روزنامه آرمان به نقل از یک عضو سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام نوشت: کرونا روی اقتصاد، اجتماع، سیاست و حتی امنیت تاثیر گذاشته است. بالاخره وقتی خیل بیکاران زیاد شود ممکن است ناهنجاریهای اجتماعی افزایش یابد.
این در حالیست که از برخی گزارشها چنین برمیاید که خامنه ای و پاسدارانش قصد دارند به بهانه کرونا در کشور حکومت نظامی برقرار کنند.
سعید حجاریان در مطلبی نوشت: کارویژه این ویروس ایجاد اختناق است و از این منظر به کار فرد مستبد و رژیمهای استبدادی میآید.
وی در یادداشتی درباره تبعات اجتماعی کرونا نوشته است: من نمیدانم چرا کرونا را ویروسی دموکرات نامیدهاند. لابد چون “غنی و فقیر” و “وضیع و شریف” نمیشناسد و همه را به یکسان درگیر میکند. اگر فقط اینها ملاک باشد؛ من معتقدم میتوان دهها شاخص دیگر به کرونا نسبت داد تا جباریت آن اثبات شود. ذیلا به مواردی اشاره میکنم:
۱. کرونا، کشتار دستهجمعی میکند. سابقه کشتار دستهجمعی و کیفر آن مشخص است و باید در محاکم بینالمللی به آن رسیدگی شود! چنانچه فرض کنیم این ویروس دستساز بشر باشد کسانی که آن را ساخته و نشر دادهاند و در برابر شیوع آن دست به اقدام عاجل نزدهاند، جزو جنایتکاران تاریخ خواهند بود.
۲. کرونا، به “گسست اجتماعی” میانجامد. هماکنون عده زیادی از مردم در قرنطینه به سر میبرند؛ گویی کرونا اعلام حکومت نظامی کرده و اجتماع بیش از چند نفر را ممنوع خوانده است. این رویه، به اتمیزهشدن جامعه منجر شده و نهادهای اجتماعی را بالمره منهدم کرده است. در این وضعیت علاوه بر تعطیلی سینما و تئاتر، دانشگاه و مدرسه و دیگر اماکن عمومی، احزاب و نهادهای مدنی هم بهسختی گردهم میآیند. اساسا در وضعیتی بهسر میبریم که به قول اخوان:
اگر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
لذا میتوان گفت کرونای دموکرات، جامعه مدنی را هدف گرفته است!
۳. کرونا، آسیبپذیرترین قشرها را هدف میگیرد. این ویروس بهطور خاص به کسانیکه از مشکلات زمینهای از قبیل بیماری ریوی، قلبی، کلیوی در رنج هستند، حمله میکند؛ از این جهت، ضدعدالت هم رفتار میکند؛ گویی همچون فاشیستها که معلولان را قتل عام میکردند، به “داروینیسم اجتماعی” معتقد است.
۴. کرونا، بهسراغ کسبوکارهای کوچک رفته است. این ویروس، اثر چندانی بر ابر بنگاهها نخواهد نداشت اما در مقابل، به مصاف درآمدهای بخور و نمیر کسبوکارهای کوچک رفته و “مسأله بقاء” را از نو گشوده است؛ بهویژه در شرایطی که تورم و ناکارآمدی، قشرهای ضعیف را به قعر جدول حیات دلالت میکرد.
۵. کرونا، ساخت قدرت را منهدم کرده است. این ویروس ساخت قدرت معیوب کشور را از منظری جدید به پرسش گرفته و تصویری جدید از مسئولیتناپذیری و هرجومرج بوروکراتیک بهدست داده و معالاسف وضعیت ملوکالطوایفی را احیا کرده است.
۶. کرونا، خرافات را احیا کرده است. این ویروس بعضی خرافات و گزارههای تهنشینشده را به سطح آورده و در منظر عموم قرار داده و شوربختانه، مردم مستأصل را نیز به این وادی کشانده است؛ چه آنانکه روغن بنفشه استعمال کردند و چه آنانکه که به اطبای دورهگرد و حرز و تعویذ روی آوردند و کمر به هدم خود بستند.
