منصور امان
از کُرونا بدون میانبُر به درگیری فرقه ای در هند
درگیریهای خونین فرقه ای در هندوستان بین بخشهایی از هندوها و مسلمانان بُنیادگرا، غریزه رژیم ولایت فقیه را به مُداخله و بهره برداری از تفاوتها و اختلافهای مذهبی در جهت منافع خود، تحریک کرده است.
پس از توییت فشانی وزیر خارجه مُلاها و معرکه گیری رسانه ها و پایوران حُکومتی بر محور دلسوزی به حال مُسلمانان هندی، روز پنجشنبه رهبر ج.ا نیز هیزم خود را به تنور انداخت و از جانب “مُسلمانان جهان” به دولت هند اطلاع داد که قلب آنها “جریحه دار” شده است.
دولت هندوستان پیشتر دیدگاه خود در باره نگرانی نمایشی مُلاها را با احضار سفیر ج.ا و اعتراض رسمی به مُداخله در اُمور داخلی این کشور نشان داده بود. بی اعتنایی آقای خامنه ای به این امر نشان از سیاستی طراحی شده برای ایجاد یک کانون فشار بر دولت هند دارد که هدف اصلی آن وادار ساختن این کشور به همراهی نکردن با “فشار حداکثری” آمریکا است.
هند یکی از مُهمترین مُشتریان آسیایی نفت ایران است و مُعامله با حاکمان مُنزوی ج.ا برای شرکتهای هندی چندان جذابیتی داشته که در گذشته حتی حاضر به پذیرش ریسک ناشی از “دور زدن تحریمها” و بده و بستان در بازار سیاه نفت مُلاها بوده اند. این دوران اکنون سپری شده و هندوستان گام به گام خود را از بازار ج.ا. بیرون کشیده است تا حاکمان ایران یکی از منابع مُهم تغذیه مالی – اقتصادی خود را از دست بدهند.
اگرچه شاید این رویکرد برای آقای خامنه ای و همدستانش غیرمُنتظره باشد و خود را خیانت شده حس کنند، اما تردیدی نیست که هندوستان به عُنوان “قُدرت نوظهور” و مُناسبات اقتصادی تنیده شده در بازار جهانی، علائق مُهمتری از به حساب آوردن “قلب جریحه دار شده” مُلاها دارد.
بنابراین چنین نمی نماید که خیز حاکمان ایران برای سواری گرفتن از نزاعهای فرقه ای در این کشور بتواند تاثیر مطلوبی که انتظار می کشند را بجا بگذارد. گُذشته از فاکتور منافع استراتژیک هند، عامل دیگری که این مانُور را به شنزار می برد، شُهرت رژیم ج.ا به عُنوان مُروج و پُشتیبان جنگهای فرقه ای بین مُسلمانان و مُتهم ردیف اول شرارتهایی است که بر این پایه در عراق، لُبنان، یمن و سوریه صورت می گیرد. این واقعیت، امکان تاثیرگذاری مُخرب مُلاها را بر مُسلمانان هندی بسیار محدود می کند.
در همین حال تلاش حاکمان ایران برای سوواستفاده از چالش داخلی هند، نگاه دولت و طبقه سیاسی این کشور را نیز با تمرکُز بیشتری مُتوجه سیاست مُداخله گرایانه و باجگیرانه آنها خواهد کرد. در کوتاه مُدت این به معنای تقویت سیاست “فشار حداکثری” است؛ یعنی دُرُست عکس آنچه که “آقا” در سر پرورانده!
آنچه که از کمپین اشک تمساح برای رژیم ولایت فقیه بجا می ماند، دور کردن یکی از کشورهای انگُشت شُمار نزدیک به خود و انزوای بیشتر در پهنه بین المللی است؛ امری که به ویژه در دوران کرونا و نیاز همیاری بین المللی برای جُبران ناتوانی حاکمیت از رویارویی با آن، با پیامدهای وخیم تری برای مردُم ایران همراه است.