منصور امان
مفهوم لو دادن علی خامنه ای به رویترز
فقط چند هفته پس از “جنگ جهانی” علیه گُرسنگان و جان به لب رسیده ها، رژیم ولایت فقیه با چشمان از حدقه درآمده باید شاهد آن باشد که هیچ صفی را نتوانسته بر هم بزند، هیچ سنگری را فتح نکرده و چونان موش طاعونی در مُحاصره خشم و برآشوبی جامعه به تله افتاده است.
هیچکس گویا تر و قانع کننده تر از خود دستگاه تبهکار بر شکست لشکر کشی پُر هزینه و خونبارش علیه مردُم مُعترض مُهر تایید نگذاشته؛ تمهیدات سراسیمه او برای جلوگیری از برگُزاری چهلُم شُهدای آبان، اعتراف چند زبانه به این واقعیت است که “نظام” صحنه را باخته و موقعیت خود را بیش از پیش مُتزلزل و آسیب پذیر ارزیابی می کند.
حاکمیت با دستگیری خانواده سوگوار شُهدای آبان و کاشتن نیروهای نظامی و امنیتی اش در خیابانها شواهد کافی برای این واقعیت ارائه کرده است. نیروی اجتماعی ای که حاکمان لاف می زدند “۴۸ ساعته” و گاهی “۷۲ ساعته” بر آن غلبه کرده اند، “نظام” را شلاق کشان جلو انداخته و دستور کارش را تعیین می کند. سردار اشرافها ساعت شان را دُرُست کوک نکرده اند و نمی توانند هم بکنند، چون عقربه های آن در میدان جاذبه خیزش و ایستادگی جامعه قرار دارد.
گُواه دیگر تضعیف موثر حاکمیت، درز دادن نقش مُستقیم آقای علی خامنه ای در کُشتار مُعترضان از جانب “حلقه نزدیکان” او است. گُزارش تکان دهنده رویترز، زیر آنچه که مردُم ایران پیرامون مسوول وضعیت وخیم خود و هُویت قاتل جوانان شان می دانند، خط تاکید گذاشته و برای نخُستین بار از زبان پایوران ارشد “نظام” به گوش آنها رسانده است.
باید توجُه داشت که هیچ تبهکاری داوطلبانه حاضر به نشانده شدن دستبند به دستانش نیست و تبهکارانی که بر ایران حُکم می رانند نیز از این قاعده مُستثنی نیستند. آنها با تمام توان تلاش می کنند آثار جنایت آبان را از بین ببرند یا از کشف آن جلوگیری کنند و با این حال با هر گامی که از صحنه جُرم فاصله می گیرند، پنهان ساختن آن برایشان دُشوارتر می شود. اینک افزون بر ایستادگی دلیرانه خانواده شُهدای آبان و شهامت مدنی قیام کنندگان و مردُم همبسته با آنها، درهم ریختگی دستگاه قُدرت نیز به فاکتورهای رُسوا کننده قاتلان اضافه شده است.
لو دادن “اسرار نظام” به رویترز، اقدامی از سر پریشانی و برای جُدا کردن حساب بخشی از حاکمیت از “رهبر” است که ضربه شکست راهکارهای نظامی و امنیتی در سرکوب اعتراضها را بر تن دارد و نتیجه رویاروییهای بعدی را تیره تر از اکنون می بیند. اینان یک گام به کنار گذاشته اند تا آقای خامنه ای که پُشت سرشان پنهان شده، با پلاک مسوولیت کُشتار بر گردن به جلوی صحنه پرتاب شود. این حرکت افشاگرانه اگرچه آدمکُشانی که به دستورات او گردن می نهند را تبرئه نمی کند، در مُقابل اما سند بی همتایی را از آب رفتن توان حاکمیت و تغییر تدریجی توازُن به نفع جامعه مُعترض به نمایش گذاشته است.
جامعه به عقب برنمی گردد، این واقعیت کوبنده از دی ماه ۹۶ تمامی تحوُلاتی که در مُناسبات “بالا” و “پایین” شکل گرفته را زیر تاثیر و نیروی جهت دهنده خود دارد. رژیم ولایت فقیه هراسان از این آرایش، در آبان از ترس مرگ دست به خودکشی زد و حال توده برخاسته او را بسا زودتر از آنچه که می پندارد، به گور خواهد سپرد.