سانسور کتاب بدتر از آتش زدن کتاب است

عباس عبدی در روزنامه شهرآرا نوشت: انتشار یک فیلم کوتاه از یک روحانی که در حال آتش زدن کتاب مرجع پزشکی مدرن است، بازتاب‌های گوناگون و تندی داشت. مقامات وزارت بهداشت، افراد و گروه‌ها و بویژه برخی از روحانیون اعتراض کردند. بنده گمان می‌کنم که این اعتراض‌ها وجاهت چندانی ندارد و به تعبیر دیگر ناشی از طرح نادرست صورت مسأله است.

اصولاً چه اشکالی دارد که یک نفر به هر دلیلی دوست دارد که یک کتاب را آتش بزند؟ مگر فقط آتش زدن بد است. سانسور کردن و مانع انتشار شدن که بدتر است. چون آتش‌زننده کتاب حداقل حاضر است جلوی دوربین و شفاف این عمل را انجام دهد و بدنامی آن را به جان بخرد، ضمن اینکه او آزاد است و دوست دارد کتاب خریداری شده از طرف خود را آتش بزند و هیچ خسارتی هم به دیگران وارد نمی‌شود. حق کسی را نیز ضایع نکرده است.

فقط نظرش را در باره پزشکی نوین به این صورت ابراز کرده است. در حالی که ممیزی کتاب بسیار بدتر از این است. ممیزی به صورت غیر شفاف و در ابعاد وسیع انجام می‌گردد و از همه بدتر اینکه حق نویسنده و خواننده را ضایع می‌کند. اینها به معنای دفاع از کتاب‌سوزی نیست که عمل زشتی است ولی خیلی از کارهای زشت‌تر دیگر هم هست که از همین نوع و بدتر است ولی در برابر آنها سکوت و حتی تایید هم می‌شوند.

نمونه‌اش ضدیت با علوم اجتماعی است. چه فرقی میان علوم اجتماعی با پزشکی مدرن وجود دارد که در کتاب‌ها و سخنان رسمی این علوم به سخره گرفته و مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرد و در عین حال به این کار افتخار هم می‌شود. چرا طب اسلامی را نفی می‌کنند ولی علوم اجتماعی اسلامی را فرض مسلم می‌گیرند؟ خوب این بنده خدا کاری نکرده جز آتش زدن یک جلد کتاب که به هیچ جایی برنمی‌خورد اتفاقاً نتیجه معکوس هم خواهد داشت. بعد هم دنبال کار تجاری خودش است چه جای نگرانی دارد؟