منصور امان
سُخنرانی خامنه ای؛ بوی نای، بوی الرحمان
در مُحاصره خشم و نفرت مردُم و در حالی که جُز طوق “قاتل” و “الدنگ” چیزی برای او به جا نمانده، رهبر جمهوری اسلامی پُشت تریبون حُکومتی نماز جمعه قرار گرفت تا یکی از آخرین تلاشهای خود برای بند زدن رژیم درهم شکسته اش و نمایش انسجام آن در برابر جامعه ی “دُشمن” را ناآزموده باقی نگذارد.
آقای علی خامنه ای که به شدت از سخن گفتن به طور زنده و بدون آرایش گفته هایش طفره می رود، برخلاف تمایُل خویش پشت این بُلندگوی رسمی قرار گرفت و سُخنان او نیز تردیدی به جا نگذاشت که “رهبر” فعلی را نه اراده خود، بلکه شلاق سوزناک تحولات دو هفته گذشته در مُصلای “رهبر” قبلی حاضر کرده است.
سُخنرانی در گورستان شاید یک انتخاب به جا تر از سوی آقای خامنه ای بود، چرا که او جُز مرثیه سرایی برای چند مُرده سیاسی که در امواج خروشان اعتراضهای توده ای و زیر سیل بی توقُف رویدادها دفن شدند، حرف دیگری برای گُفتن نداشت. تماشاچیان او در اشاره ها، حمله ها و گزافه گوییهایش شاهد کفن و دفن رسمی دو پروژه شکست خورده حاکمیت گردیدند که یکی در سیرک سیار سُلیمانی و دیگری در تئاتر “انتقام سخت” از آمریکا بسته بندی شده بود.
دست خالی آقای خامنه ای را به ویژه از آنجا می توان دریافت که سُخنانش چه در فُرم و چه در مضمون به طور عُمده واگویی تبلیغاتی بود که زیردستانش و رسانه های بدنام حُکومتی در خلال دو هفته گذشته مشغول تکرار آن هستند و همانها نیز خود با نگرانی به بی تاثیری و باور نداشتن جامعه به این تولیدات اقرار می کنند.
از این زاویه، آقای خامنه ای همه انتظاراتی که از او می رفت را برآورده کرد و از خط خود که روی توهُم، کژپنداری و کوته بینی ریل گذاری شده و تابلوهای راهنمایش را دُروغ، مُبالغه، فرافکنی و لاف و گزاف تشکیل می دهد، خارج نشد.
همین وفاداری آلوده را می توان در برخورد او به تازه ترین رُسوایی رژیم اش، سرنگون ساختن هواپیمای مُسافربری، مُشاهده کرد. او که عُنوان مُجلل و دهان پُرکن “فرمانده کُل قُوا” را به خود عطا کرده و با ادا و اطوار مُتکبرانه از رژه های نظامی سان می بیند، نه تنها حاضر به پذیرفتن مسوولیت و پوزش از خانواده های سوگوار و مردُم شوکه شده به خاطر جنایت نیروی تحت امرش نشد، بلکه گُستاخانه اعتراض آنها به این تبهکاری را “توطئه دُشمن” مُعرفی کرد و خودشان را “تابع رسانه های خارجی” دانست.
رهبر جمهوری اسلامی بر نوک دستگاه تبلیغاتی قرار گرفت تا به تهدیدهای هراسناک داخلی و بُحران از پایش خارج شده خارجی واکُنش نشان دهد و بگوید که می تواند آنها را مُدیریت کند. آنچه که او به زبان آورد اما سُخن از واقعیت دیگری دارد؛ “رهبر” هیچ راه حلی برای برون رفت رژیم به تله افتاده اش ندارد، از اُتاق فکر حاکمیت فقط نم و کپک چهل ساله بیرون می آید و او تن شویان در این نازایی و پوسیدگی، خود را تکرار می کند. آنچه که روز جُمعه آقای خامنه ای از خود پراکند، بوی نای، بوی الرحمان بود.