عبدالستار دوشوکی
چرا با معافیت چابهار از تحریم های آمریکا باید مخالفت کرد
از یک سو هند و افغانستان حداکثر سود از معافیت بندر چابهار از تحریم ها را در راستای منافع ملی خود برده اند و از سوی دیگر جمهوری اسلامی نیز غایت سوءاستفاده از این معافیت را در راستای دور زدن تحریم ها می کند. شاید بتوان گفت زادگاه نگارنده نقطه تلافی منافع مشترک این سه دولت است. منافعی که با منافع ملت ایران در تضاد و تلافی می باشد. گواه این ادعا همسویی هند و افغانستان در عدم همرایی و یا مخالفت با شصت و ششمین قطعنامه هفته گذشته مجمع عمومی سازمان ملل متحد در محکومیت نقض حقوق بشر توسط رژیم جمهوری اسلامی است. هند که خود را یک کشور دمکراتیک و دوست ملت ایران معرفی می کند, در کنار کشورهایی نظیر سوریه, چین, روسیه, بلاروس, کوبا, ونزئولا و دیگر ناقضان حقوق بشر و در حمایت از نقض دهشتناک حقوق بشر در ایران قرار داد. از قدیم الایام گفته اند “بگو ببینم دوست تو کیست, تا بگویم تو کیستی؟” افغانستان نیز با بستن آب رودخانه هیرمند بسوی دریاچه هامون دشمنی خود با مردم سیستان را در طی چند دهه گذشته ثابت کرده بود.
همزمان با تصویب قطعنامه هفته گذشته مجمع عمومی سازمان ملل متحد, هند میزبان کمیته مشترک پیگیری موافقتنامه ترانزیتی سه جانبه ایران، هند و افغانستان با حضور هیأتهای این سه دولت بود, و در روز یکشنبه اول دی قرار است وزیر خارجه هند جهت دریافت امتیازات بیشتر در ازای رای منفی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تهران سفر کند تا از “گاوشیرده شیر بیشتری بدوشد”. در حالی که جمهوری اسلامی در چند هفته اخیر صدها معترض را قتل عام و هزاران نفر را زخمی و زندانی نموده, دو کشور به اصطلاح دوست (هند و افغانستان) با پشت کردن به جامعه جهانی و ارزش های جهانشمول حقوق بشری و اصول انسانی صرفا بخاط منافع اقتصادی خویش با قاطعیت در کنار نظام سرکوبگر ایستادند و از پشت به ملت دربند ایران خنجر زدند. علاوه بر جفا و خیانت این دو دولت به ملت ایران, آنها در سیاست های منطقه ای و عملکرد محلی خود در چابهار نه تنها از امتیازات ویژه و حتی فراقانونی برخوردار هستند, بلکه شوربختانه پشیزی ارزش برای مردم بومی بلوچ قائل نیستند. غصب زمین های مردم بلوچ و دادن آنها به هندی ها و افغانها نه تنها یک خیانت آشکار از سوی جمهوری اسلامی می باشد بلکه نقض حقوق بنیادین انسانی مردم بومی بلوچ است. هند و افغانستان در این ظلم و ستم تاریخی شریک متنفع از جرم می باشند, و ملت ایران و بخصوص مردم استان سیستان و بلوچستان هرگز آن را فراموش نخواهند کرد. البته در بیگانه ورزی جمهوری اسلامی می توان مثنوی هفتاد من کاغذ نوشت. بعنوان مثال هم اکنون مردم شهرهای شمالی استان ساعت ها در هوای سرد در صف کپسول یا سیلندر گاز منتظر دریافت گاز هستند. اما همزمان روزانه دهها تریلر گازکش از مرز میلک سیستان گاز به افغانستان صادر می کنند.
