علی زجاجی روانپزشک در مطلبی که در سایت بهارنیوز منتشر شده نوشته است: مردم را دریابید، کرونا را رها کنید.
وی نوشت: شیوع عفونت ویروسی کرونا نقطه اوج حضیض های سال ۱۳۹۸ است. همهمهای که به تدریج در خصوص این بیماری ویروسی شروع شده و رفتهرفته همه جامعه را گرفته است. با مرور بر اتفاقهای سال ۱۳۹۸ متوجه خواهیم شد که به احتمال زیاد میزان استرس وارد شده به مردم از حداقل مورد نیاز برای بیمارشدن هم بیشتر است.
چهگونه میتوان از جامعهای که با آن رفتار انسانی نمیشود، مورد احترام قرار نمیگیرد، تحقیر میشود، روزانه فقیرتر میشود، بخش عمدهای از مردمانش که روزی خود را روزانه به دست میآورند و با شیوع کرونا بدون روزی شدهاند، انتظارداشت که به گفته وزیر بهداشت در خانه بنشینند و بیرون نیایند؟
اگر زمانی گفته میشد که رنجبران چیزی جز زنجیرهای پایشان را ندارند که از دست بدهند، امروز میتوانیم بگوییم که توده تحت ستم فشارهای اجتماعی، اقتصادی و بهداشتی درمانی چیزی جز جان ناقابلشان ندارند که از دست بدهند. آیا میشود چنین جامعهای را ترساند؟ این جامعهی ستمزده از چه میترسد؟ و گیریم که شرایط ترسیدن هم داشته باشد به چه کسی و کجا اعتماد کند تا بترسد؟
حکومت سرمایه اجتماعی ندارد و نتیجهاش این میشود که هرچه میگوید با تمسخر و مقاومت روبرو میشود و «دروغ است» پاسخ غالب مردم است به اطلاعرسانی حکومت. آنچه که امروز جامعه را بددل و ترسو کرده دیوار بلند بیاعتمادی بین مردم و حکومت است.
فاصله گرفتنهای هرروزه حکومت از مردم حالا نتیجه اش این شده است که هرچه میگوید مورد طعنه و تمسخر ملت است. آخرین روش حکومت برای گوش دادن به حرفش و در خانه ماندن مردم، گسیل نیروهای نظامی به شهر و معابر و جادههاست در واقع این جا هم سرنا را از سر گشادش زدهاند.
ین جامعه امروز افسرده و ناامید است و رفتار بیتفاوت و مقابلهای را نشان میدهد. جامعهای است که اعتماد ندارد. به اعتقاد من اگر همچنان شاهد دروغ و شبهدروغ باشیم جامعه مسیر فعلی خود را ادامه میدهد. از ترساندن حکومت و غیرحکومت نمیترسد، تلفاتش از کرونا بالا میرود، مبتلایانش بیشتر میشوند و جامعه هرچه بیشتر از حاکمان دور و دورتر میشود.
در این میان هر مرگی، هر عارضهای، هر ابتلایی و هر چیز بدی به حساب حکومت نوشته میشود.