۷. کرونا، همراه با انسداد است. نحوه عملکرد این ویروس عجیب است؛ با سرفههای خشک آغاز میشود و با درگیری ریهها و انسداد مجاری تنفسی به حیات افراد پایان میدهد؛ یعنی آزادی گفتار را مختل و ایجاد خفقان میکند. کارویژه این ویروس ایجاد اختناق است چون چندبرابر قویتر از ذاتالریه و ذاتالجَنب است و از این منظر به کار فرد مستبد و رژیمهای استبدادی میآید.
********************************
راه حل نظامی برای فاجعه کرونا عقلانی و علمی نیست
عبدالستار دوشوکی: ایران تنها کشور جهان است که مدیریت ستاد مقابله با ویروس کرونا به نیروهای مسلح و نظامیان سپرده شده است. بعد از درخواست های مکرر مبنی بر اینکه رئیس جمهور باید شخصا مدیریت ستاد بحران را در اختیار بگیرد, آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی با صدور فرمانی حیرت آور به سردار سرلشکر باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح فرماندهی ستاد مبارزه با ویروس کرونا را به نظامیان سپرد. ایشان نه از دولت یا وزارت بهداشت یا دانشگاه های علوم پزشکی یا جمعیت هلال احمر ایران یا جامعه پزشکی و پرستاری کشور, بلکه از نظامیان خواست در قالب یک “قرارگاه بهداشتی و درمانی” برای پیشگیری هر چه بیشتر از شیوع کرونا مسئولیت مدیریت مقابله با کرونا را بعهده بگیرند. در متن فرمان رهبر جمهوری اسلامی آمده است “این قرارگاه باید در هماهنگی کامل با دولت و وزارت بهداشت و درمان عمل کند”. اما اگر درخمیره معنایی و جوهر ذاتی این دستور نیک بنگریم, معنای ژرف و عملی این جمله به وضوح این گونه است: ” دولت و وزارت بهداشت و درمان باید در هماهنگی (و فرمانبرداری) کامل از این قرارگاه عمل کنند. چرا؟ چون بزعم ایشان این یک معضل پزشکی یا “واگیرشناسی” نیست, بلکه یک “حمله بیولوژیک” است.
تا به اکنون جمهوری اسلامی در مقابل فاجعه مهلک کرونا استراتژی های غیرمتعارف متعددی را بعنوان پدافند دفاعی به کار برده است. اولین استراتژی “انکار واقعیت” و پنهانکاری بود که در نهایت جواب نداد. دومین استراتژی توسل به سازه های ضد کرونایی احرام و اماکن مقدس بود که آنها نیز با ناکارایی تعطیل شدند. سپاه پاسداران به قدرت خود در برپایی بیمارستان های صحرانی سخت می نازد. این بیمارستانها معمولا متشکل از یک چادر و چند تخت و چند بسیجی می باشند که در روستاهای محروم کشور برای چند روزی با سوزن و قرص درمانی مجانی قدرت پیشرفته پزشکی خود را به جهانیان نشان می دهند. غافل از اینکه سوزن ویتامینی و قرص و شربت مجانی در مقابل ویروس کرونا به همان اندازه کارآمد است که سازه های دیوار و ضریح حرم بودند.