پروژه توسعه بندر بهشتی چابهار و واگزاری کامل آن به هند و اعطای امتیازاتی در حد کاپیتولاسیون (تسلیم مشروط) به اتباع هندی و افغانی در چابهار لکه تاریکی است در کارنامه سیاه جمهوری اسلامی. همکاری شرکت های غیر بومی ایرانی اما وابسته به نظام (عمدتا از تهران, مشهد, یزد, اصفهان, ) با شرکت های افغانی و هندی و حتی چینی باعث فقرزایی هولناک و به حاشیه رانده شدن حدود دو سوم جمعیت مردم بومی چابهار شده است. چابهار از نظر درصدی بیشترین حاشیه نشینی در کل کشور را دارد. قیمت زمین در چابهار بصورت سرسام آوری هر روز گرانتر می شود. هر هفته بولدوزرهای شهرداری تحت پوشش و حمایت نیروهای انتظامی و بسیج عشایری سپاه تا به دندان مسلح, تعداد زیادی از کپرهای حاشیه نشینان را تخریب می کنند تا فضا برای خانه سازی غیر بومیان و اتباع بیگانه فراهم شود. آن بیچاره گان آواره بلوچ نیز ناچار هستند مجددا چند کیلومتر دورتر از شهر آلونک حلبی و کارتونی و یا کپرهای حصیری خود را مجددا بنا کنند و چشم به آینده ای نامعلوم منتظر تخریب این آلونک ها نیز باشند تا این دور باطل ظلم و تخریب و به حاشیه راندن ها با گسترش شهر مجددا تکرار شود.
نه تنها مردم بومی بلوچ, بلکه نهادهای محلی نظیر شهرداری, نماینده مجلس, شورای شهر و غیره نیز هیچگونه مشارکتی در مدیریت و تصمیم گیری ها ندارند. مشتی غیر بومی حکومتی با هماهنگی مدیران غیر ایرانی, و بدون زره ای ترحم و شفقت نسبت به مردم فقیر و محروم بلوچ هر کاری را که دلشان بخواهد می کنند. هر گونه اعتراضی نسبت به وضع موجود و مظالم جاری با بیرحمی تمام و کمال سرکوب می شود. مردم بومی بلوچ متضرر اصلی توسعه چابهار هستند. در حالیکه غیربومی های رانت خوار و آقازاده های وابسته به حکومت و بیگانان بی تفاوت متنفع اصلی می باشند.
در طی سالها مقاله های متعددی در مورد ظلم مکرر در چابهار نوشته ام و سخنانی فراوانی را به زبان آورده ام. اما تا به اکنون مشخصا با لغو تحریم های آمریکا در مورد چابهار مخالفتی ابراز نداشته ام. آن هم به این امید که شاید تعداد انگشت شماری از مردم بلوچ که با رژیم همراه هستند ریزه خوار این خوان یغما باشند. اما اکنون مشخص است که به بلوچها اجازه داده نمی شود حتی ریزه پس خوار ته مانده های این سفره چپاول و تاراج باشند. اگر این همه بیعدالتی و محروم سازی عامدانه در پروژه توسعه بندر چابهار را در کنار نقشه های جمهوری اسلامی در پروژه بزرگتر و فاجعه بارتر و بدسگال “نقشه آمایش سرزمینی” طرح به اصطلاح توسعه سواحل مکران قرار بدهیم, آنگاه می توان به اوج فاجعه وحشتناک و قریبالوقوع نابودی مردمان بیدفاع آن خطه پی برد. سالها پیش از دستگیری و محاکمه شبنم نعمتزاده، فرزند وزیر پیشین صنعت در مقاله ای تحت عنوان “رانت خواری بی سابقه وزیر صنعت در پروژه های منطقه آزاد چابهار” در مورد فساد و رانتخواری های بی حد وزرا و خانواده هایشان نوشتم. اما ظاهرا گوش شنوایی نبود.
معافیت چابهار از تحریم های آمریکا کاملا به ضرر مردم بومی است. برآیند این پروژه ضد مردم ء بومی جز گسترش فقر, گرانی و حاشیه نشینی بیشتر همراه با تبعیض های متعدد چیز دیگری نبوده است. هجوم غیر بومی ها برای تصرف زمین های مردم بلوچ به همراه هندی ها, افغانها, و چینی ها در درازمدت پیامد فاجعه باری برای مردمان آن منطقه خواهد داشت. آمریکا نیز باید بداند که معافیت چابهار از تحریم ها به سود جمهوری اسلامی و دور زدن تحریم ها است. مقامات هند و افغانستان نیز ثابت کرده اند که در این راستا با جمهوری اسلامی همخوان و همراه هستند و در معادلات تجاری و اقتصادی آنها مولفه هایی نظیر انسانیت, عدالت و حقوق شهروندی مردم بلوچ محلی از اعراب ندارد. به همین دلیل صرف نظر از فرایافت کلی از مفهوم و بازده تحریم ها که جای تجزیه و تحلیل آن اینجا نیست, باید به دلایل ذکر شده بالا با معافیت چابهار از تحریم ها مخالف کرد. زیرا در آینده ای نه چندان دور نه از تاک نشان خواهد ماند و نه از تاکنشان.