منصور امان
مکانیسم ماشه؛ چرا اکنون؟
اُروپا سرانجام به بی تحرُکی در برابر باجگیری هسته ای رژیم مُلاها پایان داده و یک گام بیشتر از سیاست مُماشات گرانه خود که محور اصلی کُنش آن در برخورد با حاکمان ایران بوده، فاصله گرفته است.
“سه تُفنگدار” اُروپایی با فعال کردن مکانیسم حل اختلاف، به پاره کردن صفحه به صفحه توافُق وین توسُط رژیم مُلاها واکُنش نشان داده اند. این حرکت در همان حال که علامتی از کاهش پُشتیبانی سیاسی اُروپا از ج.ا ارسال می کند، دارای پتانسیل برگرداندن تحریمهای همه جانبه شورای امنیت سازمان ملل نیز هست.
تا پیش از این واکُنش اُروپا نسبت به پایمالی تعهُدات هسته ای از سوی رژیم ماجراجوی ولایت فقیه به هُشدار لفظی و صُدور بیانیه های بی اثر محدود می شده است. اگرچه در پایتختهای اُروپایی کمتر کسی به اثر بخشی سیاست اخم و مُلایمت باور داشته، با این حال در نظر به استراتژی باقی ماندن در مُعامله و دیالوگ با مُلاها این یک هزینه اجتناب ناپذیر انگاشته می شده است.
لازم به گُفتن نیست که بُنیاد سیاست مُماشات تاجران اُروپایی بر یک مُحاسبه پراگماتیستی پیرامون ثبات و پابرجایی طرف مُعامله قرار گرفته است. بر این پایه، تا زمانی که اسب دُزد مُحکم بر زین نشسته باشد و چشم اندازی برای سرنگون شدن اش از اسب وجود نداشته باشد، طرف داد و ستد نیز همو خواهد بود. اینک اما چنین می نماید که دو فاکتور نادیده نگرفتنی، فرش را از زیر رویکرد اُروپا کشیده باشد.
نخُست، خیزشهای مُسلسل وار مردُم ایران در دو سال گذشته و فشُرده شدن صف بندی اجتماعی علیه صاحبان قُدرت در ایران، تصویر آینده آنها را در چشم شُرکایشان تیره و تر کرده است. آنها با بُهت و شگفتی شاهد گردیده اند که حاکمیت با وجود به میدان آوردن تمامی ابزارهای سرکوبی و توسُل به وحشیانه و غیرانسانی ترین روشها، توانایی پایان دادن به اعتراضها را ندارد و نیروی تغییر، گُستره و توان بیشتری می گیرد.
سپس، حرکت نظامی آمریکا بر صفحه شطرنج منطقه و خارج کردن پاسدار سُلیمانی، یک شاه مُهره رژیم ج.ا از بازی، شرایط تازه ای را پدید آورده که در یکطرف آن عزم آمریکا به استفاده همزمان قُدرت نرم و قُدرت سخت برای حل بُحران رژیم مُلاها و در طرف دیگر، لرزان بودن پایه های قُدرت نظامی و امنیتی حاکمان ایران قرار دارد. واکُنش صحنه پردازی شده موشکی مُلاها به یک پایگاه آمریکایی و سرنگون ساختن یک هواپیمای مُسافربری، بی فاصله از ضربه فرودگاه بغداد، زیر قطعیت فاکتور اخیر خط تاکید کشید.
اجبار اُروپا به موضعگیری علیه شریک دیرینه اش هنوز به معنای فاصله گرفتن نهایی از آن نیست، اما آن را می توان نیمه باز شدن درب یک سیاست تازه به حساب آورد که مشروط به روندی که تحوُلات خواهد یافت، می تواند بسته یا تمام باز شود.
در هر حال این رویکرد به خوبی رابطه مُتقابل شرایط داخلی و شرایط خارجی و تاثیر تعیین کننده مُبارزه و جبهه بندی در داخل بر آرایش بین المللی را به اثبات رسانده و نشان می دهد که کُنش جامعه و مُداخله گری رزمنده آن است که می تواند در انتها سیاست طرفهای خارجی حاکمیت را در برابر نیروی سرنگونی تعیین کند و نه برعکس!