جمهوری اسلامی خود را تافته جدا بافته ای نه تنها از بقیه دنیا بلکه از علم و عقل و عقلانیت می داند. یا وگر نه بعید می دانم متخصصین سازمان بهداشت جهانی که اخیرا به ایران سفر کرده بودند به مسئولین ایران پیشنهاد داده اند تا مدیریت بحران را به نظامیان بسپارند. زیرا این از علم و عقلانیت و تجربه بشری به دور است. این استراتژی نظامی برای حل یک معضل پزشکی به اندازه ای غیر موثر و بیهوده است که مثلا در صورت حمله نظامی ارتش یک کشور بیگانه به ایران از پزشکان و پرستاران بخواهیم به آمپول و سوزن در خط مقدم جبهه مدیریت دفاع از کشور را بعهده بگیرند و سپس از نیروهای مسلح بخواهیم خود را در پشت جبهه با کادر پزشکی هماهنگ کنند. یعنی گذاشتن گاری جلوی اسب برای تسریع امور. اسفا که امروز در اولین جلسه قرارگاه بهداشتی و درمانی نیروهای مسلّح حضار همه یا سردار بودند و یا سرلشکر, و خبری از دکتر و سیاستمدار نبود
در همه جای دنیا نیروهای مسلح می توانند بخشی از کارزار کمکی مبارزه با یک بیماری واگیر یا فراگیر نظیر ویروس کرونا باشند و نقش آنها می تواند در جایگاه خود در صورت ضرورت موثر باشد. آنها باید مجری فرامین وزارات بهداشت و نهادهای پزشکی, پیشگیری و درمانی کشور باشند تا سیاست های راهبردی علمی متخصصان را در عرصه عمومی همرایی کنند. بعنوان مثال اگر مسئولین پزشکی تصمیم به قرنطینه یا منع عبور و مرور شهر یا منطقه ای کردند, در این صورت نیروهای مسلح و انتظامی برای اعمال آن تصمیم می توانند نقش مشخص و موثری داشته باشند. اما از منظر علمی و عقلانی آنها باید عامل اجرایی باشند و نه آمر راهبردی؛ و نه اینکه تصور کنند راه حل نابودی ویروس کرونا از لوله تفنگ آنها می گذرد.
شوربختانه اینگونه سیاست های مرگ آور و غیر علمی و تمهیدهای وقفه آفرین که باعث تاخیر و ابطال وقت حساس و حیاتی برای پیشگیری کرونا می شوند, علاوه بر تحمیل هزینه های دردآور جانی و اقتصادی سنگین, نه تنها سردرگمی و آشفتگی مسئولین جمهوری اسلامی را عیان می کنند بلکه بیانگر به هم ریختگی و سراسیمگی راهبردی مسئولین نیز می باشند که گویا با واقعیت های علمی و عینی ناسازگاری عمیق دارد. بعنوان مثال اخیر رهبر ایران گفته بود “مسئله ویروس کرونا یک مقوله فوقالعاده نیست و نباید آنرا خیلی بزرگ کرد”. اگر نیست پس چرا با گم کردن سوراخ دعا, فرایند و فرماندهی مقابله با آن به نیروهای مسلح و سپاه واگزار شده است؟ حسین سلامی، فرمانده سپاه پاسداران در مراسم سخنرانی خویش در استان کرمان نیز با تاکید به اینکه درگیر یک نبرد بیولوژیک از سوی آمریکا هستیم, عواقب تعلل و ندانم کاری های مسئولین جمهوری اسلامی را به “تهاجم بیولوژیکی آمریکا” نسبت داد و گفت در مقابل “این تهاجم” به زعم وی, قاعدتا باید نیروهای مسلح (بخوان سپاه) در خط مقدم استراتژی مقامت قرار بگیرند
کاملا مشخص است که در این کشور بلا اندر بلا زده که جان آدمیزاد ارزش ندارد طبق معمول نگاه خرافه گونه , تحجرآمیز و امنیتی بر نگاه پزشکی و علمی غلبه کرده است و جمهوری اسلامی در وانفسای خویش بیم از مزاج خیزش خواه مردم ناراضی و “موتاسیون لجامگسخته اجتماعی” دارد. به همین دلیل و بر اساس این دکترین غلبه یافته سپاه در راس حاکمیت, هر کسی که کوچکترین اعتراض یا انتقادی نسبت به عملکرد نظام در مورد کرونا داشته باشد, بعنوان ستون پنجم و همراه با آمریکا شدیدا سرکوب خواهد شد. زیرا از نظر نظامیان و راس هرم قدرت در ایران تهاجم بیولوژیکی آمریکا بمثابه یک جنگ در جریان است. با این تفکر غالب و عقلانیت غایب باید گفت خدا به ملت ایران رحم کند! و این سوال بظاهر بی جواب همچنان باقیست؟ چه کاری از دست ما بجز آگاهی رسانی و ذکر مصیبت ساخته است؟