به گزارش ایسنا، این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان درباره وضعیت فعلی طنز کودک و نوجوان در کتابها و مجلهها اظهار کرد: آنچه من به خاطر دارم این است که رقابت بیشتر دست خارجیهاست. وزارت ارشاد نسبت به طنزنویسان داخلی سختگیری بیشتری دارد تا طنزنویسان خارجی. حتی خیلی از طنزها توسط خارجیها نوشته شده و ترجمه آن مجوز گرفته است اما مجوز آنها را به نویسندگان داخلی نمیدهند.او بیان اینکه رقابت میان طنزنویسان خارجی و داخلی، عادلانه نیست، گفت: اما با چنین شرایطی من باز هم فکر میکنم طنزنویسی در پنج، شش سال اخیر نسبت به گذشته شرایط بهتری داشته است و نویسندههای بیشتری به سمت طنز و طنزنویسی آمدهاند.
اکبرپور سپس درباره علاقهمندی کودکان و نوجوانان نسل امروز به آثار ادبی طنز بیان کرد: از دید من همان اندازه که ژانر وحشت طرفدار دارد، طنز و کارهای فانتزی هم طرفدار دارد. اما اینکه کارها چطور ارائه شود مهم است، من فکر میکنم نویسندگان ایرانی کمی دست و پابستهترند و در کارهای طنز محدودیتهای بیشتری دارند. این باعث میشود در این قسمت از ماجرا شاید ما کمی عقب افتادهایم. اما به طور کلی برای خود من هم آثار طنز، کتابهای پرفروشتر و استقبالشدهتر بودند. او سپس با اشاره به وجود نداشتن تعامل میان متنهای ادبی طنز و تصویرگریهای آنها که سبب ارتقای متن شود، گفت: تصویرگران ما خیلی خلاق و عالی هستند اما هنوز ارتباط میان متن و تصویر به شکل ایدهآل وجود ندارد و هر کس مستقلا کار خودش را میکند. در واقع تصویر به تنهایی فوقالعاده است اما اینکه چقدر به متن کمک میکند، جای سوال دارد. بیشتر وقتها ما فکر میکنیم تصویر فوقالعاده است در حالی که حالت تزئینی دارد و نتوانسته با متن تعامل ویژهای برقرار کند.
نویسنده «قطار آن شب» همچنین در پاسخ به سوالی درباره تناسب میان عناصر موجود در ادبیات طنز کودک و نوجوان با ذائقه نسل امروز اظهار کرد: این تناسب و تطابق از هزار سال پیش بوده و هیچ تغییری نکرده است. حتی نویسندهای که سالها پیش در انگلستان طنز مینوشته هم خودش مثلا ۴۰ ساله بوده و مخاطبانش کودک و نوجوان بودهاند. اما امروزه این مسئله جوری مطرح میشود که انگار فقط الان با اینکه ما سنمان بالاتر و مخاطبمان سنش پایینتر است مواجه هستیم در حالیکه این در مورد تمام نویسندگان جهان در تمام دورهها صدق میکند.
اکبرپور افزود: اما مسئله مهم این است که اگر نویسنده به ابزار تکنیکی نوشتن تسلط و به دنیای خودش اشراف داشته باشد قطعا مسائل روز هم به زندگیاش وارد میشود چون همانقدر که بچهها به این ابزار دسترسی دارند بزرگترها هم درگیرش هستند و اینطور نیست که ما در کره ماه باشیم و آنها در کرهای دیگر. درحالیکه گاهی این مسئله جوری مطرح میشود که انگار بچهها در دوره پستمدرن و بزرگترها در دوره پیش از فئودالیته زندگی میکنند. من قبول دارم که نویسندهها باید مجهزتر شوند اما واقعیت امر این است که ما همگی به نوعی با دنیای امروز درگیر هستیم.
او با بیان اینکه در کار نویسندگی به جز اینکه باید با دنیای معاصر همیشه همراه بود، تکنیکهای نویسندگی را هم باید داشت گفت: مثلا تکنیکهای نویسندگی در «آلیس در سرزمین عجایب» و «گالیور» آنچنان وجود دارد که با وجود گذشت سالها وقتی آنها را میخوانیم لذت میبریم در حالی که آنها هیچ یک از ابزارهای دنیای مدرن را هم نداشتهاند. پس ذات نوشتن فقط این است که نویسنده را ملزوم به اینکه بگوییم او بلد نبوده موبایل و اینترنت را در داستانش بیاورد، نکنیم. اینها مهم است که در داستان باشد اما آن تکنیک و ادبیت داستان که از ۲۰۰ – ۳۰۰ سال پیش وارد دنیای مدرن شده، مهمتر است.