مردم دانسته و تحلیل میکنند که در آتیهای نه چندان دور این نظام پلید و همه مهرههای آن هستند که باید در قبال جنایت و خیانتی که نسبت به مردم ایران و حقوق آنان مرتکب شدهاند، پاسخگو باشند و از این روست که برای در امان ماندن از آتش خشم مردم، به این وسیله تلاش میکنند که دست و دامان خود را از این جنایات بشویند.